بادبان – نعیم نوربخش – چه چیزی باعث میشود اثر یک داستاننویس یا فیلمنامهنویس در بازار نشر برجسته شود و مخاطبان از آن استقبال کنند. مسائل مختلفی در این مسیر اثرگذار هستند. از ناشر اثر گرفته تا طراحی جلد، توزیع و تبلیغات، همگی عناصری مؤثر هستند اما پیش از همه، این کیفیت محتوا و قلم نویسنده است که سبب رغبت خواننده به پیگیری یک اثر داستانی تا پایان میشود. به منظور راهنمایی داستاننویسان و فیلمنامهنویسان تازهکار برای خلق آثاری که هم از نظر مخاطبان و هم از نظر منتقدان مطلوب و موفق تلقی شوند در ادامه قصد داریم پنج توصیه از یکی از برترین نویسندگان معاصر ایالات متحده آمریکا را برشماریم.
این نویسنده موفق کسی نیست غیر از «دیوید فاستر والاس» (۱۹۶۲-۲۰۰۸) که مجله تایم رمان «مزاح بیپایان» از او را یکی از ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان دانسته است. او علاوه بر نوشتن رمان، در زمینه نوشتن داستان کوتاه و مقاله نیز موفق بوده و مدرس دانشگاه در حوزه ادبیات انگلیسی و نویسندگی خلاق نیز بوده است. آثاری از او نیز مانند «این هم مثالی دیگر»، «مزاح بیپایان» و «دانته و خرچنگ» به زبان فارسی ترجمه شدهاند که مورد علاقه خوانندگان ایرانی هستند. در ادامه پنج قاعده نویسندگی بینقص از نظر دیوید فاستر والاس را بخوانید:
یک- از یک واژهنامه کاربردی استفاده کنید
والاس میگوید یکی از نکاتی که سبب شد سطح نویسندگی من ارتقا بیابد این بود که از یک واژهنامه استفاده میکردم تا واژهها و عبارات جایگزینی برای بیان بهتر مفاهیم و انتقال روانتر پیام داستان به دست بیاورم. این نویسنده توصیه میکند که برای گزینش لغات مناسب در موقعیتهای خاص از یک واژهنامه استفاده کنید و حتی همیشه یک لغتنامه جیبی به همراه داشته باشید. میتوانید از نسخه آنلاین نیز روی تلفن همراه خود استفاده کنید.
دو- آغاز خوب برای داستان امری حیاتی است
هر چه مینویسید باید سرآغاز دلپسند و گیرایی داشته باشد تا مخاطب به ادامه خواندن آن رغبت پیدا کند. درباره این فکر کنید که چگونه باید خواننده داستانتان را وادر دنیای خود کنید و چگونه با او ارتباط برقرار نمایید. یک سرآغاز خوب باید تمام توجه مخاطب را به خود جلب کند، پیام مورد نظر نویسنده را به روشنی بیان کند و نشان دهد که حساسیت موضوع کجاست. این یعنی همان قصهگویی مطلوب.
سه- به یاد داشته باشید که مخاطب نمیتواند ذهن شما را بخواند
هنگام روایت یک داستان باید متوجه باشید که نحوه درک مفاهیم و حقایق داستان شما از سوی خوانندگان، به طور کامل تحت اختیار خودتان است. آنها قرار نیست که در ذهن شما شیرجه بروند و پاسخ پرسشهای خود را دریافت کنند. شما به عنوان یک داستاننویس باید به طور قاعدهمند و جذابیتآوری طی مرور زمان به این پرسشها پاسخی روشن بدهید. بنابراین داشتن توجه دقیق به ساختار داستان یک وظیفه حیاتی برای نویسندگان است. یعنی چه زمانی چه اطلاعاتی را باید فاش کنید.
چهار- فرض را براین بگذارید که خواننده داستان باهوش است
قرار نیست برای کوچکترین مخرج مشترک در جامعه مخاطب داستان بنویسید. توصیه والاس این است که داستاننویس از ابتدا فرض را بر این بگذارد که قرار است خوانندگان باهوشی کتاب او را مطالعه کنند. این مخاطبان برای شفافیت و دقت در روایت ارزش زیادی قائل هستند. در فیلمنامهنویسی نویسنده میخواهد هر چه سریعتر به اصل مطلب برسد اما باید توجه داشته باشد که مخاطب بپندارد انسان زیرکی است تا تمایل پیدا کند که قدم به قدم با نویسنده در پیگیری یک داستان هوشمندانه همراه شود.
پنج- به منظور تحلیل و پالایش نقطهگذاری کنید نه روانخوانی
گاهی اوقات آثار نویسندگان تازهکار را میبینیم که صرفا به منظور رساندن یک مفهوم، اقدام به استفاده از علامت تعجب یا حروف برجسته و قالببندی خاصی میکنند. کسی با استفاده از تکنیکهای مختلف برای روانی پیشرفت داستان مخالفت ندارد اما زیادهروی نکنید. ممکن است سبب شود که کارتان تباه شود. از نقطهگذاری و علامتگذاری تنها برای درک آسانتر توسط مخاطب استفاده کنید و نگران نباشید که هنگام بلند خواندن متن، چگونه به گوش مخاطب خواهد رسید. هدف تحلیل و درک راحت اطلاعات ارائهشده در داستان از سوی مخاطب است. اجازه بدهید که خواننده با آرامش خاطر در داستان غرق شود.
سخن پایانی
بسیار مهم است که با فیلمنامه نیز مانند آفرینشهای ادبی برخورد کنیم و کاری کنیم که واژگان روی صفحه بدرخشند. در این مسیر استفاده از تجربیات و اندرزهای رماننویسان موفق بسیار مفید واقع شده و سبب میشود اثری بینقص خلق کنید. برای نیل به این هدف خواندن آثار دیوید فاستر والاس میتواند کمک بزرگی به نویسندگان تازهکار باشد و اگر به آثار او علاقه پیدا کردید فیلم سینمایی The End of the Tour (2015) را نیز تماشا کنید که درباره روزنامهنگاری است که با او زمانی را میگذراند.
منبع: nofilmschool.com