بادبان – لزلی ولز، به عنوان یک ویراستار که بیشتر از ۳۰ سال سابقه همکاری با پنج ناشر بزرگ را در کارنامه خود دارد، اعتقاد دارد در این مدت تجربیات موفقی در چاپ کتاب خاطرات نصیبش شده است. او در این مقاله که در نسخه سپتامبر ۲۰۲۴ مجله Writer’s Digest منتشر شده است، قصد دارد آموزههایش را درباره رموز موفقیت در چاپ کتابهای سرگذشت و خاطرات با شما در میان بگذارد. اگر قصد دارید سرگذشت خودتان را تدوین و چاپ کنید یا در نوشتن و ویرایش کتاب خاطرات شخص دیگری مشارکت داشته باشید، در ادامه ۹ نکته پیشنهادی را میخوانید که به ارتقای کیفی اثر نهایی کمک زیادی میکند.
۱- انتخاب یک بازه زمانی
فراموش نکنید که در نوشتن کتاب خاطرات لازم نیست مانند زندگینامههای خودنوشت (اتوبیوگرافی) شرح وقایع را از ابتدای تولد تا سن کنونی با ترتیب زمانی پیش ببرید. کتابهای اتوبیوگرافی بیشتر مناسب رؤسای جمهور، بنیانگذاران بازنشسته شرکتهای بزرگ یا بازیگران و مویسقیدانان نامدار است. کتاب خاطرات عموما بخش خاصی از زندگی گذشته نویسنده را پوشش میدهد. در طول این بازه زمانی تحولات مهم و اثرگذاری بر رشد شخصیت نویسنده باید رخ داده باشد. به طور مثال میتوان به کتاب Wild اثر «شریل استرِید» اشاره کرد که درباره تجربه کوهپیمایی او در منطقه کوهستانی پاسیفیک کرست است یا کتاب H is for Hawk نوشته «هلن مکدونالد» که به موضوع سوگواری او پس از مرگ پدرش و قبول سرپرستی یک قوش میپردازد.
۲- ورود قوی به موضوع
کتاب خاطرات خود را با یک فصل قوی و برجسته از داستان وقایع زندگیتان آغاز کنید. فرقی نمیکند این فصل متعلق به بخش آغازین خاطرات شما باشد یا فصول بعدی آن. این صحنهپردازی باید خواننده را مجذوب کند و موضوعات برجستهای از کتاب را ارائه دهد. چه چیزی سبب میشود که خاطرات شما متمایز باشد؟ چرا خواننده باید بخواهد که خود را در برههای از حیات شما غرق کند؟ این موضوع را از ابتدای کتاب روشن کنید. ویراستاران و ناشران به دنبال دلایلی میگردند که نشان دهد چرا خواننده باید از ابتدای کتاب درگیر و پیگیر موضوع آن تا انتها شود. با نوشتن فصلی گیرا در آغاز کتاب میتوانید به این پرسش پاسخ درخوری بدهید. یک نمونه خوب از آغاز قوی را میتوان کتاب Somebody’s Daugther نوشته «اشلی سی. فورد» دانست. در این فصل از کتاب مادر نویسنده هنگام صرف شام به اطلاع او میرساند که پدرش به زودی از زندان آزاد خواهد شد.
۳- افزودن اطلاعات پیشزمینهای
کمی پیشینه به کار بیفزایید و زمینهچینی کنید تا اینطور به نظر نرسد که زندگی شما از همان صفحه نخست آغاز میشود. بعد از شروع کار با فصلی قوی و تأثیرگذار، فصل بعدی میتواند مشتمل بر اطلاعات کلیدی باشد که برای شروع داستانی که میخواهید روایت کنید، زمینهسازی میکند. اطلاعاتی مانند محل تولد یا وقایع مهم در حیات خود را ارائه کنید و بگویید چه باعث شد تا به نقطه آغاز داستانی برسید که میخواهید بگویید. آشکار است که احتیاجی به ارائه شجرهنامه خانوادگی یا شرح چگونه گذراندن تکتک مقاطع تحصلیی و دانشگاهی وجود ندارد. بهترین کار فشردهسازی و خلاصهسازی است. روی موضوعاتی متمرکز بمانید که به موضوع کتاب ربط دارند و زمینه وقوع رویدادهای موردنظر را فراهم آوردهاند.
۴- تدارک دیدن یک پیرنگ
پیرنگ در کتاب خاطرات نقش مهمی ایفا میکند. سبب میشود روایت از انسجام برخوردار شده و مفاهیم وسیعتری مطرح شود تا خواننده بتواند با آنها ارتباط برقرار کند. منظور از پیرنگ یک ایده یا پیام اصلی است که نویسنده میخواهد آن را از طریق ذکر تجربیات شخصیاش انتقال دهد. بدون یک پیرنگ منظم، فصول کتاب خاطرات ممکن است مقطعی و جدا از هم به نظر برسد. انگار رویدادهایی اتفاقی و نامرتبط (فارغ از این که همه آنها برای نویسنده رخ دادهاند) در کتاب گردهم آورده شده است. پیرنگ میتواند مفهومی عام مانند تحمل مشقت و سختیها در مسیر پیشرفت، شکست منتهی به موفقیت یا بخشیدن کسی که سبب رنجش خاطر شده باشد. از طرف دیگر میتواند موضوعی بسیار خاص مانند بهبود پس از تصادفی وحشتناک، یاد گرفتن یک زبان تازه یا سوگواری برای والدین باشد. پس از این که تصمیم گرفتید خاطرات کدام بازه زمانی از زندگی خود را بنویسید و روی کدام وقایع این دوره متمرکز شوید، به احتمال فراوان یک پیرنگ منسجم و حاکم بر متن پدیدار میشود. از جمله کتابهای خاطراتی که پیرنگی قوی دارند میتوان به کتاب Stay True نوشته «هوآ سو» اشاره کرد که موضوع آن شرح دوره سوگواری برای یک دوست نزدیک و جستوجوی تعلق خاطر است. نمونه دیگر کتاب My Broken Language نوشته «کوییرا آلگریا هودز» است که موضوع آن خویشاوندان زن قدرتمند نویسنده و یافتن زبان مختص به خود نویسنده میباشد. در کتاب Lab Girl نیز نویسنده یعنی «هوپ یارِن» به موضوع علاقه و حس کنجکاوی خود در تعقیب اهداف علمی میپردازد.
۵- زاویه دید
نوشتن درباره دوران کودکی چالشهای خودش را دارد. مسأله راوی و طرز بیان او مطرح است (آیا از زبان یک کودک باید بنویسید یا از زاویه دید یک بزرگسال که به دوران کودکیاش مینگرد). در صورت امکان روایت داستان از زبان یک بزرگسال کار را راحتتر میکند زیرا نوشتن مطلبی تأثیرگذار از زبان یک کودک هشت ساله کار دشواری است. ولی اگر قصد دارید درباره آن بازه زمانی خاص با زبان یک کودک خاطرات خود را بنویسید، بد نیست آن را امتحان کنید. کتاب The Liars’ Club نوشته «مری کار» اثری کلاسیک درباره بزرگ شدن در خانوادهای نه چندان حسابی در یک شهر نفتی از ایالت تکزاس است.
۶- تنشآفرینی
همزمان با پیش بردن داستان فراموش نکنید که به آن تنش هم بیفزایید. جزییات غیرضروری و افراد کماهمیت را حذف کنید. هر فصل باید مانند رشتهای از مروارید باشد که با حذف یکی، کل گردنبند از هم بپاشد. هر رویداد روایتشده باید به رویداد بعدی بینجامد و از اهمیت قطعی برای درک کل داستان برخوردار باشد. به یاد داشته باشید که قرار نیست خاطرات شما اپیزودیک باشد: یعنی بگویید ابتدا این ماجرا رخ داد و بعد این. محتوا را با دقت خاصی کنار هم بچینید تا هر واقعه ناشی از ماجرای پیشین و بستر رخداد بعدی باشد. یک نمونه عالی کتاب «لولیتاخوانی در تهران» نوشته آذر نفیسی است.
۷- افزودن چاشنی طنز
طنز میتواند سبب شود که یک کتاب خاطرات در بازار بدرخشد. البته این اجباری نیست اما اگر طبع طنازی دارید حتی در نوشتن خاطرات تلخ از ارائه آن نهراسید. در داستانهایی که غمانگیز و تلخ هستند، طنز و شوخی میتواند آرامش خاطر به همراه بیاورد. «جنی لاسون» در کتاب Furiously Happy با زبان طنز خاطرات تلخش از تجربه بیماری افسردگی را بیان میکند. «مایکل جی. فاکس» نیز در کتاب Lucky Man تجربه ابتلا به بیماری پارکینسون را با طنزی کمنظیر و عمیق روایت میکند.
۸- دیالوگها و توصیفات روشن
ممکن است در کتاب خاطرات بخواهید درباره شخصیتها مانند یک رمان بنویسید. پس آنها را طوری توصیف کنید که خواننده بتواند تکتک آنها را در ذهنش مجسم کند. از دیالوگ برای زنده نشان دادن صحنهها و موقعیتها استفاده کنید. واکنش خودتان به رفتار و گفتار این شخصیتها را نشان دهید. وقایع یا مکالمات غیرواقعی را وارد کتاب نکنید. به جای آن تصویر کاملی از افرادی که در زندگیتان حضور داشتهاند ارائه کنید تا خواننده تصور کند خودش هم آنها را میشناسد. کتاب Departure Stories نوشته «الیسا برنیک» نمونه خوبی از مکالمات واضح در خود دارد. این کتاب درباره بزرگ شدن در یک خانواده یهودی در شهر نیوهوپ است.
۹- تصحیح نهایی
نسخه پایانی کتاب خاطرات خود را با دقت، دوباره بخوانید و تصحیح کنید. اگر ایراد دستوری، نقطهگذاری یا املایی در آن میبینید آن را ویرایش کنید چرا که در غیر این صورت ناشر تصور خواهد کرد نویسنده زمان کافی را برای ارائه بهترین نسخه ممکن اختصاص نداده است. یک ویراستار پس از خواندن خاطرات شما باید تحت تأثیر تمام ابعاد آن قرار بگیرد و از جزییات ارائهشده حیرت کند. به عنوان یک خواننده وقتی کتابی پر از اغلاط انشایی ببینید تمایلی به خرید آن نخواهید داشت. ناشران و ویراستاران ادبی نیز دقیقا همین احساس را نسبت به نسخههای پیشنویس دریافتی دارند.