کتاب و ادبیات

بهترین خطوط آغازین در ادبیات داستانی جهان

بادباننعیم نوربخش در دنیای پهناور ادبیات داستانی، برخی جملات آغازین (اوپنینگ لاینز) برای ورود به داستان چنان قدرتمندند که نه تنها خواننده را فوراً جذب می‌کنند، بلکه به نمادی ماندگار از اثری که در آن جای گرفته‌اند تبدیل می‌شوند. در این مطلب قرار است به بررسی و تحلیل این خطوط آغازین برجسته بپردازیم و اهمیت، تأثیر و دلایل ماندگاری آن‌ها را کاوش کنیم. این مقاله از آثار کلاسیک تا متون مدرن، مجموعه‌ای متنوع از شروع‌های به‌یادماندنی را گردآوری کرده است که هر یک به شکلی منحصر به فرد، لحن اثر را تعیین کرده، به معرفی مضامین می‌پردازند یا صدای شخصیت‌ها را شکل می‌دهند.

بهترین خطوط آغازین در ادبیات داستانی جهان

۱- «اسماعیل خطابم کنید»؛ موبی دیک نوشته هرمان ملویل

تعداد کمی از جملات در ادبیات قدرتی به اندازه «اسماعیل خطابم کنید» دارند. تنها با سه کلمه، هرمان ملویل خوانندگان را در دیدگاه راوی خود غوطه‌ور می‌کند و آن‌ها را به سفری از وسواس، سرنوشت و ناشناخته‌ها دعوت می‌کند. نام اسماعیل طنین‌های کتاب مقدس را در خود دارد و به مضامین تبعید و سرگردانی اشاره می‌کند که لحن رمان را شکل می‌دهند. از زمان انتشارش در سال ۱۸۵۱، این خط به دلیل ایجاز مرموز خود شهرتی یافته است که اغلب در محافل دانشگاهی و فرهنگ عامه به یک اندازه مورد استناد قرار می‌گیرد. از نظر آماری، «اسماعیل خطابم کنید» در بی‌شمار فهرست‌های «بهترین‌ها» ظاهر می‌شود و بر اساس مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۴ بر روی برنامه‌های درسی دانشگاهی، در بیش از شصت درصد از سرفصل‌های دروس ادبی آمریکا به آن اشاره شده است. سادگی آن فریبنده است، داستانی را پیشنهاد می‌دهد که هر کسی می‌تواند وارد آن شود و شاید هر کسی می‌تواند آن را تعریف کند. شهرت پایدار این خط ثابت می‌کند که گاهی اوقات، کوچکترین دعوت‌ها بزرگترین درها را می‌گشایند.

۲- «بهترین روزگار و بدترین ایام بود»؛ داستان دو شهر نوشته چارلز دیکنز

چارلز دیکنز با این عبارت متناقض، شروعی فراموش‌نشدنی را ارائه می‌دهد. بلافاصله، خوانندگان آشفتگی و تناقض انقلاب فرانسه، یعنی دوران محوری «داستان دو شهر» را حس می‌کنند. عبارات متضاد «بهترین روزگار» و «بدترین ایام» به صورت اصطلاحی برای توصیف دوره‌های پرآشوب در تاریخ یا زندگی شخصی درآمده‌اند که امروزه نیز مکرراً در تیتر رسانه‌ها و سخنرانی‌ها نقل قول می‌شوند. بر اساس نظرسنجی سال ۲۰۲۳ از منتقدان ادبی، این خط در میان سه نمونه از شناخته‌شده‌ترین شروع‌های داستانی در ادبیات انگلیسی قرار می‌گیرد. توانایی دیکنز در پیوند زدن لحظات بزرگ تاریخی با احساسات صمیمی انسانی از همان جمله اول آشکار است. این آغاز فقط صحنه‌ای را تنظیم نمی‌کند—بلکه فضایی از تنش، امید و ناامیدی را ایجاد می‌کند که هرگز واقعاً حل نمی‌شود. این عبارت طنین‌انداز است زیرا بی‌زمان به نظر می‌رسد و برای نسل‌های جدیدی که با «بهترین» و «بدترین» زمان‌های خود روبرو هستند، قابل اطلاق است.

۳- «همه خانواده‌های خوشبخت به هم شبیه‌اند، اما تیره‌بختی یک خانواده بدبخت مخصوص به خودش است»؛ آنا کارنینا نوشته لئو تولستوی

خط معروف تولستوی خوانندگان را به دنیایی می‌کشاند که در آن خوشبختی یکسان به نظر می‌رسد اما بدبختی اشکال بی‌شماری به خود می‌گیرد. این مشاهده در مورد زندگی خانوادگی به یک اصل روانشناختی تبدیل شده است که در جلسات درمانی مدرن و مطالعات روابط به آن ارجاع می‌شود. «آنا کارنینا» که در سال ۱۸۷۷ منتشر شد، مبارزات پنهان افراد به ظاهر عادی را بررسی می‌کند. نظرسنجی سال ۲۰۲۴ توسط انجمن بین‌المللی ادبیات نشان داد که این آغاز یکی از پرنقل‌قول‌ترین جملات در مورد خانواده در جهان است که در بیش از ۴۰ درصد از کتاب‌های درسی مطالعات خانواده ظاهر می‌شود. بینش تولستوی در مورد طبیعت انسانی در فرهنگ‌ها و دوران‌ها صادق است و این جمله را بلافاصله قابل ارتباط می‌کند. جهان‌شمولی خوشبختی و منحصربه‌فرد بودن رنج، ایده‌هایی هستند که نزدیک به ۱۵۰ سال است بحث و تأمل را برانگیخته‌اند. این خط درگیری اصلی رمان را پایه‌ریزی می‌کند و خوانندگان را به تأمل در تجربیات خود دعوت می‌کند.

۴- «صغیر و کبیر فرض‌شان این است که مرد مجرد پول‌وپله‌دار قاعدتا زن می‌خواهد»؛ غرور و تعصب نوشته جین آستین

جمله آغازین جین آستین به خاطر شوخ‌طبعی و کنایه خود، که به تمسخر انتظارات اجتماعی در انگلستان دوره ریجنسی )۱۷۹۵-۱۸۳۷( می‌پردازد، مشهور است. با این جمله، آستین فشاری را که بر مردان ثروتمند مجرد – و خانواده‌هایی که مشتاق ازدواج دخترانشان با آن‌ها بودند – وارد می‌شد، به تصویر می‌کشد. تقریباً هر اقتباس و مقاله انتقادی در مورد «غرور و تعصب» به این عبارت اشاره می‌کند و یک تحلیل در سال ۲۰۲۳ نشان داد که در بیش از هفتاد درصد از مقالات مربوط به ازدواج در ادبیات نقل شده است. این خط همزمان طرح اصلی رمان را پایه‌ریزی می‌کند و نقدی زیرکانه بر نقش‌های طبقاتی و جنسیتی ارائه می‌دهد. خوانندگان امروزی هنوز طنز و بینش آن را تازه می‌یابند که نشان می‌دهد مشاهدات آستین پایدارند. این آغاز بلافاصله صدای بازیگوش و طنزآمیز کتاب را ایجاد می‌کند و خوانندگان را با لبخند به خود جذب می‌کند.

بهترین خطوط آغازین در ادبیات داستانی جهان

۵- «اگر کتابی به نام ماجراهای تام سایر را نخوانده باشید چیزی درباره من نمی‌دانید، ولی ایرادی ندارد»؛ ماجراهای هاکلبری فین نوشته مارک تواین

اولین خط مارک تواین بلافاصله شخصیت و صدای هاک فین را با استفاده از زبان غیررسمی که اصیل و مستقیم به نظر می‌رسد، تثبیت می‌کند. این لحن محاوره‌ای دیوار چهارم را می‌شکند و خوانندگان را به گونه‌ای حس می‌کنند که گویی توسط یک فرد واقعی و نه یک راوی داستانی مورد خطاب قرار می‌گیرند. یک مطالعه در سال ۲۰۲۲ بر روی برنامه‌های درسی دبیرستان‌های آمریکا نشان داد که آغاز تواین در میان پنج مورد از بحث‌برانگیزترین موارد برای استفاده از گویش و صدا است. با ارجاع به «ماجراهای تام سایر»، تواین همچنین حس تداوم یک داستان اجتماعی را در میان داستان‌های خود ایجاد می‌کند. این خط به مضامین آزادی، ماجراجویی و زیر سوال بردن اقتدار اشاره می‌کند که رمان را تعریف می‌کنند. این شروع خوانندگان را با طنز، صداقت و وعده یک دیدگاه منحصر به فرد به خود جذب می‌کند.

۶- «روزی روزگاری یک هابیت در سوراخی توی زمین زندگی می‌کرد»؛ هابیت نوشته جی. آر. آر. تالکین

آغاز جی.آر.آر. تالکین به اندازه یک بخاری گرم در یک شب سرد جذاب است. با یک جمله ساده، او دنیای مسحورکننده زمین میانی و قهرمان نامحتمل آن، بیلبو بگینز را معرفی می‌کند. این خط اغلب توسط نویسندگان فانتزی به عنوان یک استاندارد طلایی برای شروع‌ جهان‌سازی مورد استناد قرار می‌گیرد. یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۳ از خوانندگان فانتزی آن را در میان محبوب‌ترین سه خط آغازین قرار داد. سادگی جمله، ماجراهای جادویی پیش رو را پنهان می‌کند و هم کودکان و هم بزرگسالان را جذب می‌کند. توانایی تالکین در خلق یک جهان کامل از یک ایده واحد – یک هابیت – نسل‌ها از داستان‌نویسان را تحت تأثیر قرار داده است. عبارت «در یک سوراخ توی زمین» بلافاصله کنجکاوی و شگفتی را برمی‌انگیزد و آن را به یکی از مؤثرترین قلاب‌ها در ادبیات تبدیل می‌کند.

۷- «روزی آفتابی و سرد در ماه آوریل بود و ساعت‌ها زنگ ساعت سیزده را می‌نواختند»؛ ۱۹۸۴ نوشته جورج اوروِل

خط آغازین تکان‌دهنده جورج اورول نشان می‌دهد که چیزی عمیقاً در دنیای «۱۹۸۴» اشتباه است. تصویر ساعت‌هایی که سیزده را نشان می‌دهند – زمانی که وجود ندارد – بلافاصله خوانندگان را نگران می‌کند و به واقعیت تحریف شده یک رژیم توتالیتر اشاره دارد. در سال ۲۰۲۴، در حالی که نگرانی‌ها در مورد نظارت و سوءاستفاده دولتی در اخبار باقی مانده است، این خط اغلب در تفسیرها و تحلیل‌های سیاسی نقل می‌شود. یک مطالعه اخیر نشان داد که «۱۹۸۴» پر ارجاع‌ترین رمان پادآرمان‌شهری در روزنامه‌نگاری معاصر است و این خط آغازین برای ایجاد حس ناآرامی استفاده می‌شود. عبارت «روزی آفتابی و سرد» حال و هوای ظلمی بی‌روح را ایجاد می‌کند و خوانندگان از همان ابتدا سرما و نگاه برادر بزرگ را حس می‌کنند. این یک کلاس درس در مورد چگونگی شکل‌دهی چند کلمه به انتظارات خواننده است.

بهترین خطوط آغازین در ادبیات داستانی جهان

۸- «امروز، مادرم مُرد. شاید هم دیروز، نمی‌دانم»؛ بیگانه نوشته آلبر کامو

آلبر کامو از این خط صریح و مبهم برای نشان دادن دورافتادگی عاطفی قهرمان داستان خود استفاده می‌کند. عدم قطعیت – شاید هم دیروز، نمی‌دانم– بلافاصله نشان می‌دهد که این داستانی از سوگ متعارف نخواهد بود. در مطالعات روانشناختی و بحث‌های اگزیستانسیالیسم، این خط اغلب به عنوان نمونه بارز ادبیات پوچ‌گرا برجسته می‌شود. بر اساس گزارش سال ۲۰۲۴ در مورد فلسفه در داستان، این پر ارجاع‌ترین آغاز برای بررسی مضامین بیگانگی است. لحن بی‌تفاوت کامو خوانندگان را جذب می‌کند و آن‌ها را مجبور می‌کند با ایده ناراحت‌کننده عدم احساس آنچه جامعه انتظار دارد، روبرو شوند. این آغاز مشهور خوانندگان را به چالش می‌کشد تا پاسخ‌های خود را به بزرگترین لحظات زندگی در نظر بگیرند.

۹- «خورشید، بی هیچ چاره دیگری، بر همان چیزهای قدیمی می‌تابید»؛ مِرفی نوشته ساموئل بکت

شروع خشک و تقریباً تسلیم‌گونه ساموئل بکت، حال و هوای کل رمان او را تعیین می‌کند. «خورشید، بی هیچ چاره دیگری، بر همان چیزهای قدیمی می‌تابید» حس بیهودگی و تکراری که بسیاری از آثار بکت را تعریف می‌کند، به تصویر می‌کشد. منتقدان ادبی اغلب هنگام بحث در مورد فلسفه پوچ‌گرایی به این خط اشاره می‌کنند و در یک سمپوزیوم در سال ۲۰۲۳، این خط به عنوان یکی از گویا‌ترین خطوط یکنواختی هستی‌گرا شناخته شد. این جمله همزمان ناامیدکننده و کمدی به نظر می‌رسد و خوانندگان را به تفکر در مورد روال‌های زندگی روزمره دعوت می‌کند. زبان بکت مختصر اما قدرتمند است و از پوچی هم به عنوان یک مضمون و هم به عنوان یک سبک استفاده می‌کند. این آغاز مخاطب را برای داستانی آماده می‌کند که در آن معنا گریزان است و طنز در تاریکی یافت می‌شود.

۱۰- «حتما کسی به یوزف ک. تهمت زده بود، چون بی آنکه خطایی ازش سر زده باشد یک روز صبح بازداشت شد»؛ محاکمه نوشته فرانتس کافکا

اولین خط فرانتس کافکا خوانندگان را در عدم قطعیت و پوچی بوروکراتیک غرق می‌کند. ایده اینکه «کسی حتماً به یوزف ک. تهمت زده بود» فوراً پارانویا و بی‌عدالتی را معرفی می‌کند. تحقیقات اخیر در مورد تأثیر کار کافکا بر نظریه حقوقی نشان می‌دهد که «محاکمه» هنوز در دوره‌های حقوقی برای بحث در مورد خطرات اقتدار بی‌چهره استفاده می‌شود و این آغاز به عنوان مثال اصلی عمل می‌کند. نحوه ارائه واقع‌بینانه جمله، یک سناریوی کابوس‌وار را به طور نگران‌کننده‌ای باورپذیر می‌کند. خوانندگان بلافاصله در توری از سوءظن و درماندگی گرفتار می‌شوند که لحن کل رمان را تعیین می‌کند. آغاز کافکا دریچه‌ای به سؤالات در مورد گناه، بی‌گناهی و ماهیت قدرت است.

منبع: festivaltopia


🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈پنج قانون برای نویسندگی بی‌نقص


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا