بادبان – نعیم نوربخش – خاورمیانه منطقهای از جهان است که نام آن تقریبا برای تمام جهانیان با کانون بحرانها مترادف شده است. غرب به تحولات این منطقه از دریچه اخبار ناگواری مانند منازعات مرزی، خشونت قومیتی، تروریسم و بنیادگرایی مینگرد. به طور مشخص در بازه زمانی بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۰ که کانون تمرکز کتاب «سینمای بحران در خاورمیانه» قرار دارد سلسلهای از بحرانها در این منطقه بروز یافته است که اعتراضات جنبش سبز در ایران را باید نقطه آغاز و پیشدرآمد بهار عربی در آن قلمداد کرد. از سال ۲۰۱۹ نیز موج تازهای از اعتراضات کشورهای ایران، عراق و لبنان را در برگرفته، کشورهایی مانند مصر و لیبی هنوز درگیر پیامدهای تغییر حکومت هستند و یمن و سوریه جنگ داخلی را تجربه کردهاند. همچنین رژیم اسراییل بر وسعت اشغالگری خود در فلسطین افزوده است و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نگران پایان یافتن ثروت خدادادی و لزوم تنوع بخشیدن به اقتصاد خود هستند. عربستان سعودی نیز همزمان با باز کردن فضا برای حضور زنان در جامعه به خصوص در حوزههای موسیقی و سینما، درگیر تنشهای بینالمللی ناشی از سرکوب روزنامهنگاران از جمله قضیه قتل جمال خاشقجی است.
سینمای خاورمیانه نیز همواره در چارچوب سانسور دولتی خود را عرضه کرده است. فیلمسازان این منطقه، دیگر از مواجه شدن با پرسشهای خبرنگاران درباره محدودیتهای فیلمسازی که در جشنوارههای خارجی مطرح میشود کلافه شدهاند. یک نمونه اعتراض مانی حقیقی کارگردان ایرانی به طرح این پرسشها در جشنواره برلین بود. ریشه این نگاه کلیشهای در غرب به دوره جنگ سرد بازمیگردد که جهان را به دو قسمت جهان آزاد و جهان غیرآزاد تقسیم کرده بودند. اگرچه این نگاه هنوز برقرار است مطالعات تازه انجامشده سانسور را پدیدهای کلان از سمت قدرتهای سرخورده تلقی میکند. پیشتاز این نگاه تازه میشل فوکو بود که اصرار داشت سانسور را به جای یک عامل تحمیلی از سوی نهادهای حکومتی باید به عنوان یک الگوی اجتماعی مورد بررسی قرار داد.
درباره کتاب
کتاب «سینمای بحران در خاورمیانه: نوآوری و محدودیت در ایران و جهان عرب» به بررسی موشکافانه طیف وسیعی از فیلمهای نامآشنا مانند تاکسی تهران (۲۰۱۵) تا فیلمهای کمتر شناختهشده میپردازد که از سال ۲۰۰۹ میلادی به بعد ساخته شدهاند. نویسنده در این کتاب با کنار گذاشتن نگاه کلیشهای به موضوع سانسور در سینمای کشورهای خاورمیانه به افشای مجموعهای از موانع گوناگون میپردازد که فیلمسازان خاورمیانهای با آنها مواجه هستند و راهکار آنها برای غلبه بر این موانع و تبدیل کردن محدودیتها به فرصتهای نوآورانه را مورد بررسی قرار میدهد.
نویسنده خودش دست به مصاحبه با فیلمسازانی مانند وعد الکتیب، یاسمین فضه، مانی حقیقی و اسامه محمد زده است و در نهایت موفق شده است که ۹ راهکار خلاقانه را برای کار کردن در سینما تحت فشار سانسور شناسایی کند. نویسنده بر این باور است که نوآوری در شرایط محدودیتها بروز مییابد و اهمیتی ندارد که این محدودیتها خودخواسته باشند یا در وضعیت خاص سیاسی-اجتماعی از بیرون بر فیلمساز تحمیل شده باشند. این نوآوری میتواند به واسطه انتخاب یک ژانر خاص یا پذیرش مقررات و مسئولیتها متفاوت باشد. نویسنده آشکار میکند که طیفی متنوع از راهکارهای نوآورانه برای دور زدن سانسور در منطقه خاورمیانه پدید آمده است که بسیار فراتر از کاربرد تمثیل بوده و رفتهرفته شکلی صریحتر نیز به خود میگیرد.
کتاب در ۳۲۸ صفحه توسط انتشارات «بلومزبری آکادمیک» در سال ۲۰۲۲ چاپ شده و شامل بخش مقدمه، ۱۰ فصل و بخش نتیجهگیری میباشد. فصول کتاب هر یک به توصیف یکی از راهکارهای مبتکرانه فیلمسازان برای دور زدن سانسور میپردازند. به طور مثال فصل نخست راهکار روایت شاهدان را توصیف میکند. در فصول دیگر استفاده از فنونی مانند به کارگیری بازیگران خردسال، انیمیشن، طنز، موسیقی، اقتباس و غیره مطرح میشوند. جالب است که ناشر برای تصویر روی جلد کتاب صحنهای از فیلم «تهران: شهر عشق» را برگزیده که سال ۱۳۹۷ به کارگردانی علی جابر انصاری ساخته شده است.
درباره نویسنده
«شوهینی چادوری» نویسنده کتاب، پژوهشگر و مدرس سینما بوده و حوزه تخصصی او فلسفه فیلم، حقوق بشر، فمینیسم و نظریه پسااستعمارگرایی میباشد. او تلاش میکند چارچوبی فراملیتی و تطبیقی برای تفحص در فرهنگهای مختلف سینمایی ارائه کند. این نویسنده سه کتاب دیگر نیز با نامهای «روی تاریک سینما: ظلم و اخلاق تماشای فیلم» (۲۰۱۴)، «سینمای جهان معاصر: اروپا، خاورمیانه، آسیای شرقی و جنوبی» (۲۰۰۵) و «نظریههای فیلم فمینیستی» (۲۰۰۶) تدوین کرده است. وی هماکنون در دانشگاه Essex مشغول تدریس است.