بادبان – نیما نوربخش – پروانه پورشفتی از جمله هنرمندان ایرانی ست که سالها در آلمان زندگی میکند. او که در هنر و صنعت طراحی جواهرات، ید طولایی دارد در سال های اخیر و بنا به دعوت آموزشگاههای مختلف بیشتر به ایران می آید تا دانستهها و تجربیاتش را به هنرآموزان ایرانی نیز انتقال دهد. در کارنامه این طراح و مدرس کارآزموده، علاوه بر طراحی مجموعههای منحصربفرد جواهرات، همکاری با چندین آموزشگاه و دانشگاه به عنوان مدرس دورههای طراحی طلا و جواهر به چشم میخورد. چند روز پیش و بنا بر انتشار تصاویر جدیدی از کارهای اخیرش در شبکههای اجتماعی بر آن شدیم تا گفتوگویی با وی داشته باشیم که شرح آن را در ادامه میخوانید.
خانم پورشفتی از مجموعه جدیدی که طراحی و خلق کردید برای ما و مخاطبان بادبان بگویید.
این کار برای من فقط یک طراحی نبود؛ یک رؤیا بود که از دل تاریخ برخاست. روزی که در موزه لوور پاریس ایستاده بودم و به آثار هخامنشی نگاه میکردم، قلبم پر از غرور شد. همانجا با خودم گفتم این شکوه باید دوباره زنده شود، اما این بار نه در سنگ و دیوار بلکه در طلایی که جاودانه است. همانجا بود که بذر این مجموعه در ذهنم کاشته شد. مجموعه شامل کاف، آویز، گوشواره و انگشتر است. هر خط و هر جزئیاتش حامل پیامی است. نیلوفر آبی را نشان دادم، نماد جاودانگی و زایش دوباره؛ پرندگان بالگشوده را نشانه آزادی و پرواز روح انسانی و گریفین، آن شیر-عقاب باشکوه هخامنشی را بهعنوان نگهبان قدرت و عظمت. اما قلب تپنده این مجموعه سربازان جاویدان هستند. ارتشی که هزاران سال پیش، دههزار نفر بودند و همیشه همین تعداد باقی میماندند. برای من، این مفهوم شگفتانگیز بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم ۱۰ سرباز در مجموعه جا بدهم؛ ۶ سرباز در کاف و ۴ سرباز در آویز. این ۱۰ سرباز، بازتابی از همان دههزار جاویدانند؛ جاویدانی که امروز در طلای خالص دوباره جان گرفتهاند.

برایم جالب بود بپرسم چرا در آثارتان همواره ردپایی از ایران و تاریخ دیده میشود؟
چون باور دارم که هویت و اصالت ایران، روح هنر من است. اگر روزی امضای هنری من معنایی داشته باشد، آن معنا چیزی جز بازتاب تمدن و فرهنگ این سرزمین نخواهد بود. جواهر برای من فقط زینت نیست؛ زبان است، روایت است. من تلاش میکنم با هر اثری که میآفرینم، داستانی از ایران را بازگو کنم؛ داستانی که میان طلا و جواهر جاودانه میشود.
پس به نوعی هنر خودتان را مزین به روایتگری فرهنگ ایران کردهاید.
خب از آنجایی که ایران زمینم از گذشتههای بسیار دور تا به امروز سابقه درخشانی در خلق زیبایی و آثار زینتی و زیوری داشته نهایت تلاشم را میکنم و امید به این دارم که بتوانم به نوبه خودم سهم بسیار ناچیزی در پیامرسانی فرهنگ این مردمان به جهان داشته باشم، چه در طول تاریخ و چه در عرض جغرافیا.
این مجموعه از نظر وزن و جنس چگونه ساخته شده است؟
این مجموعه در مجموع از ۱۷۰ گرم طلای ۱۸ عیار ساخته شده است. چهار قطعه – شامل کاف، آویز، گوشواره و انگشتر – همگی با طلای خالص ۱۸ عیار طراحی و اجرا شدند تا هم استحکام لازم را داشته باشند و هم جلوهای باشکوه و ماندگار.

آیا این اثر را برای فرد یا کلکسیونر خاصی ساختهاید؟
این مجموعه بهطور انحصاری برای دوست و مشتری عزیزم، خانم ایزد دوست از آمریکا طراحی و ساخته شده است. در دل کار، لوگوی من و نام اختصاصی او حک شده است تا این اثر هم امضای مرا داشته باشد و هم یادگاری یکتا برای او باشد.
اگر بخواهید این اثر را با یک جمله معرفی کنید، چه میگویید؟
میگویم این جواهر فقط یک زیور نیست؛ آینهای است که وقتی در آن مینگری، شکوه ایران باستان را میبینی.
در میان آثارتان یک آویز زیبا و بدیع دیدم با نقشی از دریاچه ارومیه و حیات پرندگان آن. از این اثر بگویید.
روزی، آبیِ زلال دریاچه ارومیه همچون آکوامارینهای درخشان میتابید؛ هر موجش سرودی از زندگی، روشنایی و امید بود. امروز، ترکهای زمین جای آن درخشش را گرفتهاند اما هنوز یاد آن آبی ناب در دل ما زنده است؛ چونان قطرهای از عشق که هرگز نمیخشکد. این آویز یادآور آن است که آب، گرانبهاترین دارایی ماست؛ سرچشمه حیات و میراثی که باید پاس بداریم. باشد که با قدرشناسی و همت، دوباره آبی دریاچه بدرخشد همچون گوهری آسمانی که زندگی را به زمین بازمیگرداند.

و در پایان مایلم بدانم در یک نمای کلی غایت هدف شما در صنعت طلا و جواهرات کجاست؟
مهمترین هدفم در این صنعت را کسب مهارت لازم در جهت خلق آثاری غنی از آنچه تا به امروز میراثدارش بودیم، میدانم. در واقع میخواهم تمام تلاشم براین باشد که روش هنری و انرژیبخش را به صنعت جواهر بیاورم که هر آنچه طراحی میکنم قسمتی از تاریخ و فرهنگی باشد که برای آیندگان و نسلهای بعدی به یادگار باقی بماند. امید به محقق شدن آرزویم دارم. باشد که انرژی خوب و دعای خیر شما خوبان بدرقه راهم.



