بادبان– نعیم نوربخش– داریوش کبیر در سال ۴۹۲ پیش از میلاد، ارتشی عظیم روانه کرد تا یونانیان را به زانو در آورده و سرزمین آنان را به امپراتوری ایران ضمیمه کند. اما در این نبرد، بخت یار ایرانیان نبود و وقوع طوفانی سهمگین در اطراف شبهجزیرهای به نام کوه آتوس موجب شد سپاهیان سردار ایرانی به نام مردونیه متوقف شده و در پی غرق شدن بیش از ۳۰۰ کشتی جنگی، بیست هزار سرباز جان خود را از دست بدهند. به نظر میرسد همین واقعه بود که سبب شد فرزند داریوش یعنی خشایارشا که در پی اتمام کار ناتمام پدرش بود، تصمیم بگیرد برای دور زدن این منطقه، احداث یک آبراهه عظیم را در دستور کار قرار دهد. اما بعید است که اجرای چنین طرحی عظیم و دشوار از لحاظ مهندسی و تأمین مالی، تنها برای دوری از کوه آتوس بوده باشد. مسیر دریایی برای دور زدن شبهجزیره تنها به چند روز زمان نیاز داشت. علاوه بر این کمک گرفتن از سکنه محلی و آشنا به آب و هوای منطقه میتوانست مانع از غافلگیری دوباره ارتش ایران شود.
پس به چه دلیل خشایارشا در احداث این کانال آنقدر مصمم بود که بیش از سه سال زمان برای آن گذاشت؟ ممکن است پای ترسی خرافی از دریا در میان باشد. البته مسأله پروپاگاندا را نیز نباید نادیده گرفت. این اعجاز در مهندسی میتوانست پیغامی قدرتمند برای یونانیان باشد: هجوم ایرانیان توقفناپذیر و سر تسلیم فرود آوردن، تنها گزینهای است که وجود دارد. هرودوت، تاریخنگار یونانی نیز نظرات خودش را درباره انگیزههای خشایارشا از احداث این آبراهه دارد. او میگوید: «تا آنجا که به گمان من میرسد، خشایارشا از سر تکبر دستور احداث کانال را صادر کرد تا با نشان دادن قدرت خود، یادگاری نیز باقی بگذارد. او میتوانست بدون دردسر زیاد، ناوگان خود را به آن سوی شبهجزیره برساند. با وجود این کانالی برای اتصال دو دریا ساخت.» خشایارشا مانند سایر فرمانروایان پارسی، لقب شاهنشاه را یدک میکشید و مانند پیشینیان خود مصمم بود که یادگاری فراموشنشدنی از خود به جا بگذارد.
🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈آنچه درباره ایران باستان نمیدانستید
تاریخدانان تاکنون این گونه میپنداشتند که احداث آبراهه خشایارشا، افسانهای بیش نبوده اما از جستوجو برای یافتن آن نیز هرگز دست نکشیدند. برای هزاران سال تنها مدرک درباره این آبراهه، یک مکتوب قدیمی بود و این امر بسیاری را به این باور رسانده بود که وجود کانالی که بتواند ناوگان عظیم ایران را از خود عبور دهد، آن هم ۴۸۰ سال پیش از میلاد مسیح، دور از واقعیت است.
اما با کمال شگفتی، کاوشهای باستانشناسان در شبهجزیره کوه آتوس در یونان امروزی حکایت از این دارد که آبراهه خشایارشا، واقعیت داشته و بقایای آن هنوز موجود است. احداث این کانال گواه روشنی است بر ثروت، قدرت و خلاقیت ایرانیان باستان که آتن و دیگر دولتشهرهای یونانی از بخت بد ناچار شدند رویاروی آن قرار بگیرند. هنر مهندسی شگفتانگیزی که توانسته بود تخت جمشید را برپا سازد، این توان را نیز داشت که مدیترانه را تحت انقیاد خود درآورد.
خطر روی آبها
قرن پنجم پیش از میلاد شاهد وقوع زد و خوردهایی میان پارسیان و یونانیان بود که مشهورترین آنها نبردهای ماراتن و سالامیس قلمداد میشوند. در این جنگها یونانیان به مصاف حریف ابرقدرت خود یعنی ایران رفتند و بر خلاف انتظار پیروز نیز شدند. داستان این خصومتها از زمانی آغاز شد که یونانیان ساکن در سواحل غربی ترکیه امروزی علیه فرمانروایان پارسی خود دست به شورش زدند. در نتیجه داریوش کبیر در سال ۴۹۴ پیش از میلاد سپاهی برای سرکوب آنان گسیل داشت که موفق شد در جزیره لاده این شورشیان را سرکوب کند. در ادامه سپاه ایران شهر یونانی میلِتوس را ویران کرد. با وجود این داریوش کوتاه نیامد و برای تنبیه متحد شورشیان یعنی اهالی آتن عزم خود را جزم کرد.
از اینجا بود که بخت و اقبال به داریوش پشت کرد. در سال ۴۹۲ پیش از میلاد، زمانی که بخش بزرگی از ناوگان ایران، شبهجزیره کوه آتوس را در محاصره داشت، طوفانی سهمگین از جانب شمال بر سر آنان خراب شد. ناوهای ایرانیان به علت سبکی و سرعتی که داشتند، در برابر این طوفان بسیار آسیبپذیر بودند. باد شدیدی که میوزید، بیش از ۳۰۰ کشتی ایرانی را به صخرههای شبهجزیره کوبید و درهم شکست. بیش از بیست هزار سرباز نیز جان خود را از دست دادند.
دو سال بعد یعنی سال ۴۹۰ پیش از میلاد، سپاه داریوش روی زمین نیز متحمل شکستی تحقیرآمیز برابر آتنیان در منطقه ماراتن شد و به جانب آسیا عقبنشینی کرد. داریوش که در واپسین سالهای فرمانروایی گرفتار شورش مصریان شده بود، پیش از تحقق آرزویش که حکمرانی بر یونان بود، جان سپرد. جانشین او خشایارشا اما از همان ابتدای فرمانروایی، مقدمات به زانو در آوردن یونانیان را ترتیب داد.
در بهار سال ۴۸۰ پیش از میلاد، خشایارشا تهاجمی گسترده را به کمک توان بالای مهندسان، از زمین و دریا علیه یونانیان آغاز کرد. نخستین تلاش لجستیک سپاه خشایارشا معطوف انتقال سپاه عظیم ایران از راه دریا و تنگه داردانل بود. این تنگه اروپا را از آسیا جدا میکند. به این منظور روی این آبهای پرتلاطم، پلی موقت به وسیله قایقها احداث شد که نزدیک به یک مایل طول داشت.
سپاه خشایارشا که در اروپا پا گذاشته بود، روی زمین و در امتداد سواحل شمالی دریای اژه به پیشروی خود ادامه داد. در همین زمان ناوگان دریایی پارس تا مرز شبهجزیره کوه آتوس واقع در جنوب شهر یونانی تِسالونیکی امروزی جلو آمد. شبهجزیره کوه آتوس در شرق سه دماغه انگشتمانند قرار دارد که ادامه شبهجزیره خالکیدیکی در خاک یونان هستند. در نوک این شبهجزیره کوهی با ارتفاعی متجاوز از ۲ کیلومتر قرار دارد که در نزد مسیحیان ارتدوکس از تقدس برخوردار است.
آبهای اطراف این ارتفاعات اغلب میتواند متلاطم و خطرناک باشد. خشایارشا که تجربه درهمشکستن ناوگان پدرش در این آبها را از یاد نبرده بود، نقشهای ریخت تا ناچار نشود سپاهیان خود را از این مسیر انتقال دهد. به این ترتیب ناوگان ایران تصمیم گرفت پروژه مهندسی بزرگتری نسبت به پل موقت روی تنگه داردانل را در دستور کار قرار دهد. طبق نقشهای که خشایارشا طرح آن را ریخته بود، انبوهی از کارگران آبراههای به درازای بیش از یک مایل را از یک سوی شبهجزیره به سوی دیگر حفر کردند. از طریق این آبراهه، ناوگان ایران به پیشروی توقفناپذیر خود در مسیر غرب ادامه داد.
به زیر تازیانه
تقریبا تمام شواهد از حفر آبراهه خشایارشا تنها در کتاب هفتم از تاریخ هرودوت قابل یافتن بود. در این کتاب که حدودا ۵۰ سال پس از حفر کانال نوشته شده، مورخ یونانی مدعی است که تقریبا تمام اعضای سپاه ایران به زور تازیانه ناچار بودند در حفر کانال شرکت کنند. عملیات ساخت کانال سه سال طول کشید. این پروژه به تعداد انبوهی نیروی کار نیاز داشته که تردیدی نیست ایرانیان به آن دسترسی داشتند. به گفته هرودوت از ساکنان محلی نیز در احداث کانال استفاده شده است.
از آنجا که مناطق یادشده تحت سیطره پارسیان بودند، همه مردانی که در سن خدمت نظامی بودند، مکلف شدند که در نبرد علیه یونان شراکت یابند. هرودوت میافزاید که به منظور تأمین غذای کارگران، بازاری در نزدیکی محل حفر کانال تأسیس شده و غلات مورد نیاز نیز از آسیا وارد میشد. برای استقرار سربازان عادی ایران یک اردوگاه برقرار شد اما پادشاه و محافظانش به همراه ارتش مخصوص او که گارد ۱۰هزار نفری جاویدان نام داشت، در اقامتگاه مناسبتری مقیم شدند.
مدتی پس از پیشروی سپاه ایران، مهندس ایرانی طراح کانال به نام آرتوخه که از خویشاوندان خشایارشا و عضوی از خاندان هخامنشی بود، جان سپرد. هرودوت او را بلندقامتترین مرد سرزمین پارس دانسته که بلندترین صدا را نیز میان پارسیان داشته است و این از جایگاه رفیع او حکایت میکند. خشایارشا دستور داد مراسم مفصلی به یاد او برگزار و جنازه او روی تپهای کنار همان آبراهه به خاک سپرده شود. مکان دقیق خاکسپاری او هنوز پیدا نشده است اما در صورت پیدا شدن، میتواند نشانی دقیقتری از محل حفر کانال به دست ما بدهد. نام یک مهندس ایرانی دیگر که در طراحی کانال نقش داشت، بوبراندا میباشد.
دهانه جنوبی کانال به ساحلی کوچک و سنگریزهای میرسد که در جوار روستایی به نام تریپیتی قرار دارد. در این قسمت زمین ناهموار میشود که به معنی پیچیده و دشوار شدن کار حفاری است. بر خلاف جاهای دیگر که کارگران زمین نرمی را حفاری کرده بودند، در این محل ناچار شدند تا عمق غیرقابل تصوری حدود ۳۰ متر را بکاوند تا به سطح آب برسند. دو قرن بعد وقتی دیمیتریوس، یک دانشمند یونانی از این منطقه بازدید کرد، احداث کانال در چنین زمینی را ناممکن دانست اما هرودوت با جزییات، چگونگی حفاری و تقسیم کار میان گروههای مختلف از کارگران را شرح داده است که سه سال بیوقفه مشغول بودند. پارسیان حفر کانال را به شیوهای ابتدایی و با تکیه بر جمعیت انبوهی از کارگران به پایان رساندند. هرودوت مینویسد: «وقتی عمق کانال زیاد میشد، برخی مردان در قعر آن به حفاری ادامه میدادند و برخی دیگر روی پلکان، خاک استخراجشده را بیرون میفرستادند.» او مدعی است که فینیقیان یعنی ساکنان یونان امروزی در حفر کانال نقش برجستهای داشتند.
سرانجام سپاه عظیم خشایارشا با گذر از کانال راهی آتن شد. برای مقابله با این سپاه، سایر دولتشهرهای یونانی از جمله اسپارت به کمک آتنیها آمدند. نخستین نبردِ زمینی در تنگه ترموپیل روی داد که در آن لئونیداس، پادشاه اسپارت فرماندهی یونانیان را بر عهده داشت. فرمانده سپاه ایران تصمیم گرفت از کورهراهی مخفی خود را به پشت سپاه یونانیان برساند. این کار موجب شد که بیشتر سربازان لئونیداس دچار وحشت شده و پراکنده شوند. به این ترتیب سپاه ایران با نابود کردن سپاه کوچک اسپارتیها، کار دشواری تا رسیدن به آتن نداشت؛ شهری که سکنهاش پیشتر فرار کرده و آن را خالی کرده بودند.
کاوشهای باستانشناسی برای یافتن آبراهه خشایارشا در چند مورد توسط شازول گوفیه فرانسوی در قرن هجدهم میلادی، تی. اسپرات انگلیسی در سال ۱۸۳۸ و آ. اشتروک آلمانی در سال ۱۹۰۱ انجام یافت که همگی به شواهدی از وجود این آبراهه منتهی شد. اما اختلاف نظر درباره مختصات دقیق و اندازه این آبراهه ادامه داشت. سرانجام گروهی مرکب از زمینشناسان یونانی و انگلیسی در دهه نود میلادی با بررسی خاک و مطالعات لرزهشناسی، وجود کانال و استفاده موقت از آن را تأیید کرده و طول و عرض آن را معین کردند.
زنده باش شاه. پارس
درود. بر شاه. پارسی خشایارشاه خشای سیانا