بادبان: ۲۶ اردیبهشت، سالمرگ لیلا کسری بانوی خوشنام ترانه ایران است و آنچه در ادامه میخوانید اولین گفتوگوی او با یک مجله پرفروش در دهه ۵۰ است که حالا توسط رسانه بادبان، بازنویسی و بازنشر میشود. مجله «اطلاعات بانوان» که در دهه ۳۰ توسط مدیران روزنامه اطلاعات پا گرفت عمده محتوایش را با تمرکز بر اهمیت موضوعات فرهنگی، هنری و اجتماعی در زندگی زنان ایرانی منتشر میکرد. این هفتهنامه در شمارهای به تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۵۵ به سراغ بانوی شاعری رفت که تازه آن ایام با ترانههایش معروف شده بود. خبرنگار این مجله به منزل لیلا کسری رفت تا با او که بعدها با نام هنری «هدیه» شهرت یافت و ترانههایش با صدای خوانندگان بنام، گل کرده بود مصاحبه کند و مخاطبان مجله را با این ترانهسرای جوان آشنا سازد. مصاحبهای که در صفحات ۲۱ و ۸۷ همان شماره منتشر شد و با تیراژ بالایی که داشت، شهرت هدیه را در بین مردم و هنرمندان دوچندان کرد. نکته تاثرآور اینکه تنها یکسال پس از این ایام بود که خوره سرطان در سینههای زندهیاد هدیه، خانه کرد و آنقدر پیش رفت تا آنکه در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸، او را از پای درآورد و موسیقی ایران را سوگوار یکی از بهترین ترانهسرایان دورانش کرد. بازخوانی این گفتوگوی کمیاب پس از حدود نیم قرن از انتشار آن، میتواند برای علاقمندان به موسیقی ایران خواندنی و شنیدنی باشد.
خبرنگار در این مصاحبه مینویسد:
لیلا کسری (افشار) شاعره پرسابقه که اخیرا به ترانهسرایی روی آورده، لیسانسیه زبان و علوم اداری از کینگز کالج انگلستان و کارمند شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. چند سال پیش که ترجمه داستانهای کوتاه عاشقانه او در این مجله به چاپ میرسید طرفداران زیادی پیدا کرد. او کار در مطبوعات را با نویسندگی و ترجمه در مجله اطلاعات بانوان آغاز کرد . ولی زندگی زناشویی و فعالیتهای اجتماعی او مانع از ادامه کارش در مطبوعات شد. اولین مجموعه شعرش «یک پاییز و دو بهار»، دومی «فصل مطرح نیست» که جایزه سال ۱۳۴۸ تلویزیون ملی ایران را برد و سومین مجموعه او «جشنواره این سوی پل» نام دارد و مجموعه بعدی او شش ماه دیگر زیر چاپ است. او روستازادهای است که تمامی اوقات فراغتش را در ده و همصحبتی با روستاییان میگذراند. ثمره زندگی او سه پسر است (پاشا، جهانشاه و علیداد). برای ملاقات او به خانهاش در سلطنتآباد رفتم. او را در باغچه منزلش دیدم. معلوم است که به گلکاری و طبیعت عشق میورزد و پرگل و گیاه بودن خانه دلیل علاقه مفرط او به طبیعت زیباست. در ویترینهای متعدد سالن، اشیا عتیقه فرانسوی و ایرانی چشمها را خیره میکند و میرساند که برای این مجموعه دقت و حسن سلیقه و هزینه زیادی بکار رفته و از گوشه و کنار گردآوری شده است. هماهنگی و رنگآمیزی دلپذیری زیبایی سالنهای منزلش را چند برابر میکند و حکایت از ذوق صاحب خانه دارد. در همین بین که من مشغول تماشای دکوراسیون سالن بودم صدای کودکانهای میخواند:
گل و برگ گل چیه، تو برام یه ریشه باش
تو برام لحظه نشو، تو برام همیشه باش
این صدای علی داد پسر سه ساله لیلا کسری بود که شعر مادر را با لحن کودکانه و شیرینی میخواند و جالب این که بعد از این که خواندنش تمام میشد میگفت: شعر از لیلا کسری، آهنگ از فریدون خوشنود، خواننده نسرین.
من سرگرم صحبت با علیداد کوچولو بودم که لیلا لبخندزنان وارد سالن شد و بعد از عذرخواهی با من به گفتگو نشست و با اشارهای علیداد را به طرف استخر راهنمایی کرد.
گفتم دیر زمانی نیست که به کار ترانهسرایی پرداختهای و شاهد موفقیت ترانههایت بودیم. چه شد که به این کار روی آوردی؟
لیلا: راستش را بخواهید یک روز فریدون خشنود از طریق اطلاعات بانوان با من تماس گرفت و به من گفت که روی شعری از من به نام «غم دنیا» از کتاب «فصل مطرح نیست» آهنگ گذاشتهام تا با صدای مهستی اجرا شود. من آهنگ را شنیدم. کاری قابل تحسین بود. بعد از آن با پیشنهاد فریدون خشنود تصمیم گرفتم با او همکاری کنم و کار ترانهسرایی را به طرزی جدی شروع کنم. اولین سروده ترانهام، «دعای سحر» با صدای هایده است که روی شعر من، خشنود آهنگ گذاشت. کار بعدی من، «هیچ » و «راهبه» با صدای نوشآفرین است که روی آهنگ خشنود، من شعر گذاشتم. به طور کلی صورت کارهایم عبارتند از:
غم دنیا با صدای مهستی
مهربون من با صدای هایده
شاخه نبات با صدای مهستی
دعای سحر با صدای هایده
عطر بهار با صدای مهستی
برج بلور با صدای نسرین
هراس با صدای ستار
تو برام همیشه باش با صدای نسرین
سلطان با صدای مرتضی
راهبه، هیچ، رو خط ساحل و گل آفتابگردان با صدای نوشآفرین
معمولا تو روی آهنگهای خشنود شعر میگذاری و یا خشنود روی شعر تو آهنگ میگذارد؟
لیلا: تفاوتی نمیکند. به طور کلی باید بگویم آنقدر ذهن من از ترانه و سوژههایی که میتواند ترانه شود و موردپسند قرار گیرد لبریز و سرشار است که در هر شرایطی میتوانم شعر بنویسم و این مهم نیست که اول من شعر بگویم یا خشنود آهنگ بسازد. مهم این است که ترانه موفقی را ارائه دهیم و انتخاب اسم شعر و خواننده با مشورت و توافق و همفکری هر دو صورت میگیرد.
کار کدام موسیقیدان ایرانی را میپسندی؟
لیلا: من به کار تجویدی و مرتضی حنانه معتقدم و از بین جوانترها فریدون خشنود را انتخاب میکنم. در زمینه کار او باید بگویم این آهنگساز با تحصیلاتی که در زمینه موسیقی دارد و با ذوق سرشار و پشتکار و فعالیتی که از او سراغ دارم به زودی به اوج خواهد رسید. به طور کلی موسیقیدانهای جوان ما در زمینه موسیقیهای جاز و مدرن فعالیتهای چشمگیری داشتهاند و تا حدی موفق بودهاند. اگر از طرف وزارت فرهنگ و هنر و رادیو تلویزیون ملی مورد تشویق و حمایت قرار بگیرند پیروزیهای چشمگیرتری خواهند داشت و به اوج میرسند.
از صدای کدام خواننده لذت میبری؟
لیلا: از صدای هایده، مهستی، حمیرا، نسرین، شجریان، ستار، مرتضی، شماعیزاده، ابی. اصولا چون به موسیقی مدرن علاقمندم کار اغلب خوانندگان جوان که در این زمینه فعالیت دارند مورد پسند و احترام من است.
به کدام ترانهسرا معتقدی؟
لیلا: ترانهسرایان امروز اغلب موفق هستند ولی من کار «ایرج جنتی عطایی» را ممتاز میدانم و بعد از او ترانههای «اردلان سرفراز» و «شهیار قنبری» و بعضی از ترانههای «سعید دبیری» را میپسندم.
آیا ترانه آماده ضبط داری؟
لیلا: بله، «خراباتی» با صدای هایده، «سایهبون» با صدای نسرین. چندتای دیگر هم هست که با صدای خوانندگان مرد ضبط خواهد شد ولی اسم خواننده هنوز مشخص نشده است. نام این ترانهها عبارتند از: «غربتی»، «زنگولهها» ، «پشت بارون» و «آخرین نقطه».
از بین ترانههایت کدام را میپسندی؟
لیلا: دعای سحر (هایده)، شاخه نبات (مهستی)، گل و برگ گل چیه {تو برام همیشه باش} (نسرین) و هراس (ستار). از کارهایی که بعدا پخش میشود «خراباتی» با صدای هایده را دوست دارم که به نظر من یک شاهکار است.
ممکن است چند خط آن را برایمان بخوانی؟
لیلا: اجازه بدهید نوار قسمت اول ترانه خراباتی را که ضبط کردهام برای شما بگذارم تا با صدای خودش بشنوید.
از اسم آن پیداست که آواز کوچه باغی است .نوار شروع به گردش میکند و هایده با صدای رسا و گیرا میخواند:
خرابیم و خراباتی، همه شبزندهدار امشب
همه عاشق، همه مجنون، به مستی بیقرار امشب
بیا ای سوتهدل ساقی، به مستی بیملالم کن
خدایا امشب این می را، حلالم کن حلالم کن
آیا زمان خاصی را برای ترانهسرایی معین کردهای؟
لیلا: ترانهسرایی به آینده و زندگی خانوادگی من بستگی دارد. هر زمان که ترانهسرایی خللی در زندگی خانوادگیام بوجود آورد در هر شرایطی آن را کنار میگذارم چون فکر میکنم مهمترین وظیفه من رسیدگی به وضع بچهها و شوهرم است.
آیا فکر میکنی که تنها ترانهسرایی در امور منزل خللی بوجود میآورد و کار اداری نمیتواند نقشی داشته باشد؟
لیلا: همانطور که میدانید من کارمند شرکت ملی صنایع پتروشیمی هستم و از صبح تا ساعت یک بعد از ظهر در اداره مشغولم و این زمانی است که بچههای من در مدرسه هستند و بعد از آن خودم مستقیما کارهای آنها را زیر نظر دارم و به کلیه آنها رسیدگی میکنم. بنابراین کار سرودن ترانه فضایی جدا از فضاهای دیگر دارم. بد نیست بدانید که شوهر من مهندس «اسکندر افشار» همیشه در این زمینه مشوق من بود و اگر همراهی و تشویق او نبود شاید خیلی کم و یا اصلا ترانه نمیسرودم. من این موفقیت و فعالیت تازهام را مدیون شوهرم هستم.
همه تو را با نام شاعر میشناسند. در این زمینه و انگیزهتان برایمان توصیح بده؟ و نظرت را در زمینه شعر مدرن بیان کن.
لیلا: من شاعری را با سرودن اشعار کلاسیک شروع کردم. با علاقهای که از کودکی به شعرهای حافظ داشتم اولین سرودههایم به صورت غزل بود و بعد به شعر مدرن و آزاد کشیده شدم. فکر میکنم که در شعر آزاد که قافیه و وزن طبع شاعر را به زنجیر نمیکشد شاعر میتواند مسائل را صادقانهتر و راحتتر بیان کند. در شعر آزاد، شاعر بدون استفاده از کلمات اضافی خودش میشود یعنی حرفهایش را میزند. با آنکه شعر مدرن را میپسندم ولی معتقدم که یک شاعر مدرن باید یا اشعار کلاسیک و قوانین عروضی را بداند و یا بهتر بگویم با شعر سنتی آشنایی کامل داشته باشد در غیر این صورت شعر مدرن بیپشتوانه میشود. من هر زمان که تحت تاثیر عاملی قرار گیرم به شعر پناه میبرم. اصولا شاعری در من با احساس شروع میشود و با تفکر در یک زمینه عاطفی و فلسفی ادامه مییابد و به این دلیل در شعرهایم هم یک احساس زنانه کامل دیده میشود و هم تفکرات فلسفی.
شاعره و یا شاعر مورد علاقه تو کیست؟
لیلا: من غزلهای سیمین بهبهانی و شعرهای لعبت والا را میپسندم و فروغ را یک شاعر برتر و استاد میدانم و به او معتقدم. از شعرای مرد کارهای نادر نادرپور، فریدون مشیری و حسین منزوی را دوست دارم و به آن معتقدم.
در گرماگرم صحبت بودیم که بچهها از استخر شتابان به اتاق آمدند، پاشا ۱۰ ساله، جهانشاه ۹ ساله و علیداد. وقتی که پاشا متوجه میشود که با مامانش مصاحبه میکنم او هم از موقعیت استفاده میکند و در مورد خودش توضیح میدهد: من نویسنده خوبی میتوانم باشم و ذوق این کار را دارم و این هم ۲۰ عدد داستان کوتاه کودکانه خودم است که در یک کتابچه بزرگ پاکنویس کردهام اگر لازم باشد با من هم مصاحبه کنید. نگاهی به داستانهای او میاندازم. معلوم است که از ذوق نویسندگی بیبهره نیست و کلمات قشنگی در جملاتش بکار برده است. او به گفته مادرش در زمینه ترانههای سروده شده مادرش نیز اظهارنظر میکند.
بچهها میروند و من از لیلا میپرسم آخرین شعری که سرودهای چه نام دارد و با صدای چه کسی اجرا میشود؟
لیلا: آخرین شعر «من از تو ساختم » نام دارد که فریدون خشنود بر روی این شعر آهنگ جالبی گذاشته است و این شعر از وزن و قافیه عروضی بهرهمند نیست ولی در نوع خودش یک شعر کامل است که میتواند به صورت ترانهای کاملا استثنایی درآید. من و خشنود هنوز درباره خواننده این شعر تصمیمی نگرفتهایم …
اوقات فراغت و تعطیلات را چگونه میگذرانی؟
لیلا: به شمال میروم و یا به ده که در حومه کرج است. رفتن به ده و اسب سواری و دویدن دنبال گوسفندان، کارهایی است که من و بچههایم به آن عشق میورزیم و پابه پای بچههایم در سکوت ده و در مزرعهها اوقات خوشی را میگذرانیم. صادقترین دوستان و همصحبتهای من زنان روستایی هستند و من از اینکه مدتی با آنها هستم خیلی لذت میبرم.
گفتگویم با لیلا تمام شده است برای او آرزوی موفقیت میکنم و خانهاش را ترک میگویم.