رانندگانی که از مسیر میانایالتی شماره ۴۰ نزدیک آماریلوی تگزاس (مسیر قدیمی ۶۶) عبور میکنند، اغلب با حیرت به ده کادیلاکی نگاه میکنند که عقب آنها از کف صحرا بیرون زده است. یک گروه پیشرو معماری، هنرهای گرافیکی و طراحی محیطی به نام «مزرعه مورچهها (Ant Farm) مستقر در سانفرانسیسکو این چیدمان قدیمی ۵۰ ساله را انجام داده که به نوعی «استونهنج» فرهنگ اتومبیل آمریکایی محسوب میشود. به گزارش فرادید، این اثر که نام آن مزرعه کادیلاک است یک ایستگاه سلفی مشهور در جهان است که سالانه ۱.۴ میلیون بازدیدکننده دارد.
«مزرعه مورچهها» بخش اعظم ده سال کارش را صرف انتقاد از رسانههای جمعی کرده که اکنون مزرعه کادیلاک نیز یکی از ابزارهای انتقاد این گروه است. حتی در یک فیلم معروف انیمیشن به نام «ماشینها» (۲۰۰۶) شعری برای مزرعه کادیلاک خوانده شد. با این حال، بنیانگذاران آن چیپ لُرد و داگ میشلز که غرق سیاستهای بنیادشکن دهه ۱۹۶۰ بودند به مجله «انجمن مورخان معماری» گفتند: «ما میخواستیم یک گروه معماری باشیم که بیشتر شبیه یک گروه راک باشد.»
هادسون مارکز، هنرمند متولد نیواورلئان بلافاصله پس از تأسیس مزرعه مورچهها به این گروه پیوست. او به ماهنامه بزرگراه تگزاس گفته: «ما دیوانه ماشین بودیم. کار همیشگی ما طراحی ماشینها، کلاژ کردن ماشینها و خلق هنر با ماشینها بود. من ایده ساخت بستههای بذری را داشتم که بتوانید آنها را بکارید و ماشین از آنها رشد کند.»
این گروه پیشرو پس از اتمام خانه قرن (۱۹۷۲) در انگلتون تگزاس به آماریلو رفت. افسانهها حاکی از آنست که آنها به فهرستی از میلیونرهای آمریکایی دست یافتند که ممکن بود به حمایت مالی از ایدههای مسخره آنها علاقمند باشند. آنجا مزرعه مورچهها با میلیونر عجیب و غریب آماریلو به نام استنلی مارش سوم، ارتباط برقرار کرد. استنلی از آنها خواست یک طرح پیشنهادی برای مزرعه کادیلاک تهیه کنند. طرح آنها شامل بودجه سادهای برای بیل مکانیکی و ماشینها میشد. مارش پس از مشورت، بودجه و یک مزرعه گندم را برای اجرای اثر در اختیارشان گذاشت.
گروه مزرعه مورچهها، شش هفته را در تاد هال که بخشی از املاک مارش بود گذراند. آنها در روزنامههای محلی برای پیدا کردن کادیلاکهای مستعمل با برآمدگی تزئینی روی گلگیر عقب تبلیغ کردند و روزهایشان را صرف چانهزنی برای مدل کادیلاکها کردند. از سدان د ویل ۱۹۶۳ تا سدان کلاب ۱۹۴۹ که بزرگترین چالش آنها بود. به گفته وایات مَکاسپادن که در تاد هال کار میکرد: «آنها بالاخره یکی را سمت شرق شهر در قسمت فقیرنشین پیدا کردند و مردی که صاحبش بود بیش از انتظارشان از آنها پول میخواست.» وقتی ماشین را گرفتند، میشلز به جلوی ماشین ضربه شدیدی زد تا صاحبش را عصبانی کند. البته ضربه زدن به آن قسمت ماشین مهم نبود چون قرار بود آن قسمت داخل زمین دفن شود. چیدمان کمتر از یک هفته طول کشید و با انقلاب تابستانی مصادف شد. کج شدن جزئی خودروها به تقلید از هرم جیزه، ظاهراً یک اتفاق خوشایند بود. مزرعه مورچهها، ماشینها را در یک خط زمانی رو به غرب چید.
چند سال بعد، تگزاسیها شروع به تیراندازی به آن کردند. سپس، گرافیتیها شروع شد. گاهی اوقات ماشینها کاملاً خاکستری یا صورتی میشدند اما در نهایت خدمه پاکسازی تسلیم شدند. سال ۱۹۹۷، مزرعه کادیلاک دو مایل به سمت غرب جابجا شد تا با منطقه وسیع آماریلو سازگاری داشته باشد. انتشار تصاویر این مزرعه در اینترنت خیلی زود منجر به هجوم گردشگران و بیشتر شدن گرافیتیها شد. چهار سال پیش، استنلی مارش چهارم یک کامیون فروش اسپری رنگ را در محل نصب کرد. امروزه، برآمدگیهای تزئینی روی گلگیر عقب خودروها همه از بین رفتهاند و حالا بحث فعالی در مورد اینکه آیا مزرعه کادیلاک باید در نهایت بازسازی شود یا نه وجود دارد.