جمشید گیل طی یادداشتی در عصر ایران نوشت: یک خانم جوان بسیار محجبه که ظاهرا جزو طرفداران ریاست جمهوری سعید جلیلی یا دست کم مخالف ریاست جمهوری پزشکیان بوده، ویدیویی از خودش منتشر کرده و خطاب به یکایک کسانی که به پزشکیان رای دادهاند، گفته است: «هموطنی که توی ستادهای آقای پزشکیان قر دادی و بهش رای دادی، از حالا به بعد توی صف که ایستادی، غر نزن، قر بده! هر روز و هر ساعت که قیمتهای جدیدی رو دیدی، غر نزن، قر بده!».
نطق این خانم محترمه، البته طولانیتر از دو جملۀ فوق است ولی از آنجا که باقی حرفهایش نیز مثل دو جملۀ بالا بیارزش است، از نقل سایر جملاتش درمیگذریم و چند نکتۀ بدیهی را دربارۀ توصیۀ او ذکر میکنیم. اول اینکه، با توجه به افزایش زود به زود قیمت همه چیز در دوران ریاست جمهوری آقای رئیسی، معلوم نیست خود این خانم در سه سال گذشته چه کار میکرده؟! از طرفی این خانم محترم احتمالا جزو مداحان دولت آقای رئیسی بوده و بنابراین غر هم نمیزده. پس واقعا در قبال افزایش روزافزون قیمت کالاهای گوناگون در سه سال گذشته چه میکرده؟ البته اگر ایشان جزو «خودیهای رانتخوار» بوده باشند، قاعدتا دلیلی برای غر زدن نداشتهاند.
اما از این سؤالها اگر بگذریم، این خانم جلیلیستِ جوان دست کم باید به این یکی سؤال پاسخ دهد که از کی تا حالا قر دادن در مملکت آزاد شده که شما به طرفداران پزشکیان توصیه میکنید قر بدهند؟ اگر قر دادند و دوستان باتونبهدست شما ریختند بر سرشان، آیا شما و آقای جلیلی مانع کتک خوردنشان میشوید؟ وانگهی این سؤال هم جای طرح دارد که چرا شما نارحتید؟ انتخاباتی برگزار شده با آرایش ۱-۱-۴. یعنی یک اصلاحطلب، یک اصولگرای خارج از جبهۀ انقلاب و چهار اصولگرای داخل جبهۀ انقلاب.
همه چیز به نفع شما بوده. اگر کاندیدای اصلاحطلبان ده دقیقه حرف میزد، کاندیداهای جبهۀ شما چهل دقیقه حرف میزدند. اگر پزشکیان بیست دقیقه وقت داشت تا دیدگاههای افراطی سیاستمداران محبوب شما را نقد کند، آنها هشتاد دقیقه وقت داشتند تا نظرات اصلاحطلبانۀ پزشکیان را نقد کنند. نهایتا هم که دو نفرشان کاندیدای قلابی از آب درآمدند و پس از کلی اتلاف وقت ملت، از رقابت کنار کشیدند. اینکه یکی از آن دو نفرِ دیگر به نفع آن یکی کنار نکشید، تقصیر کسانی بود که در ستادهای پزشکیان «قر» میدادند؟! البته اگر قالیباف هم در دور اول کنار میکشید، آرای او بین پزشکیان و جلیلی تقریبا به نسبت مساوی تقسیم میشد و باز جناب جلیلی به ریاست جمهوری نمیرسید. بنابراین خشم این خانم بیش از آنکه متوجه رایدهندگان باشد، باید متوجه شورای نگهبان شود که اجازه داد یک کاندیدای اصلاحطلب هم در کنار پنج کاندیدای اصولگرا در انتخابات اخیر حضور داشته باشد.
در واقع زوم کردن این خانم بر روی عبارت «قر دادن» نیازمند ترجمه است. ترجمۀ دقیق این عبارت ناشی از خشم و نفرت این است که چرا یک اصلاحطلب در این انتخابات نامزد ریاست جمهوری بود و چرا مردم مطابق میل ما جلیلیستها رای ندادند. اما بد نیست این بانوی ارزشی لختی اندیشه کند که چرا کاندیدای مطلوبش، سعید جلیلی، آن قدر دافعه داشت که با وجود رای ندادن ۵۱ درصد واجدان حق رای، باز هم نتوانست اکثریت آرا را در دور دوم انتخابات بدست آورد؟
زنان ایرانی چرا باید به سعید جلیلی رای میدادند؟ باید به او رای میدادند که گشت ارشاد با شدت و قوت، حتی قویتر از قبل در خیابان مزاحمشان شود و اسم مزاحمتش را هم بگذارد تلاش برای ایجاد امنیت اجتماعی؟! اتفاقا اکثریت شرکتکنندگان در انتخابات به پزشکیان رای دادند تا در کنار توقف روند روزافزون افزایش قیمتها، پارهای از آزادیهای بدیهی را متحقق سازند.
در هر صورت، رقابتی نه چندان عادلانه برگزار شده و کاندیدا و جناح مطلوب این خانم شکست خورده و خشم و بیزاری نسبت به اکثریت رایدهندگان، دردی از اصولگرایان تندرو دوا نمیکند. شاید در طرف مقابل هم به جلیلیستهای غمگین و دردمند توصیه شود تکانی به خودشان بدهند بلکه تکانۀ روحی شکست سیاسی را فراموش کنند. آن وقت مشارالیها چه نظری دارد ؟! رقصیدن و خندیدن دوستان قدیماند. از قدیم هم گفتهاند: آنکه میگرید، یک درد دارد و آنکه میخندد، هزار و یک درد!
حرفاتون چرت محض بود ، اون خانم دقیقا حقیقت رو گفت، از همینم سوختید