بادبان: مهرنوش شریعتپناهی، که به عنوان ملکه هیپیها ایرانی مشهور شده بود پنجاه سال پیش با خودکشی به زندگی خود در پاریس خاتمه داد.
به دنبال فراگیر شدن مرام و مسلک هیپیگری در جهان، در ایران نیز اشخاصی به آنها گرایش نشان داده و هیپی شدند. مهرنوش شریعتپناهی نقاش و نویسنده کمتر شناخته شدهای بود که در این مسلک به ملکه هیپیهای ایران معروف شده بود. به راه انداختن محفل هیپیگری، کشیدن نقاشی روی اعضای بدن، نوشتن کتاب و فیل سواری در خیابان پهلوی تهران (خیابان ولیعصر فعلی) از کارهای معروف این زن ایرانی بود.
او یکی از دوستان فرح دیبا (ملکه وقت ایران) و از اعضای کلوپ ۲۹ بود که جمعی از فعالان هنرهای تجسمی ایران در دهه ۴۰ تشکیلش داده بودند و پاتوقشان در خیابان ولیعصر، خیابان رشت قرار داشت. همان کوچهای که دانشگاه پلیتکنیک هم در آن قرار گرفته و در همسایگی دبیرستان البرز، امروزه به یکی از ساختمانهای اصلی حوزه هنری بدل شده است. ساختمانی که در دهه ۴۰ یکی از پاتوقهای مهم هنرمندان تجسمی ایران بود با کلی حاشیه و جنجال.
روزنامه اطلاعات در شماره ۶ شهریور ۱۳۵۳ خود و به دنبال خودکشی شریعت پناهی در پاریس شرحی بر زندگی او منتشر کرد که در ادامه آمده است: «مهرنوش شریعت پناهی، ملکه هیپیهای ایران که زمانی نیمه عریان ، سوار بر یکی از فیلهای باغ وحش به کافهای در خیابان پهلوی رفت و جنجال برپا کرد، سرانجام در پاریس به زندگی خود پایان داد. ملکه هیپیها، پنج سال پیش نیز رگهای دست خود را برید و چشم به راه مرگ نشست اما خویشانش به موقع آگاه شدند و او را به بیمارستان رساندند. مهرنوش از دام مرگ جست ولی سایه مرگ، هرگز تنهایش نگذاشت. او که از دیدگاه بسیاری از آشنایانش، دختری متظاهر بود و هر کاری را فقط برای تظاهر و جلب نظر میکرد، به اعتقاد دوستان کاملا نزدیکش -برخلاف آنچه ظاهرش نشان میداد- از تظاهر بدور بود، فقط سادگی و بیپیرایگیش، بخصوص در معاشرت با مردان او را همچون دختری متظاهر معرفی میکرد. به هر حال، مهرنوش شریعت پناهی نویسنده، شاعر ، نقاش و ملکه هیپیهای ایران در پاریس، خود را کشت».
روزنامه اطلاعات در شرحی که بر یکی از عکسهای شریعتپناهی نوشت، آورده بود: «مهرنوش شریعت پناهی را پنج سال پیش به عنوان «ملکه هیپیهای ایران!» برگزیدند. مهرنوش نیمه عریان سوار بر یک فیل شد و در همان حال به یکی از کافههای خیابان پهلوی رفت و برای مرکب غولپیکر خود سفارش آبجو داد. مهرنوش که در پاریس خود را کشت، معتقد بود که پیشگام هیپیسم در ایران است. مکتبی که هرگز یخش در ایران نگرفت».