یادداشت

تقابل سلیقه رسانه ملی با سلیقه مخاطبان

بادبانمحمدرضا شیخی چمان یک کشور از سازمان‌های مختلفی شکل گرفته که هر کدام برای پاسخ به یک نیاز از جامعه هستند. صداوسیما یا رادیو و تلویزیون که آن را رسانه ملی می‌نامند، یکی از همین سازمان‌هاست و وظیفه چندگانه سنگینی را متوجه خود می‌داند. این پایگاه با تولید برنامه‌های مختلف در زمینه‌های آموزشی، سیاسی، اجتماعی، هنری، فرهنگی، ورزشی، سرگرمی و … می‌کوشد تا جامعه را به سمت و سوی بهینه‌ای حرکت داده و روحیه و نشاط را به صورت پیوسته‌ای به بدنه آن تزریق کند. شوربختانه با بررسی‌های صورت گرفته توسط پژوهشگران و اعلام صاحب نظران، در سال‌های اخیر مسیر حرکت این سازمان مورد توجه مخاطبانش قرار نگرفته است.
از دیدگاه اقتصادی و مقوله‌‌های هزینه-منفعت و هزینه فرصت، رسانه ملی بار مالی زیادی برای بودجه محدود دولت دارد و از این منظر لازم است که سمت و سوی برنامه‌های آن با آنچه که مخاطبان انتظار دارند هم‌راستا گردد. با آسیب‌شناسی موشکافانه این موضوع و مطالعه اسناد مختلف، می‌توان علل عدم استقبال عموم مردم از رادیو و تلویزیون را در دو دسته کلی عوامل داخلی و عوامل خارجی تقسیم‌بندی نمود که در ادامه، مختصر به نقش هر کدام از این موارد پرداخته می‌شود.
۱- عوامل داخلی: به نظر می‌رسد که تولیدات رسانه ملی از واقعیات جامعه، یعنی آنچه در لایه‌های مختلف جامعه در جریان است، فاصله گرفته‌ است. بسیاری از تهیه‌کنندگان و هنرمندانی که نزد مردم محبوبیت بالایی داشتند یا به دلیل ایجاد شبکه‌ نمایش خانگی (کمتر بودن خط مشی‌های برنامه‌سازی، آزادی بیان، کسب درآمد بیشتر) و یا سیاست‌های داخلی خود سازمان، دیگر در رسانه ملی نقش آفرینی نکرده و درصدی از مخاطبان خود را نیز همراهشان کوچ داده‌اند. روح کمی‌گرایی به جای کیفی‌گرایی در مدیران رسانه ملی باعث شده که دغدغه این گروه صرفا افزایش اسمی تولیدات باشد تا کیفیت آن‌ها و نیز فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی (داخلی و خارجی) موجب شده که بیشتر افراد جامعه تولید محتواهای این شبکه‌ها را پیگیری نمایند. همچنین باید اذعان داشت که به دلیل وخیم‌ترشدن وضعیت شاخص‌های اجتماعی-اقتصادی کشور، درصد قابل توجهی از مردم مجبور به کمتر کردن اوقات فراغت خویش و انجام فعالیت‌های کاری بیشتر هستند؛ لذا فرصت کمتری برای دنبال نمودن رسانه ملی دارند.
۲- عوامل خارجی: موازی با تولیدات رسانه ملی، سهولت دسترسی به شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی خارج از کشور، درصدی از مردم را به آن سمت و سو سوق داده است. شبکه‌های مذکور با برخورداری از تیم تخصصی-پشتیبانی (مسلط به اصول و مبانی علم رسانه) آنچه را که در ذهن دارند به سادگی و در قالبی جذاب به مخاطبان انتقال می‌دهند. از طرفی به دلیل گسترش دسترسی به اینترنت و تغییرات فرهنگی و سبک زندگی صورت گرفته، نسل جوان علاقمند است که از محصولات کشورهای دیگر (به ویژه هالیوود و حتی شبکه‌های هند و ترکیه) در قالب سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی استفاده نماید.
در مجموع و با عنایت به دو مبحث فوق، وضعیت فعلی رسانه ملی مادر عزیزمان ایران از جنبه‌های متفاوتی نیاز به رسیدگی دقیق و علمی دارد. تداوم شرایط فعلی فقط منجر به کوچ درصد مخاطب باقی‌مانده رسانه ملی به سایر برنامه‌ها خواهد شد؛ همین مورد مطلوب رسانه‌های معاند است تا بتوانند جنگ نرم را با قدرت هر چه بیشتر پیش ببرند. قدر مسلم، علاوه بر مواردی که در یادداشت حاضر بدان‌ها اشاره شد، روی‌گردانی درصد قابل توجه مخاطبان از رسانه ملی دلایل مهم دیگری هم (نظیر عدم توجه کافی به قومیت‌های مختلف کشور) دارد. امید که همچون سال‌های نه چندان دور، صداوسیما بتواند با مد نظر قرار دادن مجموع دلایل گفته شده، بهره‌گیری از نقشه راهی روشن و چاشنی قرار دادن خلاقیت و نوآوری، پایگاه اجتماعی از دست رفته‌اش را مجددا نزد عموم مردم به دست آورد، گوی سبقت را از رقبا برباید و در یک کلام در ایفای رسالت اصلی خویش موفق ظاهر گردد.

🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈چرا مستند خاچیکیان تماشایی است


نوشته های مشابه

۲ دیدگاه

  1. در این یادداشت به دلایل جامعی اشاره شده است؛ ممنون از نویسنده محترم و رسانه وزین هنر و فرهنگ بادبان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا