بادبان– نعیم نوربخش– به طور طبیعی در محیط اطراف ما نیروهایی شفابخش وجود دارند که شاید به آنها کمتر توجه کرده باشیم. مانند ماسههای سفید و کریستالی در سواحل اقیانوس که ۹۹ درصد آنها از کوارتز تشکیل شده است. این ماده که فراوانترین ماده معدنی طبیعی روی کره زمین است، خاصیتی شفابخش دارد که تازه در دهه ۸۰ میلادی بشر به آن پی برد. نظام بدن انسان بر انرژی، بسامد و لرزش استوار گشته است و کریستالها کمک میکنند که بدن ما انرژی را جذب، ذخیره، منتشر و تنظیم کند. با توجه به این که انسان هزاران سال از خاصیت این ماده که به وفور جلوی چشمانش بوده، ناآگاه مانده است، به نظر میرسد اکنون باید با دقت بیشتری به محیط پیرامون خود بنگرد تا سایر عوامل شفابخش در طبیعت را نیز کشف کند.
🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: افزایش قابلتوجه مشاهده یوفو در آمریکا
به این ترتیب دور از ذهن نیست که در فضای بالای سر ما نیز چنین نیروهای شفابخشی وجود داشته باشد. منظور ما موجودات بیگانه یا فرازمینی است که داستانهای زیادی درباره ربودن شدن انسانها توسط آنها و پاک کردن حافظه ربودهشدگان شنیدهایم. چه میشود اگر دریابیم که فرازمینیها در واقعیت وجود داشته و از توانایی درمان و نجات حیات انسانها نیز برخوردارند؟
به عنوان مثال سرنوشت «تراویس والتون» را نقل میکنیم. در روز پنجم نوامبر سال ۱۹۷۵ میلادی، تراویس به همراه تعدادی از همکاران خود در جنگلبانی ایالت آریزونا مشغول رانندگی و بازگشت از محل کار خود بود. در میانه راه همه آنها یک سفینه فضایی را مشاهده کردند که مشغول گشتزنی در ناحیه جنگلی بود. هنگامی که تراویس از خودرو پیاده شد تا با دقت بیشتری به سفینه بنگرد، شعاعی از نور که از سفینه تابیده میشد به او اصابت کرد. با این برخورد او هوشیاری خود را از دست داد و سایر همکارانش به دلیل ترس از او دور شدند. وقتی برگشتند خبری از تراویس نبود.
تراویس ۵ روز بعد دوباره در حالی پیدا شد که هیچ گونه آثاری از جراحت در او دیده نمیشد. برخی بر این باورند که تراویس ناخواسته مورد اصابت اشعه نور سفینه قرار گرفته و به شدت مصدوم شده است. ممکن است که سرنشینان سفینه فضایی در طول این پنج روز مشغول درمان و بازگرداندن حیات او بوده باشند. این داستان شاید چندان قابل باور نباشد اما شاید هم واقعیت همین باشد. اگر این داستان را در کنار آفریده شدن تمام جهان توسط خداوند تنها در هفت روز بگذاریم، دیگر به راحتی نمیتوان داستان تراویس را نامحتمل و غیرمعقول دانست.
«پِرِستون دِنِت» در کتاب خود به نام «قدرت شفابخشیِ یوفوها: ۳۰۰ نمونه واقعی از افرادی که توسط فرازمینیها درمان شدند» اظهار میدارد: از آنجا که فناوری موجودات فراسرزمینی بسیار بسیار پیشرفتهتر از دانستههای ماست، احتمال زیادی دارد که آنها درباره بدن انسان نیز اطلاعات بسیار گستردهتری نسبت به ما داشته باشند. همچنین او در کتاب خود آورده است که در سال ۱۹۶۱ در جریان ربوده شدن «بتی هیل» در کوهستانهای نیوهمپشایر، وی پس از بازگشت از انجام نوعی عمل جراحی روی خودش در یک سفینه فضایی خبر داده است. او شرح داده است که فرازمینیها به وسیله سوزنی که در ناف او فرو بردهاند، وی را مورد درمان قرار دادهاند. در آن زمان این گونه عمل جراحی در دنیای پزشکی سابقه نداشته است اما امروز ما این روش جراحی را با نام لاپاراسکوپی میشناسیم.
این اخبار ما را با پرسشی بسیار مهم مواجه میکند. آیا این موجودات بیگانه از لحاظ دانش پزشکی از ما بسیار جلوتر هستند و آیا آنها نیز مانند ما در درمان انسانها نیت پاکی دارند؟ متاسفانه پاسخ به این سوال دشوار است. وقتی با نگاهی ملهم از تئوریهای توطئه به این مساله مینگریم، ممکن است به یاد بیاوریم که در جریان هر گونه تبلیغات انتخاباتی، سلامت و درمان از مسائلی هستند که سیاستمداران تأکید فراوانی روی آن دارند. باید بدانید که حوزه درمان یکی از پولسازترین تجارتهای بشری قلمداد میشود. خب حالا اگر بدانیم که فرازمینیها نه تنها دارای دانش شفا بخشیدن به انسان مانند درمان دیابت و سرطان هستند، بلکه این توان را نیز دارند که حیات ابدی به ما اهدا کنند، از لحاظ مالی چه بلایی بر سر تاجران حوزه درمان و سلامت میآید؟ آیا این دلیلی برای ترساندن مردم از وجود و هجوم بیگانههای فضایی نمیتواند باشد؟
در کتاب پرستون دنت، ۷۶ مورد از درمان جراحت توسط فرازمینیها به ثبت رسیده است. این جراحتها شامل بریدگی، کبودی، شکستگی استخوان، سوختگی و صدمه به سر میباشند. یک مورد در سال ۱۹۶۵ رخ داده است که طی آن دو افسر پلیس که در حال رانندگی در بزرگراهی در ایالت تکزاس بودند، ناگهان مت.جه تابش نور در سمت راست خودرو میشوند. وقتی در کنار بزرگراه متوقف شدند، دریافتند که منشاء نور یک جسم با ۲۰۰ تا ۳۰۰ پا طول و ۵۰ پا عرض است. این شیء پرنده از روی خودرو آنها گذشت و اشعه نوری را بر آن تاباند. یکی از افسران دست خود را بیرون از پنجره برده بود و این همان دستی بود که به تازگی دچار جراحت شده بود. او با کمال تعجب دریافت که پس از احساس گرمای ناشی از تابیده شدن نور، دیگر در دستش احساس ناراحتی نمیکند و وقتی همکارش پانسمان دست او را باز کرد، هیچ اثری از جراحت روی آن دیده نمیشد.
نمونه دیگر اتفاقی است که برای یک شهروند جوان آلمانی به نام «هانس کلوتسباخ» در سال ۱۹۵۲ رخ داده است. هانس قصد داشت با مخفی شدن در یک قطار حمل زغالسنگ به طور غیرقانونی از مرز گذشته و به لوکزامبورگ برسد. او هنگام بیرون پریدن از قطارِ در حال حرکت دچار جراحتهای شدید و خونریزی شد و از هوش رفت. او بعدها به یاد آورد که درون یک سفینه ناشناس بوده و نورهای آبیرنگ او را احاطه کرده بودند و کسانی به زبان آلمانی او را بازخواست میکردند. او پس از اینکه درباره رویدادهایی در آینده مطلع شده بود دوباره از هوش رفته بود. هانس وقتی به هوش آمد، خود را در چمنزاری یافت که شش مایل با محل بیرون پریدن از قطار فاصله داشت. با وجود این که روی شلوار و پیراهن او آثار خونریزی فراوانی دیده میشد، بدن او کاملا سالم بود.
مانند اغلب گزارشها از برخورد با یوفوها یا همان اشیای پرنده ناشناس، شواهد از وقوع چنین رویدادهایی بسیار نادر است. ما داستانهای خیالی زیادی درباره بشقابپرندهها، موجودات فضایی سبزرنگ و شفابخشیهای معجزهآسا میشنویم که مدارک زیادی دال بر واقعیت داشتن آنها وجود ندارد. در این وضعیت، تنها قدرت تمییز و شناخت فطری است که به ما کمک میکند تا واقعیت را از تخیل تشخیص بدهیم. این موجودات بیگانه از هر جای جهان که آمده باشند، اگر واقعا توان درمان بیماران و زنده کردن اموات را داشته باشند، چرا نباید برای آنها جایی در جهان خود متصور باشیم؟ آیا ترس ما از آنها بابت کاری است که کردهاند یا کاری که میتوانند بکنند؟ نادانستههای زیادی درباره این جهان است که باید آنها را کشف کنیم و به جای قضاوت کردن، باید نگاهی از بالا و همهجانبهنگر با ذهنی باز به جهان ناشناختهها داشته باشیم.
متاسفانه اکنون شاهدیم که به واسطه اینترنت و شبکههای اجتماعی، گروه کوچکی از افراد شرور و بانفوذ به دنبال سلطه بر اموال، سلامت و در نهایت زندگی انسانها هستند. اگر موجوداتی از سیارههای ناشناخته پا به سیاره ما بگذارند و در حجم انبوه، مشکلات سلامت و بهداشت مردم جهان را فیصله دهند، مطمئنا خسارت جبرانناپذیری نصیب صنعت و تجارت درمان و پزشکی خواهد شد.
منبع: مجله Paranormility