بادبان: جستوجو و شکار ارواح یا به طور کلی بررسی پدیدههای ماوراءالطبیعه، یک سرگرمی است که چه افراد بهروز و مجهز به ونهای مملو از تجهیزات فنی و چه شکارچیان سنتیتر که صرفا به یک چراغقوه مجهز هستند، همواره از آن لذت برده و میبرند. در برخی کشورها این مشغله به یک کاسبی آبوناندار تبدیلشده و برنامهها و تبلیغات گسترده تلویزیونی، شکارچیان ارواح را به سلبریتیهای محبوب بدل کرده است. برای کشف حقیقت، هم باورمندان به جهان ماوراء و هم شکاکان، به هر دستاویزی از انسانهای روشنبین گرفته تا فناوریهای دیجیتال چنگ میاندازند تا دریابند که آیا مرگ واقعا پایان کار بشر است یا نه.
اگرچه برای اغلب شکارچیان ارواح، پدیدههای ماورایی چیزی غیر از سرگرمی قلمداد نمیشود، هستند کسانی که این امر را پیشه و ممر معاش خود قرار دادهاند. در میان این دست متخصصان، نامدارترین آنها در بریتانیا شخصی به نام «هری پرایس» (Harry Price) است. او به عنوان یکی از اعضای «انجمن بررسی پدیدههای ماورایی»، بنیانگذار رقیب این نهاد یعنی «لابراتوار ملی پژوهشهای ماورایی» بوده و یکی از اعضای برجسته «باشگاه روح» نیز هست. فعالیتهای پژوهشی او در امور ماورایی طی نیمه نخست قرن بیستم صورت پذیرفته است. تحقیقات او تفاوت بنیادین با صحنههای مهیجی دارد که در فیلمها و برنامههای تلویزیونی دیدهاید. اگرچه او به ماوراءالطبیعه ایمان داشت، در عین حال دست مدعیان شیاد در این عرصه را که با دوربین خود تصاویر جعلی از ارواح ثبت میکردند و به دروغ مدعی شکار ارواح میشدند، رو میکرد.
مشهورترین تلاش تحقیقاتی پرایس در عمارت بدنام «بورلی رکتوری» (Borley Rectory) در منطقه اِسِکس بریتانیا انجام پذیرفت. شهرت عجیب و غریب این عمارت تا حد زیادی مدیون فعالیت پژوهشی پرایس است که موجب شد شایعات زیادی درباره حضور ارواح در آن بر زبانها بیفتد. البته «انجمن بررسی پدیدههای ماورایی و پژوهشهای مدرن» میزان زیادی از یافتههای پرایس را توضیح داده و رد کرده است اما نام وی در این حوزه همچنان میدرخشد. هر گاه قرار بوده است که مسأله حضور ارواح مورد بررسی قرار گیرد از پرایس دعوت میشده و روزنامهها نیز حضور او در صحنه را در سطح وسیع پوشش میدادند.
در ایالات متحده آمریکا یک زوج به نامهای «تیم اِد» (Team Ed) و «لورین وارن» (Lorraine Warren) که تعقیب و شکار ارواح و شیاطین را پیشه خود قرار داده بودند شهرت بسیاری یافتند. در میان ۱۰ هزار پروندهای که این زوج تعقیب میکردند مورد «عمارت امیتیویل» (AmityVille) نامدارتر شد و حتی هالیوود به روایت داستان آن پرداخت. این زوج مدعی شدند که یک زندانی متهم به قتل عمد، تحت نفوذ ارواح پلید مرتکب جنایت شده است. آنها نتوانستند این جنایتکار را تبرئه کنند اما خدشهای نیز به شهرت خود وارد نکردند. مجموعه فیلمهای سینمایی «احضار» (Conjuring) با الهام از داستان زندگی خانواده وارن ساخته شده است.
البته جایی که صحبت از باورمندان باشد حتما شکاکان نیز حضور دارند. یک از نامدارترین شکاکان به دنیای ماوراءالطبیعه «جیمز رندی» (James Randy) بنیانگذار «کمیته تفحص تردیدآمیز» است. او تلاش داشت تا خیالی بودن پدیدههای ماورایی را به اثبات برساند. کمیته یادشده نیز با توسل به روشهای علمی، شواهد و مدارک مرتبط با اینگونه پدیدهها را مورد معاینه دقیق قرار میداد. رندی پاداشی یک میلیون دلاری برای کسی درنظر گرفته بود که بتواند در محیط آزمایشگاه یک پدیده ماورایی را به نمایش بگذارد. این چالش به مدت بیش از نیم قرن پابرجا بود و باوجود داوطلب شدن بیش از هزار نفر برای انجام آن، هیچکس موفق نشد جایزه مزبور را اخذ کند.
امروزه در بررسی پدیدههای ماورایی برخلاف گذشتگان که به کوبیدن روی میز برای برقراری ارتباط با ارواح میپرداختند، فناوریهای مدرن به کار گرفته میشود. حتی شرکتهایی هستند که کارشان تولید ابزار و تجهیزات فنی برای تحقیق درباره چنین رویدادهایی است. از جمله میتوان به تجهیزاتی مانند دوربینهای تصویربرداری، حرارتسنجهای دیجیتالی برای کشف جهشهای دمایی و سنجههای نیروهای الکترومغناطیسی اشاره کرد. برخی شکارچیان روح معتقدند که حضور ارواح در یک مکان موجب میشود در میدان الکترومغناطیسی محیط پیرامون نوساناتی ایجاد شود. البته آنها معترفند که اینگونه نوسانات میتواند نتیجه عوامل دیگری مانند سیگنالهای رادیویی و تلفنی باشد اما از طرفی میتواند مدرک حضور یک روح در محوطه نیز باشد. برای کسانی که تمایل دارند صدای جهان دیگر را نیز بشنوند تجهیزاتی تولید شده است. یک نمونه دستگاهی به نام جعبه ارواح (Spirit Box)است که امواج رادیویی AM و FM را رصد میکند و تصور میشود که امکان برقراری ارتباط با مردگان از طریق امواج رادیویی را میسر میسازد. البته از آنجا که ایستگاههای رادیویی در تمام طول شبانهروز مشغول ارسال امواج هستند این امکان هست که جعبه ارواح صدای آنها را به جای صدای ارواح ضبط کند.
شیوه دیگر برای شنیدن صدای ارواح «پدیده اصوات الکترونیکی» یا EVP نامیده میشود. در این روش هنگام ضبط امواج، محقق با صدای بلند پرسشی را مطرح میکند و در بین پرسشها کمی مکث میکند تا پاسخی دریافت شود. سپس صدای ضبط شده بازپخش شده و برای شنیدن هر گونه پاسخ به دقت بررسی شود. این روش در طول دهه پنجاه میلادی به لطف تلاشهای «فردریش یورگنسون» (Friedrich Jurgenson) محبوبیت یافت. او مدعی بود که به این طریق توانسته است صدای اعضای متوفای یک خانواده را هنگام ضبط اصوات پرندگان ضبط کند.
در دهه هفتاد میلادی یک لاتویایی به نام «کنستانتین راودیو» (Konstantin Raudive) مدعی شد که بسیاری از اصوات ضبطشدهاش که عموما نامفهوم بودند، نجوای ارواح است. او در توجیه دلیل نامفهوم بودن اصوات ضبطشده میگفت که ارواح در میانه یک جمله زبان گفتار خود را تغییر میدهند و حتی جملات را وارونه بیان میکنند. البته که مخالفان این دلایل را رد میکردند و میگفتند چگونه میشود که روح هیتلر ناگهان به زبان دیگری سخن بگوید. او در پاسخ مدعی بود که ارواح قادر به سرقت هویت هستند و میتوانند خود را در قالب اشخاص معروف ظاهر سازند.
اغلب تلاشها برای تعقیب ارواح در دنیای امواج پراکنده رادیویی و پارازیتی صورت پذیرفته است. به این طریق تلاش میشود با معاینه این امواج، الگوها و صداهایی کشف و ضبط شوند که حاوی پیامی مهم باشند. با وجود این، فناوری قابل اشتباه یا دستکاری است اما انسان به اندازهای مشتاق کشف شواهدی از دنیای ماوراست که میتواند به راحتی تفسیر غلطی از رویداهای اتفاقی ارائه کند. احتمال عدم صداقت و ارائه شواهد ساختگی برای کسب شهرت به خصوص در برنامههای تلویزیونی نیز وجود دارد.
شکارچیان ارواح همواره به دنبال ثبت تصویر اصیل یک روح واقعی بودهاند. اولین بار «ویلیام اچ. ماملر» (William H. Mumler)بود که در قرن نوزدهم مدعی ثبت تصویر یک روح شد. از آن زمان عکاسان زیادی موفق شدهاند تصاویر کجومعوج ارواح راهبان کلیسای Newby یا اشباح عزادار در یک گورستان را ثبت کنند. حتی پای گوگلمپ نیز به این ماجرا باز شده است. بسیاری از کاربران این برنامه مدعی هستند در عکسهای ثبتشده از خیابانها تصویر ارواحی را مشاهده کردهاند. حتی وقتی معاینه دقیق نتوانسته است که ثابت کند این تصاویر دستکاری شدهاند باز هم برای پذیرفتن آنها به عنوان مدرکی از وجود پدیدههای ماورایی جای تردید وجود دارد.
در سالهای اخیر ظهور دوربینهای دیجیتالی به گسترش ثبت عکسها و فیلمهایی منجر شده است که تصویر یک گوی کوچک و نورانی را در محیط تصویربرداریشده نشان میدهند. ادعا میشود آنها نشانهای از ارواح سرگردان هستند. اما شکاکان احتمال میدهند که آنها صرفا ذرات گرد و غبار یا حشرات باشند. آنها معتقدند که اکثر شکارچیان ارواح، تصویربردارانی آماتور هستند که دورههای آموزش تخصصی برای استفاده درست و دقیق از ابزارشان ندیدهاند. همچنین شکاکان بر این باورند که ادعای رصد ارواح بیشتر یک میل روانی است که موجب میشود توجیهات منطقی نادیده گرفته شوند. این اختلالات تصویری میتوانند دلایل کاملا منطقی و زمینی داشته باشند. به طور مثال ممکن است اخلال رادیویی، دستکاری انسانی یا صرفا انعکاس تصویر اشیای دیگر باشند. بدون بررسی تحت شرایط کنترلشده آزمایشگاهی حتی در صورت صداقت داشتن افراد مدعی نمیتوان به صحت تصاویر اطمینان داشت.
وقتی به فناوری نتوان اعتماد کرد، گزینه جایگزین توسل به روشهای آزمودهشده قدیمی است که برجستهترین آنها نیز واسطههای روشنضمیر یا مدیومها هستند. این افراد بدون نیاز به تجهیزاتی خاص از مکان موردنظر بازدید کرده و تلاش میکنند با ارواح حاضر در محل ارتباط برقرار کنند. برنامههای محبوب تلویزیونی عموما با راهنمایی چنین افرادی به بررسی اماکن جنزده میپردازند. همچنان منتظریم تا شاید روزی فرابرسد که کسی بتواند در محیط آزمایشگاهی و در شرایط علمی، با دوربینش تصویری اثباتشده از ارواح و جهان ماورا ارائه کند.
منبع: All About History