نوشهر – شهروز مومنی – در رابطه با تئاتر نوشهر و گروه «جمن» به مدیریت استاد محمد داودی قبلا مطلبی را نوشته بودم. بعد از وقفهای کوتاه مصمم شدم از نوشهر قدیم، قلمی به یادگار تقدیم نمایم که اکنون میخوانید. تئاتر نوشهر در سالهای نه چندان دور از دهه ۴۰ با مدیریت آقای انوشه در مدارس این شهر شکل گرفت و در ادامه آقایان حسن عاشوری و زندهنامان مرحوم محمدعلی حسینپور، اسحاق کاکرودی و حسین رنجبر که در مدارس فعالیت داشتند در جشنها و مناسبتهای آن سالها، نمایشی را به روی صحنه میبردند.
ناگفته نماند در نیمه اول دهه ۵۰، تئاتر کمدی نوشهر به مدیریت استاد محمدرضا وزیر مقدم معروف به «چستر» و دوست صمیمی او شادروان جعفر پورجم هم به صحنه میرفت که بنده نیز اولین بار در یکی از کارهای کمدی آقای وزیر مقدم به اتفاق آقای حمید مهدیپور به ایفای نقش پرداختم. در ادامه در دوران راهنمایی زیر نظر زندهیاد اسحق کاکرودی، تئاتر را به شکل جدید ادامه دادم که سرانجام با تشکیل گروه جمن با اجرای نمایشهای مدرن از نویسندگان نامی کشور همچون دکتر غلامحسین ساعدی، استاد بهرام بیضایی، برتولت برشت آلمانی و آنتوان چخوف روسی، تئاتر به صورت حرفهای در نوشهر شکل گرفت.
در همان ایام پیش از انقلاب بود که پای نهادهای امنیتی برای نظارت بر تئاتر نوشهر باز شد و باعث شد چندین بار آقایان محمد داودی و کیومرث درویش و حتی اسحق کاکرودی جهت ادای توضیحات درباره این نمایشها به اداره اطلاعات احضار شوند. همین مسئله باعث شد فعالیت گروه جمن کمرنگ گردد و منی که عاشق تئاتر بودم برای اولین بار جسارت کردم در سن ۱۵ سالگی و مقطع اول دبیرستان، نمایش «جوانان در غرقاب» که سوژهاش مشکلات جوانان بود با چهرههای جدید تئاتری از جمله زندهنامان علی خانیپور، محمد یعقوبی، عبدالله خزایی و دوستان عزیزی مثل مجید سلیمانی، محمد قربانی، بهمن صادق القول، محمد سنگاری، رضا مقدسی، مجید علیاری، حمید مهدی پور را به روی صحنه بردم که مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفت. در ادامه این راه، نمایشهای زیادی مثل آسید کاظم و خاکستر نوشته محمدعلی حسینپور را به روی صحنه بردیم.
اما با شروع انقلاب تئاتر هم تعطیل شد. البته ناگفته نماند همزمان با فعالیت ما دوستانی مثل حسن عباسی و ناصر رحیمی به اجرای نمایش میپرداختند که آقای ناصر رحیمی با اجرای چند نمایش به کارش پایان داد و در اوایل دهه شصت بنده با دوستان قدیمی همچون استاد کیومرث درویش نمایش «سوسنگرد» نوشته زندهیاد محمود استاد محمد و چند نمایش دیگر مثل «بچههای بیقرار» را به روی صحنه بردیم که این آخری در شهرهای نوشهر، چالوس، آمل و قائمشهر هم به روی صحنه رفت. متاسفانه از آن نسل تئاتر نوشهر جملگی به جهت اشتغال به کارهای اقتصادی و مشکلات عدیده زندگی از تئاتر فاصله گرفتیم و دیگر ادامه ندادیم و همین شد که ما نیز مانند خیل عظیم پیشکسوتان فوتبال نوشهر فراموش شدیم.
امروز اگر جناب سعید مرادی و دیگر عزیزان که در صحنه تئاتر میدرخشند توجه داشته باشند حداقل برای تماشای تئاتر از قدیمیها دعوت به عمل آورند. آنان که امروز در جمع ما نیستند روحشان شاد و نامشان جاوید و آنان که هستند مانا و پایدار باشند. در پایان اگر نام عزیزی از قلم افتاد بنده حقیر را مورد عفو قرار دهید.