بادبان – میلاد تاجیک – پانتهآ کهنداد شاعر، نویسنده و روانشناس متولد سال ۱۳۷۰ در تهران است. او که مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه گیلان به پایان رسانده، نخستین مجموعه شعرش را سال ۱۳۹۱ با نام «با اشکهایی بنفش» توسط انتشارات نغمه زندگی روانه بازار نشر کرد. کتاب دوم پانتهآ کهن مجموعهای از چند داستان عاشقانه با تم روانشناختی است که «آقای دژاوو» نام دارد و سال ۱۳۹۹ توسط انتشارت یاد آرمیتا به زیور طبع آراسته شده است.
دژاوو چرا؟
«آقای دژاوو» اولین داستان از کتابی است به همین نام. پانتهآ کهنداد در این داستان، یک ماجرای واحد را از زبان دو نفر روایت میکند. اما کدامشان حقیقت را میگویند و اصلا حقیقت چیست؟ واژهای رایج که مردم آن را در محاورات روزمره خود به کار میبرند. در تعریفی میتوان گفت حقیقت «صورت ذهنی و واقعی عینی و خارجی اشیا است که توسط حواس انسان در ذهن منعکس و تصور میشود». حال «دژاوو» چیست که نویسنده چنین نامی را انتخاب کرده است؟ دژاوو یک تجربه است که طی آن فرد با حالتی مواجه میشود که گویا قبلا در آن قرار داشته است. به عبارت دیگر فرد صحنهای را میبیند اما احساس میکند که آن صحنه را قبلا هم دیده است در حالی که چنین نیست.
درباره داستان
این داستان، یک رویداد عاشقانه را از زبان دو نفر نقل میکند. بهداد نجدی فرزند خان قشقایی و شوروم محتشم عاشق یکدیگرند اما ماجرای این عشق از زبان هر یک به صورت جداگانه نقل میشود با این تفاوت که بهداد تصادف کرده و تنها چیزهایی مبهم را به یاد میآورد. داستانی عمیق، روانکاوانه، فلسفی و تراژیک.
در فصل اول، شخصیت مرد داستان (که بعدها مشخص میشود نامش بهداد است) انسانیست که رنج میبرد؛ رنجِ او از جنس دغدغههای اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی نیست؛ او چیزی را از گذشته به یاد نمیآورد. در گذشته زیسته است اما از آن خاطرهای ندارد. آقای دژاوو تنها کودکیاش را بخاطر دارد؛ مادرش برای او داستان شازده کوچولو را میخواند. نویسنده عامدانه شازده کوچولو را در روایت دژاوو از زندگی خود گنجانده است. داستان شازده کوچولو به سبک سورئال، فلسفه دوست داشتن و عشق را بیان میکند؛ شازده کوچولو نگاهش را به گُل خود تغییر میدهد و گل خود را برای خود یگانه میبیند. بهداد ذهنی پرسشگر دارد، از هستی میپرسد و «خلقت» برای او دغدغه است: «چرا سیارهی ما این همه آدم دارد؟ این همه آدم از کجا میآیند؟» (صفحه ۱۵).
پانتهآ کهنداد در داستان خویش، مخاطب را با پرسش از هستی مواجه میکند؛ سوالاتی که از دایره علم خارج و از جنس فلسفه هستند: هستی چیست؟ ما چرا هستیم؟ چگونه هستیم؟ معنای «هست» چیست؟ این پرسشها چیزهایی نیستند که علم بتواند به آنان پاسخی دهد زیرا خارج از قلمرو آن هستند. نویسنده دغدغه و پرسش خود را در روایت بهداد بیان میکند و پاسخی نیز به آن نمیدهد و نباید هم بدهد زیرا بهداد چیزی را به یاد نمیآورد که بخواهد شرح دهد.
بهداد دچار بیماری پارانویا (Paranoia) است؛ یک فرایند فکری که به شدت تحت تاثیر اضطراب یا ترس است و اغلب تا حد توهم هم پیش میرود . رفتار بهداد حکایت از این بیماری دارد. او به همسر سابقش بدگمان است و خیال میکند که از مرد دیگری بچهدار شده. او گمان میکند که همسرش قصد دارد وی را مسموم کرده و به قتل برساند (صفحه ۱۸). بهداد در حال، نفس میکشد اما ذهن او از گذشته جلوتر نمیآید. او مردیست با ذهنی فروپاشیده که حال و روز خودش را اینگونه توصیف میکند: «من مردیام که داره توی گذشتهی هزاران مرد که عاشق هزاران زنن غرق میشه» (صفحه ۲۰). شوروم درمانِ دردهای بهداد است اما بهداد نمیفهمد یا نمیخواهد بفهمد. بیماری پارانویا او را نسبت به شوروم نیز به شدت بدگمان کرده است.
فصل اول داستان توسط بهداد روایت میشود اما فصل دوم روایت دیگری از حقیقت است که شوروم آن را حکایت میکند. بهداد نجدیِ «خانزاده» پسر خان قشقایی، عاشق دختری به نام شوروم محتشم گیلکی میشود. عشق دو فرد از دو طبقه اجتماعی و اقتصادیِ متفاوت. بهداد فردی از طبقه ثروتمند جامعه است اما شوروم تعلقی به این طبقه ندارد. دخترک با چیزهایی شاد است که بهداد به راحتی به آنها دسترسی دارد: «بستنیقیفی فروشیهای پارک لاله»، «سینما پولیدوری»، «صفحه فروشیهای بلوار الیزابت تهران» و «شکستن قلک برای جور کردن پول خرید صفحههای موسیقی» و دیگرها . شوروم با اینها شاد بود و با تفرعن بورژوازی بیگانه و ادامه داستان مشخص میکند که عشق را همین دم دستیهای خیابان میپرورد و رشد میدهد نه ثروتهای بادآورده خانزادهها، همین لباسهای ساده و دوستداشتنیِ شوروم نه کت آمریکایی بهداد. روایت شوروم زوایای پنهانی بهداد را به خوبی بیان میکند. حقیقت، تنها آن چیزهایی که بهداد روایت میکند نیست، این سو نیز شوروم حرفهایی دارد.
پانتهآ کهنداد در این بخش از داستان به موضوعی جامعهشناسانه نیز اشاره میکند. میان بهداد و شوروم فاصله طبقاتی است و هر یک به طبقه متفاوتی تعلق دارند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد تضاد طبقاتی میان افراد منجر به تضاد بین نگرشها و ارزشهای آنها میشود. همانگونه که در سطح کلان، موقعیـت اقتـصادی یـک جامعه تعیـینکننـده نظـام ارزشی و اعتقادی آن است در سـطح خرد نیز موقعیـت اقتـصادی افراد، نگرشها و طرز فکر آنها را تحت تأثیر قرار میدهد . بهداد چیزی جدا از طبقهای که متعلق به آن است نمیاندیشد. ارزشهای او ارزشهای طبقه او هستند و باورهای او به چنین ارزشهایی سبب میشود که عشق به شوروم را درگیر تحولات اساسی کند. داستان «آقای دژاوو» روایت نرسیدنهاست؛ داستانِ عشقهایی که تنها در یکسوی آن تعهد قرار گرفته و در سوی دیگرش بیتعهدی و در نتیجه عشقهایی یکطرفه خلق میشود.
کتاب جذاب و گیراییه. قلم و فرم نوشتار هم عالیه. لذت بخشه
بله همینطوره
❤️❤️❤️
کتاب خیلی خوبیه. نویسنده عالی نوشته. حتما بخونن دوستان
این کتاب خیلی عالی بود👌👌
قشنگ میشه باهاش زندگی کرد روایت عشق و درد و رنج و درنهایت رسیدن ب رهایی و گذر کردنه...
اتصال داستان ها در نهایت فوق العاده هنرمندانه انجام شده.
خلاقانه و قشنگ حال خوب کن💜