لاکلان براون* – میان آدمهایی که بهتر میتوانند عواطف و افکارشان را از طریق نوشتن اظهار کنند با آن دسته از مردم که این کار را با حرف زدن راحتتر انجام میدهند، تفاوت شگرفی وجود دارد. نوشتن مثل یک زبان محرمانه است یا یک مهارت که بسیاری از ما قادر به درک کامل آن نیستیم. آنهایی که در ارتباطات مکتوب ماهر هستند اغلب در گفتوگوهای شفاهی ضعف دارند اما کافی است قلمی به دستشان بدهید (یا یک صفحه کلید) تا جاری شدن سیل افکارشان را به چشم ببینید.
این افراد ویژگیهای بیهمتایی را به نمایش میگذارند و درک این ویژگیها میتواند به ما کمک کند تا ضمن محترم شمردن آنها، بتوانیم یکی دو مهارت مفید را نیز از آنها بیاموزیم. در ادامه هفت خصوصیت برجسته افراد دست به قلم و دارای مهارت در نویسندگی را میخوانید.
یک- اندیشمند بودن
افرادی که بهتر منویات درونی خودشان را روی کاغذ میآورند اغلب انسانهای متفکری هستند. آنها معمولا در جمع دوستان و آشنایان ساکت مینشینند و اطلاعات و دیدگاههای سایرین را به خاطر میسپارند. مغز آنها در این لحظات، سخت مشغول پردازش، تحلیل و تدوین پاسخهای مدبرانه است. وقتی قلم روی کاغذ میگذارند ایدههایشان سازمانیافته و ملاحظهگرانه است. آنها پیش از به اشتراک گذاردن افکارشان با دیگران، زمانی را صرف بهبود و تصحیح عقاید خود میکنند.
این سطح از اندیشمندی به نوشتن متونی صریح و شیوا میانجامد که برای خوانندگان شیرین است. در دنیایی که جامعه برای پاسخهای سریع در زمانی کوتاه بیشتر از پاسخهای عمیق و معنادار ارزش قائل است، آدمهای دست به قلم با هنر نویسندگی خود، زیبایی و مطلوبیتِ مکث کردن برای اندیشیدن و بیان شفاف عواطف و عقاید را به ما یادآوری میکنند.
دو- شکیبا بودن
آدمهای دست به قلم اغلب سطح عجیبی از صبر و شکیبایی را به نمایش میگذارند. این ویژگی به طور خاص در مورد من صحت دارد. وقتی داخل یک بحث داغ میشوم، واکنشهای تندی نشان میدهم که معرف خود واقعی من نیستند اما وقتی مشغول نوشتن میشوم، افکارم ضرباهنگ متفاوتی دارد. این امکان را دارم که مکث کنم، فکر کنم و تجدیدنظر کنم. روال آن آهستهتر است اما امکان برقراری ارتباطی دقیق و محتاطانهتر را پدید میآورد.
به خاطر دارم که یک بار ناچار شدم موضوعی حساس و پرمخاطره را از طریق رایانامه با یکی از همکارانم در میان بگذارم. باید دیدگاه خودم را بدون برانگیختن حس خصومتورزی در او مطرح میکردم. سه نسخه پیشنویس نوشتم و یک ساعت تمام را صرف تصحیح آن کردم. این باعث شد که اهمیت صبر ورزیدن در نوشتن را به خوبی درک کنم. قرار نیست برای آوردن واژهها روی کاغذ عجول باشیم بلکه باید زمان کافی صرف کنیم تا اطمینان یابیم که هر واژه و جمله همان اثری که میخواهیم را در ذهن مخاطب القا کند. صفت بردباری میان افراد دست به قلم بسیار شایعتر است. آنها میدانند که کار خوب زمانبر است و برقراری ارتباط ثمربخش از این قاعده مستثنی نیست.
سه- حساس بودن به زبان
آدمهای دست به قلم حساسیت بالایی به لحن و زبان دارند. آنها معانی ضمنی و پنهان واژگان و قدرتی که دارند را به خوبی ارج مینهند. این حساسیت مستلزم مهارتی فراتر از تسلط بر دایره وسیعی از واژگان است. منظور داشتن درکی ژرف از معانی ظاهری و باطنی واژگان و چگونگی شکل دادن به پیام موردنظر میباشد. به طور مثال زبان انگلیسی هماکنون گنجینهای از ۱۷۰ هزار واژه در خود دارد که میشود مورد استفاده قرار داد و باید ۴۷ هزار واژه فراموششده را نیز به آن افزود. این میدان گستردهای است که لوازم لازم برای برقراری ارتباطات موفق مکتوب را در دسترس نویسندگان ماهر قرار میدهد.
چهار- درونگرا بودن
بسیاری از نویسندگان شاخص طبعی درونگرا دارند. آنها در حریم خصوصی خود و دور از ازدحام تعاملات اجتماعی، احساس آرامش میکنند. نوشتن سکویی در اختیار آنها قرار میدهد تا عقاید خودشان را بدون تحت فشار بودن برای نشان دادن واکنشهای آنی منتشر کنند. منظور این نیست که نویسندگان خوب افرادی خجالتی و گوشهگیر هستند. قضیه کاملا وارونه است. آنها میتوانند عمیقا بابصیرت، عاطفی و ملاحظهگر باشند. داشتن طبیعت درونگرا صرفا به این معناست که آدمهای دست به قلم ترجیح میدهند فکرشان را پیش از مطرح کردن برای دیگران نزد خود پالایش کنند و نوشتن، رسانهای بینقص برای این منظور در اختیار آنها قرار میدهد.
پنج- تنهایی را دوست داشتن
افراد دست به قلم و ماهر در نوشتن، اغلب در تنهایی احساس آرامش میکنند. آرامش ناشی از تنها بودن کیفیتی بسیار رهاییبخش دارد. در مورد شخص من باید بگویم در حین همین لحظات انزواست که بهترین ایدهها در ذهنم خطور میکند. در این لحظات خبری از سروصدای بیرونی یا اشتغالات گمراهکننده نیست، فقط خودم هستم و اندیشههایم.
نوشتن بهترین فرصت برای چیدن میوه این اوقات غنی است. در این فضا میتوانم عقاید، افکار و احساساتم را بدون مزاحمت یا قضاوت شدن، مورد تفحص قرار بدهم. تنهایی پناهگاهی است که در آن میتوانم معنایی از رویدادهای درونی و تراوشات مغزی و قلبی خودم استخراج کنم. برای آنهایی که دست به قلم هستند، اوقات تنهایی نه فقط آرامشبخش بلکه حاصلخیز و رضایتبخش نیز هست.
شش- جزئینگر بودن
آدمهای دست به قلم به جزئیات توجه بیشتری دارند. آنها نه فقط در نوشتههایشان بلکه در تمام ابعاد محیط پیرامونی خود به ناچیزترین مسائل بذل توجه میکنند. از مشاهده تغییرات ضمنی در زبان بدن گرفته تا اتخاذ موضعی متخاصمانه در مباحثات و مجادلات، هوشیاری آنها درباره جزئیات مثالزدنی است. وقتی نوبت به نوشتن میرسد این افراد با دقت وسواسگونهای جملات را میآرایند و به چیزهایی مانند چیدمان حروف، گزینش واژهها و نقطهگذاری توجه دارند. آنها میدانند که همین جزئیات کوچک میتواند روی لحن و معنی پیام آنها تأثیرگذار باشد. مهارت این افراد در دیدن جزئیات امکان تولید قطعاتی ساختارمند و پرمعنا به آنها میدهد که میتواند تأثیری پابرجا روی مخاطبشان داشته باشد.
هفت- حس همدردی داشتن
اثرگذارترین خصیصه آدمهای دست به قلم داشتن حس همدردی با دیگران است. آنها قابلیت فوقالعادهای برای فهمیدن و به اشتراک گذاشتن عواطف با دیگران دارند. این حس همدردی به آنها امکان میدهد در سطحی عمیقتر با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. چه در حال نوشتن یک داستان تخیلی باشند و چه یک نامه شخصی، این افراد میتوانند پا در کفش مخاطب خود بگذارند، واکنش آنان را پیشبینی کنند و جملات خود را بر همین اساس شکل دهند. ماحصل داشتن نگرشی همدردانه به نویسندگی، برقراری یک ارتباط قوی است که در ذهن مخاطب برجسته شده، سبب میشود تصور کند که دیده، شنیده و فهمیده شده است. همدردی و همزبانی محور نویسندگی مؤثر است که آدمهای دست به قلم مهارت خارقالعادهای در آن دارند.
قدرت قلم
در مرکز روابط انسانی، مکالمه و مفاهمه مؤثر قرار دارد. خصایص کمنظیری که نام بردیم برای آدمهای دست به قلم و نویسندگان ماهر صرفا علایقی سطحی نیست بلکه ابزاری قدرتمند در زرادخانه ارتباطی آنهاست. مطالعات نشان داده است که نوشتن حتی میتواند آثار درمانکننده یا شفابخش داشته باشد و به مردم کمک کند تا عواطف و تجربیات خود را به روشی سالم و سازنده بررسی کنند. این امکان برای آنهایی که ذاتا تمایل به دست به قلم شدن دارند، فراهمتر است.
نوشتن نه تنها به این افراد کمک میکند تا روابط بهتری برقرار کنند بلکه سکویی در اختیار آنها میگذارد تا دنیای درون خود را بکاوند، درک درستی از آن بیابند و آن را با دیگران سهیم شوند. نوشتن، چیزی فراتر از آوردن واژهها روی کاغذ است؛ انعکاسی است از افکار، عواطف و تجربیات. وقتی به کسی برخورد میکنید که به جای حرف زدن ترجیح میدهد بنویسد، به یاد بیاورید که چه ویژگیهای منحصربفردی درون خود دارد. و البته بهتر است وقتی را برای تجلیل از زیبایی و ژرفای نهفته درون واژگان مکتوب آنها اختصاص دهید. مسأله فقط اظهار عقیده نیست؛ مسأله پل زدن روی شکافها و برقراری ارتباط با دیگران در سطحی عمیقتر است.
* نویسنده و کارشناس بهبود فردی و روابط انسانی
منبع: hackspirit.com