بادبان – سید رضا اورنگ – بازیگران دنیای خود را دارند و دلی که از شیشه نازکتر است و با تلنگری میشکند. اما بزرگان این هنر، همیشه این شکستگی را با محبت مردم و عشق به آنان بند زده و میزنند یا به گونهای رفتار میکنند تا کسی ترکهای این شکست را نبیند و یا حتی صدای شکستن را هم نشنود. کم نبودند چنین بازیگرانی و کم نیستند. آنها که اکنون نیز در کوچه و پس کوچههای تهران، مظلوم و دور از نظر در خلوت خویش روزگار را به سختی میگذرانند. یکی از این هنرمندان زندهیاد فردوس کاویانی بود؛ بازیگری کاربلد و صاحب سبک که نظیری نمیتوان برای او پیدا کرد. هر بار روی صحنه رفت یا مقابل دوربین، بیعیب و نقص کار خویش را به انجام رساند و مورد تحسین قرار گرفت. او مرد لحظههای خوش بود.
فردوس کاویانی در فیلمها و سریالهایی که در آنها هنرنمایی کرد همیشه قدرتمند و حرفهای بودن را به رخ کشید. از سریال غیرقابل تکرار «آینه» گرفته تا فیلم جذاب «اجارهنشینها». وی در مجموعه بسیار موفق «محله برو بیا» هم که مخصوص کودکان و نوجوانان بود بازی گیرایی مقابل دوربین اجرا کرد که دیگر تکرار نشد و نخواهد شد. تعداد نمایشها، فیلمها و سریالهایی که بازی کرده شاید قابل شمارش نباشند اما بازیاش همیشه مخاطبان را به وجد آورده و مورد تحسین قرار گرفته است. تیپ خاص و با نمکی داشت که همیشه تماشاگر را جذب میکرد.
مدتها گذشت و کسی فردوس کاویانی را روی صحنه یا مقابل دوربین ندید؛ انگار که چنین شخصیت بزرگی اصلا در تئاتر، سینما و تلویزیون ایران وجود نداشته است! نه کسی برای کار دعوتش کرد و نه حتی سراغی از او گرفت. اکثر مدیران هنری، سینمایی و تلویزیونی نیز فقط تمایل داشتند به دیدار نابازیگران خوش منظر بروند و با آنان عکس و فیلم بگیرند! کدام مسوولی سراغی از این مرد هنرمند و سر به زیر گرفت؟ کی به عیادت و دستبوسیاش رفتند؟ هر کس رسم بیوفایی را بنیان نهاد، خیانت کرده است به ساحت شریف انسان و انسانیت.
سرانجام بیماری و درد عزلتنشینی و سالها خانهنشینی، نفس فردوس کاویانی را گرفت و او را راهی دیار باقی کرد. مدیران، تهیهکنندگان، کارگردانان و بازیگران مدعی که در ایام غربت و کربت به دیدارش نرفتند و از او عیادتی نکردند فردا همه دست به قلم خواهند شد و از محاسنش خواهند نوشت.
بیشک عکسها و خاطرات مشترک خود با آن زندهیاد را بارها و بارها در فضای مجازی و کذایی منتشر خواهند کرد تا از مردن او نیز برای خود بهرهبرداری کنند.
فردوس کاویانی نه برای پول روی صحنه رفت و نه برای رضای دل مدیران، بلکه عشق به مردم و هنر بازیگری به او قدرت داد که این چنین در تئاتر و سینما و تلویزیون بدرخشد. مدیران و نادوستان، همان گونه که در ایام سخت یادی از او نکردند و سراغی نگرفتند بیشک در کسری از زمان فراموشش خواهند کرد اما تاریخ هنر ایران نام او را در جریده خود ثبت و مردم نیز یاد او را در دل خویش حفظ خواهند کرد. خدایت بیامرزد ای هنرمند بزرگ که در عزلت ماندی و دور از چشم نامردان روزگار، در غربت چشم به روی همه کس و همه چیز بستی.