سینما و تئاتر

۷ مراسم نذری که دل ایرانیان را برد

سینـمــا

نذر کردن و نذری دادن هنگام وارد شدن بلا یا رفع مشکلات و گرفتن حاجات اهمیت زیادی دارد و در سینما هم بارها بر آن تاکید شده است. معمولا نذری دادن در سینما، به عنوان نماد و نشانه‌ای از استمداد یا سپاس، مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر فیلم‌هایی که در آنها سکانس‌های نذری‌‌پزان وجود دارد فیلم‌های مختلفی هم با موضوع نذر ساخته شده. این نذرها لزوما غذا و خوراکی نیستند. مثلا داستان فیلم «به خاطر هانیه» به کارگردانی کیومرث پوراحمد درباره نذر دمام شب دهم محرم است. ناخدا نذر می‌کند که شب دهم محرم تا صبح دمام بزند تا هانیه شفا پیدا کند. فیلم «قدمگاه» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور هم درباره نذری ده ساله است. پسری جوان که از کودکی یتیم بوده و در خانه اهالی محله بزرگ شده، نذر کرده که ده سال پیاپی، شب و روز نیمه شعبان از روستای خودشان خارج شود و در امامزاده‌ای خارج از شهر معتکف شود. در این پرونده صرفا فیلم‌هایی در نظر گرفته‌ شده که نذری‌پزان در آن‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد. تعداد فیلم‌‌های سینمایی با سکانسی برای نذری‌پزان خیلی بیشتر از این‌هاست اما این ۹ فیلم نسبت به سایرین، بیشتر در ذهن‌ها ماندگار است.

+ هامون / داریوش مهرجویی

یکی از سکانس‌های ماندگار فیلم «هامون»، هیات عزاداری محرم و سردرگمی حمید هامون در دوران کودکی، میان دیگ‌های غذاست. هامون، روشنفکری‌ست که در دوره‌ای از زندگی دچار از خودبیگانگی و بحران هویت شده. او با گذشته‌ای سنتی، ناگاه از سنت‌های خود به مدرنیسم پرتاب شده و این شکاف عظیم، او را دچار تضاد عجیبی کرده است. حالا هر کاری می‌کند نمی‌تواند از این تضاد رهایی پیدا کند. او خاظرات کودکی‌اش را زیر و رو می‌کند و به جایی می‌رسد که در هیات عزاداری محرم، یک ظرف قند به دست گرفته و در میان دیگ‌های نذری پزان به دنبال علی عابدینی، دوست قدیمی‌اش می‌گردد و از دیدن گوسفند قربانی شده می‌ترسد. حالا گویا خودش قربانی این ورطه است و سکانس عزاداری محرم، در واقع نشانگر ریشه اعتقادی اوست.

هامون / داریوش مهرجویی

+ روسری آبی / رخشان بنی‌اعتماد

رسول رحمانی، مدیر کارخانه رب‌سازی در یک مراسم نذر گوشت، متوجه وضعیت نامناسب زندگی نوبر کردانی می‌شود. کم کم به او نزدیک‌تر می‌شود و نهایتا با وجود اختلاف‌های فراوانی که شکل می‌گیرد با او‌ ازدواج می‌کند. در ابتدای فیلم، رسول رحمانی مراسمی برگزار می‌کند و به تمام کارگران غذا می‌دهد. بعد از آن کارگرها پشت یک وانت پر از گوشت‌های بسته‌بندی شده صف می‌کشند و به ترتیب سهمشان از نذری گوشت را می‌گیرند. مسئول پخش‌ کردن گوشت‌ها به نوبر کردانی، دوتا کیسه گوشت می‌دهد و زنی که فقط یک بسته گوشت گرفته، می‌گوید که مرد به خاطر چشم و ابروی نوبر، به او دوتا بسته گوشت داده است. نوبر گوشت را پس می‌دهد و می‌رود. پیگیری برای پیدا کردن خانه‌اش برای رساندن نذری، داستان را وارد مسیر اصلی می‌کند.

روسری آبی / رخشان بنی‌اعتماد

+ لیلا / داریوش مهرجویی

داستان فیلم درباره نازایی و مشکلات یک زن جوان در یک خانواده بزرگ و سنتی است. لیلا با دوست برادرش ازدواج می کند و مدتی بعد از ازدواج، متوجه می‌شود نمی‌تواند فرزند بیاورد و ناتوانی او در بچه دار شدن به مسئله اصلی فیلم تبدیل می‌شود. اهمیت نذری در فیلم از این جهت است که آشنایی لیلا و رضا در ابتدای فیلم، در مراسم نذری پزان شله زرد در روز ۲۸ صفراتفاق می‌افتد. انتهای فیلم هم مجددا با صحنه دیگری از مراسم نذری‌پزان به پایان می‌رسد. جایی که رضا دست دختر کوچکش را گرفته و برای مراسم نذری به خانه لیلا می‌آید. از آنجایی که رضا همسر دومش را طلاق داده این طور به نظر می‌رسد که حضور او در مراسم نذری پایان فیلم هم نشانه اتصال مجدد او با لیلاست.

لیلا / داریوش مهرجویی

+ شب یلدا / کیومرث پوراحمد

داستان درباره مردی است که سال‌ها بعد از زندگی مشترک، تازه زمانی که همسرش به همراه دخترش به سفرخارج می‌رود، متوجه می‌شود که او هیچ وقت دوستش نداشته است. مرد کم کم به ماجرای خیانت همسرش پی می‌برد و در تنهایی روزهای وحشتناکی را می‌گذراند. تا اینکه خیلی اتفاقی، متوجه می‌شود زنی که نوارهای کاست را به واسطه او برای دخترش می‌فرستد همسایه روبه‌رویی خود اوست. زن توسط یکی از شاگردانش برای او یک ظرف شله زرد می‌فرستد. مرد از او درباره نذر مادرش می‌پرسد و کم کم صحبت‌ها شروع می‌شود. این شله زرد تا حدودی، گرمابخش فیلم است. انگار گذشته‌ای دور را مقابل چشم حامد می‌آورد که مدت‌هاست از آن جدا شده است.

شب یلدا / کیومرث پوراحمد

+ بید مجنون / مجید مجیدی

یوسف بعد از سالیان سال نابینایی، در خارج از کشور تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد و بینایی‌اش را به دست می‌آورد. زمانی که بعد از عمل جراحی، به ایران برمی‌گردد و همه متوجه می‌شوند بینایی‌اش را بازیافته، مراسم نذری پزان می‌گیرند و دیگ‌های خورشت قیمه و پلو را بار می‌گذارند. این مراسم نذری‌پزان یکی از جذاب‌ترین سکانس‌های این فیلم است. چون از یک طرف، نشانه‌ای از سپاس و قدرشناسی خانواده یوسف از بازگشت بینایی اوست و از طرفی باعث می‌شود یوسف بهانه‌ای پیدا کند تا دختر جوان را بیشتر ببیند و داستان از اینجا وارد مرحله جدیدی می‌شود.

بید مجنون / مجید مجیدی

+ بوسیدن روی ماه / همایون اسعدیان

دو مادر سالخورده، بعد از سال‌ها که چشم به راه بازگشت پسران‌شان از جبهه بوده‌اند حالا مثل دو خواهر کنارهم زندگی می‌کنند. هر هفته سراغ ستاد شهدا می‌روند تا بلکه خبری از فرزندان‌شان پیدا کنند. داستان فیلم «بوسیدن روی ماه» با یک مهمانی برای نذری‌پزان شله زرد – شروع می‌شود. شله زرد داخل یک قابلمه روی گاز داخل آشپزخانه پخته می‌شود و داخل کاسه‌های چینی ریخته شده و بعد از تزئین، به در و همسایه می‌رسد. در واقع کارگردان قصد داشته با قراردادن مراسم نذری‌پزان، مخاطبان را به سمت دریافت یک تصویر سنتی از این خانواده برساند و نشان دهد این نذر همیشگی است و نشان از امید به رسیدن خبری از گمشده‌های این دو زن دارد.

بوسیدن روی ماه / همایون اسعدیان

+ کافه ستاره / سامان مقدم

یکی از ماجراهای فیلم «کافه ستاره» درباره زنی به نام ملوک است. زنی میانسال که از ابتدای فیلم به پسر جوانی به نام خسرو دل بسته و گمان می‌کند خسرو قصد ازدواج با او را دارد. ماجرای نذری هم به داستان ملوک ارتباط پیدا می‌کند. ملوک وقتی می‌بیند تلاش‌هایش برای جلب توجه خسرو به جایی نمی‌رسد، تصمیم می‌گیرد شله زرد نذری بپزد و برای باز شدن بختش نذری بدهد. زمانی که برای بردن شله زرد، پایش به کافه ستاره می‌رسد متوجه می‌شود فریبا که صاحب کافه است با یکی از طلبکارها بحثش شده. ملوک مقابل مرد می‌ایستد و از فریبا دفاع می‌کند. همان زمان مرد جوانی که سر یکی از میزهای کافه نشسته به ملوک علاقه‌مند می‌شود و نذرش بلافاصله جواب می‌دهد. ماجرا ملوک طنز جالبی را در فیلم ایجاد کرده.

کافه ستاره / سامان مقدم

منبع : برترین‌ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا