سینما و تئاتر

۴ زن ماندگار سینمای بیضایی کیستند

⚟ سینـمــا ⚞

زن در فیلم‌های بهرام بیضایی جایگاهی ویژه داشته است. او از اولین فیلمش «رگبار» تا آخرین آن «وقتی همه خوابیم» برای زن شأنی متمایز در نظر گرفته و این مطلب به همین بهانه درباره چهار زن ماندگار سینمای بیضایی است.

خانم بزرگ به لطف جمیله شیخی

یکی از فیلم‌های پراستعاره بهرام بیضایی که همچنان درباره‌اش حرف می‌زنند «مسافران» است؛ داستان مسافرانی که یک آینه قدیمی را برای یک مجلس عروسی حمل می‌کنند و عده زیادی در تهران، منتظر آن‌ها هستند. مسافران در تصادف اتومبیل می‌میرند اما بزرگ خانواده، مرگ آنها را باور ندارد. در نهایت مسافران با آینه سر می‌رسند و عروسی برگزار می‌شود. «مسافران» با نگاهی خاص به عینیت‌بخشی به باور جمعی، پیش‌آگاهی مادربزرگ از تصادف جمعی خانواده در راه سفر، با تکثیر باور او از بازگشت آن‌ها ادامه می‌یابد. جمیله شیخی ایفاگر نقش بزرگ خانواده است که در بازی او اقتدار می‌بینیم و اقتدار. اینجا هم زن به تعبیری نماد امید به زندگی است که مرگ را باور ندارد و به زندگی عینیت می‌بخشد.

جمیله شیخی فیلم مسافران

نایی جان به لطف سوسن تسلیمی

بیضایی در «باشو غریبه کوچک»، یک زن مقتدر اما با احساسات مادرانه را به تصویر کشید. زنی که از انجام سخت‌ترین کارها ابایی ندارد و نمی‌گذارد کسی برایش تصمیم بگیرد. باشو، پسر جنوبی که از جنگ و بمباران نجات پیدا کرده، خیلی اتفاقی پشت کامیونی پنهان می‌شود که به سمت شمال کشور حرکت می‌کند. او وقتی چشم‌هایش را باز می‌کند در شمال ایران است و هیچ‌کس را نمی‌شناسد. نایی جان او را پیدا می‌کند و به او نان و غذا می‌دهد و از او مراقبت می‌کند. درعوض باشو برای او کار می‌کند. همسایه‌ها با این کار مخالف هستند و شوهر نایی جان هم که در جبهه است او را از این کار باز می‌دارد اما نایی جان کوتاه نمی‌آید. با زور کتک هم که شده باشو را باسواد می‌کند و مثل بچه‌هایش از او نگهداری می‌کند. تا اینکه نهایتا شوهرش راضی می شود او را پیش خودشان نگه دارند.

سوسن تسلیمی در باشو غریبه کوچک

گلرخ کمالی به لطف مژده شمسایی

بیضایی در «سگ‌کشی»، چهره واقعی یک زن فداکار را به تصویر می‌کشد. گلرخ کمالی بعد از جنگ به ایران برمی‌گردد و متوجه می‌شود شوهرش ورشکست شده و به خاطر چک‌هایی که دست طلبکارها دارد فراری است. او برای نجات شوهرش، طلب همه طلبکارها را صاف می‌کند و چک‌ها را می‌گیرد. در این راه بارها تهدید می‌شود، مورد پیشنهادهای بی‌شرمانه قرار می‌گیرد، کتک می‌خورد و اتفاقاتی می‌افتد که غافلگیرتان خواهد کرد. گلرخ کمالی به مرور از شمایل یک زن مرفه شیک‌پوش خارج می‌شود و تصویر زنی تحقیرشده را پیدا می‌کند. بیضایی همزمان با اینکه تصویری فداکار و محکم از زن نشان می‌دهد، جایگاه مرد را پایین می‌آورد. هنرنمایی مژده شمسایی احتمالا به واسطه شناخت کاملش از جهان‌بینی بیضایی کم‌نظیر است؛ تمام تغییرات شخصیت گلرخ به خوبی اجرا شده و تبدیل به یک شخصیت نمونه‌ شده است.

مژده شمسایی در سگ کشی

تارا به لطف سوسن تسلیمی

بیوه‌زنی به نام تارا (سوسن تسلیمی) همراه دو کودک کم‌سالش از ییلاق به کومه‌اش بازمی‌گردد. در راه می‌شنود که پدربزرگش مرده و در جادهٔ جنگلی به مردی غریب برمی‌خورد که جامهٔ تاریخی پوشیده و شتابان می‌گذرد. تارا میان میراث پدربزرگ، شمشیری می‌یابد که نمی‌داند با آن چه کند. او می‌کوشد شمشیر را به جای داس درو به کار گیرد اما شمشیر به این کارها نمی‌آید و …

نکته فیلم، روایت ملموس از یک فضای تاریخی و اساطیری است که با ظرافت بیضایی به خوبی پرداخت شده. نقش‌آفرینی سوسن تسلیمی هم آنقدر درجه یک است که همیشه جای خالی‌اش را در سینمای ایران یادآور می‌شود. هر بار که «چریکه تارا» را می‌بینیم، حسرت می‌خوریم که چرا دیگر سوسن تسلیمی در این سینما نیست.

سوسن تسلیمی در چریکه تارا

منبع: برترینها


🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈خاچیکیان کاشف ۱۵ پسر


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا