بادبان: یک فیلمساز وظیفه دارد از هر ابزار ممکن به منظور افزایش کیفیت فیلم تولیدی نهایت استفاده را ببرد. علاوه بر نورپردازی، صدابرداری و تجهیزات تصویربرداری یکی از ابزارهای مهم در دست فیلمساز «رنگ» است. در این مطلب منظور ما درجهبندی رنگ، اصلاح رنگ یا حتی کیفیت رنگ دوربینهای مختلف نیست. مبحث اصلی اینجا طراحی تولید است. به عبارت دیگر درباره رنگ به عنوان یک شخصیت مستقل در فیلم صحبت میکنیم. این که فیلمساز چگونه باید هر صحنه را با رنگ و لعاب مخصوص خودش وارد خط داستان کند. اگر قصد داشته باشید به طرز ظریفی عنصر عاطفه را به یک صحنه بیفزایید، هیچ راه بهتری از انتخاب رنگ مناسب و هماهنگ با عواطف مدنظرتان نخواهید یافت.
راهنمای استفاده از رنگ در داستانگویی
منظور از روانشانسی رنگ در سینما و تلویزیون استفاده دوراندیشانه از رنگ با هدف برانگیختن عواطف خاص در مسیر گرفتن پاسخ روانی از مخاطب است. فیلمسازان به منظور بهبود داستانگویی، شخصیتپردازی و جوسازی از رنگ استفاده میکنند. هر رنگ ملزومات و مفاهیم خاصی را در ذهن مخاطب تداعی میکند و بر ادراکات و احساسات او به گونه منحصربفردی اثر میگذارد. با بهره گرفتن از روانشناسی رنگ فیلمساز موفق میشود در واکنشهای ضمیر ناخودآگاه مخاطب مداخله کرده، اثرگذاری روایت و صحنهپردازی را تقویت کند. چه با استفاده از سایههای وهمآور یا طیف متنوعی از رنگهای رمانتیک و چه طرحهای تکرنگ از سرنوشت آینده جوامع خودکامه، روانشناسی رنگ موفق میشود تداعی عواطف در محتوای فیلم و سریال را چند برابر کرده و در نهایت تجربهای غنی برای بیننده رقم بزند.
هر رنگ در فیلمسازی چه معنایی دارد؟
در هر رنگ طیف گستردهتری میتوان یافت که آنها نیز قابل تفکیک بیشتر هستند تا به طور خاص طیفی برگزیده شود که حس عاطفی موردنظر را دقیقتر تداعی کند.
قرمز- خشم، علاقه جنسی، خشونت، هوس، هیجان، انرژی، سرعت، استحکام، قدرت، گرما، عشق، عصبانیت، خطر، آتش، خون، جنگ، خشونت
صورتی- عشق، بیگناهی، سلامت، شادمانی، رضایت خاطر، رمانتیک، دلربایی، بازیگوشی، لطافت، ظرافت، زنانگی
زرد- خرد، دانش، آرامش، نشاط، خوشحالی، خوشبینی، کمالگرایی، خیالبافی، امید، درخشش خورشید، تابستان، بیصداقتی، بزدلی، خیانت، حسادت، زیادهخواهی، نیرنگ، بیماری، مخاطره
نارنجی- شوخطبعی، انرژی، توازن، گرما، اشتیاق، تنوع، گرانقیمت، شعلهفام
سبز- درمانگری، آرامشبخشی، محافظت، سرسختی، خودآگاهی، غرور، طبیعت ماندگار، محیط زیست، سلامتی، خوشاقبالی، احیا، جوانی، سرزندگی، بهار، بخشندگی، باروری، حسادت، بیتجربگی، غبطهورزی
آبی- ایمان، روحانی، خرسندی، وفاداری، صلح رضایتبخش، تسکین، آرامی، ثبات، هارمونی، وحدت، اعتماد، حقیقت، اعتماد به نفس، محافظهکاری، امنیت، پاکی، نظم، آسمان، آب، سرما، فناوری، افسردگی
بنفش- شهوت، سلطنتی، نجیبزادگی، معنویت، جشن، رازآلود، تحول، خرد، روشنفکری، ستمگری، خودخواهی، عزاداری، قدرت، حساس، کشش جنسی
قهوهای- مادهگرایی، ادراک، زمین، خانه، فضای باز، قابل اطمینان، راحت، استقامت، ماندگاری، سادگی
مشکی– نه، قدرت، جنسیت، تخصص، رسمیت، شیک، ثروت، راز، ترس، ناشناس بودن، اندوه، ژرف، شیوه، شرور، غم، انتقام، خشم
سفید- بله، حفاظت، عشق، حرمت، خلوص، سادگی، پاکی، صلح، خضوع، دقت، بیگناهی، جوانی، زایش، زمستان، برف، نیمی، سترونی، ازدواج (فرهنگ غربی)، مرگ (فرهنگ شرقی)، سرما، کلینیکی، ضدعفونی
نقره- ثروت، باشکوه، شاخص، زمینی، طبیعی، براق، شیک، فناوری پیشرفته
طلا- ارزشمند، غنی، ولخرج، گرما، ثروت، خوشبختی، عظمت
نمونههایی از نظریه رنگ در سینما و تلویزیون
نظریه رنگ عنصری حیاتی در حوزه سینما و تلویزیون قلمداد میشود چراکه نقش مهمی در انتقال عواطف، حس و حال فضا و ارتقای داستانگویی دارد. در ادامه به نمونههایی از کاربرد نظریه رنگ در فیلمها و سریالها اشاره میکنیم:
ماتریکس (۱۹۹۹): این فیلم از طیف رنگ متمایزی بهره میبرد که طیف سبز در آن غلبه دارد. هدف ایجاد اتمسفری آیندهنگرانه و دنیای متفاوت است. تهرنگ سبز نماد واقعیت مجازی و دنیای ماتریکس است که سبب تمایز آن از دنیای واقعی میشود.
گتسبی بزرگ (۲۰۱۳): فیلم که اقتباسی از رمان معروف اسکات فیتزجرالد است با استفاده از رنگهای متنوع و درخشان قصد دارد زرق و برق دهه بیست میلادی را به رخ بکشد. استفاده از طلایی روشن با سایهروشن سبزرنگ بر ولخرجیهای رایج آن دوره تأکید دارد و در عین حال رنگهای غمگینتر آبی و خاکستری قرار است منعکسکننده مضمون سرخوردگی و افراط در فیلم باشد.
افسارگسیخته (۲۰۰۸-۲۰۱۳): این سریال برای شخصیتهای اصلی از جمله «والتر وایت» رنگهای متغیری استفاده میکند. کمد لباس این شخصیت با رنگهای خاکی و بیآب و رنگ آغاز میشود اما با غرق شدن تدریجی او در دنیای قاچاق مواد مخدر، پوشش او نیز تدریجا رنگ تیرهتری پیدا میکند که نماد فرورفتن او منجلاب فساد است.
فهرست شیندلر (۱۹۹۳): این فیلم به خاطر استفاده از رنگ برای تأکید بر عناصر کلیدی شهرت دارد. بیشتر فیلم در فضای سیاه و سفید میگذرد اما کت قرمزی که دختری جوان در یک صحنه به تن دارد تضاد چشمگیری ایجاد میکند. این یک ابزار تصویری قدرتمند است که توجه مخاطب را به رنج شخصیتها در دورانی تاریک جلب میکند.
امیلی (۲۰۰۱): برجستگی این فیلم در استفاده طیف متنوعی از رنگهای گرم است که آیینه طبیعت رومانتیک و عاطفی داستان است. استفاده از رنگهای سبز، قرمز و زرد ناشی از اتمسفر خیالی و افسانهمانند داستان آن است.
شهر گناه (۲۰۰۵): این فیلم از سبک سیاه و سفید با کنتراست بالا استفاده میکند که در خلال آن گهگاه رنگهای دیگری نیز روی صحنهها پاشیده میشود تا عناصر خاصی مانند خون یا یک شخصیت منفی را برجسته کند. این تکنیک موجب برجسته شدن حال و هوای گرافیکی فیلم شده و روی زیباییشناسی نوآر آن تأکید میکند.
مکس دیوانه- جاده خشم (۲۰۱۵): فیلم غرق در رنگهای آبی و نارنجی روشن است که نه تنها چشمانداز صحرایی جذاب از لحاظ زیبایی بصری را به تصویر میکشد بلکه احساساتی مانند اضطراب، خطر و اضطرار را نیز در مخاطب برمیانگیزاند.
داستان ندیمه (۲۰۱۷- تاکنون): این سریال از طیف رنگ محدودی استفاده میکند. رنگ مسلط در آن قرمز و سفید است. این دو رنگ بر مضمون سرکوبگری و کنترل تأکید دارند. کاربرد رنگ قرمز نماد نقش ندیمهها به عنوان ابزار تولیدمثل است.
لالا لند (۲۰۱۶): این فیلم انتخاب رنگ وسیعی دارد که شامل رنگهای روشن و متضاد میشود. این رنگها مکمل روایت موسیقیایی و رومانتیک فیلم هستند. رنگها در فیلم اغلب براساس حال و هوای صحنه تغییر میکنند که سبب میشود اثرگذاری عاطفی بیشتر باشد.
جادوگر اوز (۱۹۳۹): گذار از صحنههایی در کانزاس با طیف رنگ قهوهای به دنیای اوز که رنگارنگ است، نمونهای کلاسیک از کاربرد رنگ برای برجسته کردن تغییر شیوه روایت و عواطف حاکم بر داستان تلقی میشود.
منبع: nofilmschool.com