بادبان – نعیم نوربخش – چندی پیش که به رسم همیشه برای گذران وقت سرگرم وبگردی بودم، بخت یارم شد و به تارنمایی برخوردم که حقایقی ناگفته از تمدنهای باستانی را هویدا میکرد. پس از کمی کندوکاو دریافتم که این تارنما با بنیادی غیرانتفاعی و آبرومند به نام «دانشنامه تاریخ باستان» پیوند دارد که در سال ۲۰۰۹ ترسایی راهاندازی شده است و این رسالت را بر خود فرض میداند که مردم دنیا را با دانشی ژرف و ریشهدار پیرامون تاریخِ بههم پیوسته اقوام بشری آگاه کند؛ باشد که با این دستاویز در آتیه شاهد شکلگیری جوامعی کنجکاو، روشنضمیر و اهل مدارا باشیم. نوشتهای در این تارنما که بیش از همه نظر من را به خود جلب کرد به قلم فرهیختهای تاریخشناس و دانشگاهی به نام «جاشوآ جی. مارک» بود که از حقایقی ناگفته یا کمتر شنیدهشده درباره ایران باستان سخن میگفت. درونمایه این نوشته به قدری جالب و آموزنده بود که دریغم آمد شما را در جریان آن نگذارم. در واقع از حقایقی درباره ایرانیان باستان سخن میگفت که به گمانم دانستن یا یادآوری آنها برای مردم امروز سرزمین ما مفید بلکه ضروری است.
فرهنگ ایران باستان طی قرون ششم پیش از میلاد مسیح تا هفتم پس از میلاد، نفوذی ژرف بر خاور زمین و اطراف آن داشته است. استیلای سنت شفاهی انتقال دانش میان پارسیان باستان سبب شد بیشتر آنچه از این مردمان میدانیم از ناحیه مورخان یونانی و رومی به دست ما برسد. آثار این نویسندگان در کنار کشف برخی شواهد به دست باستانشناسان به ما یاری میرساند تا فرهنگ و میراث ایرانیان باستان را بهتر بشناسیم.
چنانکه از متون اوستا و زرتشتیان برمیآید نام ایران برگرفته از نام نخستین اقوامی است که نزدیک به هزاره سوم پیش از میلاد در این سرزمین استقرار یافتند و معنی آن «سرزمین آریاییان» میباشد. «آریا» به معنای مردمی آزاد و نجیب است و مراد از آن طبقهای از مردم ساکن ایران بوده است و نه یک ملت خاص. دستهای از این مردم آزاد در سرزمینی ساکن شدند که پارس نام داشت و از این روی بود که هرودوت (مورخ یونانی) نام آنها را «پارسیان» نهاد و به پیروی از او تمام مورخان تا امروز از مردم ایران باستان با این نام یاد میکنند.
از این سرزمین تا اوان قرن بیستم با نام سرزمین پارس یا پرشیا یاد میشد تا این که به تشویق دولت آلمان نازی که روابطی نیکو با دربار پهلوی اول داشت، در ششم دیماه ۱۳۱۳، دولت ایران ضمن بیانیهای از کشورهای دیگر درخواست کرد تا در مکاتبات خود نام پارس یا پرشیا را با «ایران» جایگزین کنند. اما ناگفتهها و ناشنیدههایی که در این مقال قصد ابراز دارم از این قرارند:
ابداع یخچال و بادگیر توسط ایرانیان
نخست آنکه در سرزمین کهن ما پیش از اقالیم دیگر یخچال ساخته و به کار گرفته شد. پارسیان برای نگهداری یخ در فصول گرم و بعدها تازه نگه داشتن مواد خوراکی، سازهای گنبدمانند از خاک کوزهگری بنا کردند. پیشینه این یخچال به زمان کوروش کبیر یا حتی پیشتر بلکه به تمدن عیلام باستان میرسد. اما افتخار ابداع نخستین آسیاب بادی بی هیچ تردیدی به پارسیان میرسد که به نوبه خود به ساختن سامانهای برای تهویه هوا در منازل منجر شد که نام آن بادگیر است.
ایمان ایرانیان به سرنوشت
یکی دیگر از ابداعات فکری پارسیان که تاکنون نادیده گرفته شده، اعتقاد به قضا و قدر یا همان تقدیرگرایی است. این اندیشه از شاخهای از آیین زرتشتی سرچشمه میگیرد که «زُروانیسم» نامیده میشود. در این آیین «زروان» خدای زمان بیکران قلمداد میشود و از آن روی که کسی نمیتواند به یاری درآویختن با زمان، سرنوشت خود را تغییر دهد، بشر چارهای ندارد غیر از آنکه به تقدیر محتوم خود گردن نهد. این اندیشه به واسطه اشعار بزرگانی مانند فردوسی و خیام تا امروز باقی مانده و در ادبیات سایر ملل نیز رسوخ کرده است.
برپایی جشن میلاد
آنچه شاید مایه حیرت باشد این است که حتی رسم برپا ساختن مراسم جشن به یمن سالروز میلاد افراد نیز از سنتهای ابداعی پارسیان است. ابتدا جشن میلاد تنها برای پاسداشت سالروز زایش پادشاهان برپا میشد اما در نهایت، این پارسیان بودند که آن را به زادروز تمام مردم گسترش دادند. جالبتر این است که پذیرایی با کیکی که شمعی روی آن روشن شده نیز پس از تناول خوراک اصلی از نوآوریهای پارسیان است. از آن بالاتر آنکه هرچند تهیه کیک اختصاص به روز تولد داشته اما رسم خوردن شیرینی یا یک خوردنی سبک پس از خوراک اصلی یا همان «دِسِر» همواره برقرار بوده است. یونانیان به خاطر این عادت پارسیان را مورد انتقاد قرار میدادند اما در نظر پارسیان، آنان مردمی غیرمتمدن و بیخرد بودند و به خاطر قدر ندانستن برای این رسم، یونانیان را بیفرهنگ میشناختند.
جایگاه برجسته زنان در جامعه
شگفتی دیگر آنکه قدر و مرتبه بانوان میان پارسیان از هر ملت دیگری بالاتر بود. اگرچه باور رایج مبنی بر این که ایرانیان به واسطه صدور فرمان کوروش کبیر در خصوص لزوم ارج نهادن به حقوق سایر اقوام و مذاهب، نخستین ملتی بودند که «حقوق بشر» را به رسمیت شناختند، امروز مورد تردید قرار گرفته است اما جای هیچ شبههای نیست که در ایران باستان زنان نسبت به تمام اقوام دیگر از حقوق بیشتر و جایگاه والاتری برخوردار بودند و در جهان شاید تنها زنان مصری به آن اندازه ارج و منزلت داشتند. از سنگنبشتههای متعلق به دوران پادشاهی داریوش کبیر به روشنی دریافته میشود که زنان و مردان برای انجام کار یکسان، دستمزد برابری میستاندند. حتی زنانی که مهارت ویژه داشتند یا نسبت به همصنفان خود زبردست بودند، از سوی زیردستان رئیس بزرگ خطاب میشدند. زنان پارسی میتوانستند مالک زمین شوند، به بازرگانی بپردازند و حتی در ارتش به عنوان افسر و فرمانده خدمت کنند.
پدید آوردن یگانهپرستی
دیگر آنکه در نخستین دین ایرانیان، خدایان پرشمار پرستیده میشدند که ارشد همه آنها خداوند خرد یا همان «اهورا مزدا» بود. در واقع با برآمدن زرتشت بود که اندیشه یگانهپرستی به ایرانیان آموخته شد. اگرچه بسیاری بر این باورند که نخستین بار «اخناتون» یکی از فراعنه مصر این اندیشه را برآورد اما بیگمان زرتشت که نزدیک به همان دوران میزیست (هزار تا هزار و پانصد پیش ازمیلاد)، بدون الگوبرداری از کسی دیگر یگانهپرستی را با کیفیتی به تکامل رساند و ترویج داد که تا امروز برجا مانده است. زرتشتیان به واسطه آموزههای این پیامبر، خدایان پیشین را به صور گوناگونی از خدایی یکتا به نام «اهورا مزدا» مانند دانستند که ایشان را به زندگی بر پایه سه پند ساده یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک فرا میخواند. باوجود ایمان به این خدای مقدس، پارسیان با پیروان سایر مذاهب نیز در سرزمین خود همزیستی مسالمتآمیزی داشتند.
سفارش به راستگویی و دوری از کژگویی
مدارا با سایر مذاهب ناشی از صفت اخلاقی بارز پارسیان یا همان علاقهمندی به دانستن و گفتن حقیقت بود. حقیقتگویی و پرهیز از دروغ در واقع شالوده فرهنگ پارسی بود تا آنجا که سوگند راستگویی هنگام آغاز به خدمت سربازان ضروری شمرده میشد. مورخان یونانی با وجود خصومتی که با ایرانیان داشتند همواره به این صفت ایرانیان معترف بودهاند. به گواه ایشان، ایرانیان از دروغگویان بیزاری میجستند و بدهکاران را استهزا میکردند چراکه بدهکار ناچار است برای به تعویق انداختن ادای قرض خود دروغ بگوید. دوزخ نزد پارسیان «منزل دروغگویان» نامیده میشد. ایرانیان از حقیقت دین خود خاطرجمع بودند و به همین سبب سخت گرفتن بر پیروان سایر ادیان را ضروری نمیدانستند چرا که با گذشت زمان آنها نیز به حقیقت دین زرتشت پی میبردند و با آغوش باز آن را میپذیرفتند. اگر از اعتراف به حقانیت دین زرتشت نیز میگریختند، باز هم جای دلواپسی نبود زیرا به باور پارسیان، روح درگذشتگان در دنیای دیگر برای زمانی متناهی کیفر میدید و سرانجام اهورامزدا درهای بهشت را به روی آنان نیز میگشود.
تشکیل یگانهای نظامی و استفاده از یونیفرم
هرچند یگانهای لشکری و ارتش منظم نخستین بار به دست «هووخشتره» پادشاه سلسله ماد پدید آمدند اما «کوروش کبیر» در سازماندهی آن دست به اصلاحاتی زد. کوروش سپاه خود را براساس تقسیمات دهتایی استوار کرد به این ترتیب که هر ۱۰ نفر یک گروهان، هر ۱۰ گروهان یک گردان و هر ۱۰ گردان یک لشکر بودند و در نهایت سپاه از ۱۰ لشکر تشکیل میشد. به منظور تمییز دادن یگانها، سربازان هر یگان لباسهای همشکل به رنگهای زرد، آبی و بنفش به تن میکردند. برای ارسال پیام میان سربازان، علائم و اشاراتی نیز پدید آوردند. زنان پارسی در ارتش رتبه مییافتند و اکنون نام برخی از آنها همچنان باقی مانده است مانند ارتشبد «پانتهآ» که نقشی بسزا در تشکیل گارد جاویدان زیر نظر کوروش کبیر داشت و آرتمیس که پیروزی بزرگی در نبرد دریایی سالامیس برای خشایارشاه به ارمغان آورد.
پیروزی بر مصر با کمک گربهها
پارسیان ایران باستان در هنر جنگیدن نیز دست به نوآوری زدند. هرودوت میگوید که کمبوجیه دوم، پادشاه هخامنشی در پاسخ به بیاحترامی فرعون مصر به این سرزمین لشکر کشید. وقتی سپاهیان او به دژ مستحکم شهر «پلوسیوم» رسیدند، بیدرنگ دریافتند که تسخیر آن به آسانی ممکن نخواهد بود. از این روی کمبوجیه که از فرهنگ مردم مصر و احترامی که به جانوران به ویژه گربهها میگذاشتند آگاهی داشت، دستور داد سربازان تصویر الهه مصریان را که به شکل زنی با سر گربهمانند بود روی سپرهای خود نقاشی کنند. همچنین سپاهیان در پیشروی به سوی شهر دستهای از جانوران شامل گربهها را جلوتر از خود حرکت دادند. به این ترتیب مردم شهر به منظور حفظ حرمت الهه خود، بدون جنگیدن تسلیم سپاه ایران شدند و کمبوجیه مصر را به قلمرو امپراتوری هخامنشی پیوند داد.
اداره نامهرسانی و برپایی بیمارستان
نخستین سازوکار پیشرفته نامهرسانی در جهان در زمان پادشاهی داریوش اول بنا نهاده شد. او شبکهای از جادهها را برای آسان کردن مسافرت به وجود آورد و تشکیلاتی برای رساندن نامهها در سرزمین گسترده خود به وسیله چاپارها ترتیب داد. این چاپارها به اندازهای پایبند وظیفه خود بودند که حین مأموریت هیچ درنگ نمیکردند و در ایستگاههای بینراهی اسب خود را جایگزین میکردند. هرودت نقل میکند که شعار این نامهرسانان این بود: شرایط جوی هرچه باشد –برف ببارد، باران ببارد یا گرما طاقتفرسا و هوا تاریک شود- آنها هرگز در به سرانجام رساندن مأموریت خود در سریعترین زمان ممکن ناکام نخواهند ماند. این همان شعار غیررسمی اداره پست ایالات متحده آمریکا از سال ۱۹۱۴ میلادی تاکنون است. نخستین بیمارستان نیز در دوران پادشاهی شاپور از سلسله ساسانی در کنار دانشگاه جندیشاپور بنا نهاده شد. از متخصصان و متفکران تمام اقوام در این پایگاه فکری و فرهنگی با آغوش باز استقبال میشد. جندیشاپور در زمان خسرو، دیگر پادشاه ساسانی به نخستین بیمارستان آموزشی در جهان نیز تبدیل شد.
سایر دستاوردها
علاوه بر تمام نوآوریهای یادشده، پارسیان مبدع ساز سهتار یعنی نسخه باستانی گیتار امروزی و سازوکار آبیاری حیرتآوری به نام قنات بودند. رسم نوشیدن چای به عنوان عادتی روزانه و دستآموز کردن اسبها و سگها از دیگر ابتکارات ایرانیان است. سگها از چنان جایگاه پراهمیتی میان پارسیان برخوردار بودند که مقام درگذشتگان در زندگانی پس از مرگ به نحوه تربیت و رفتار آنان با سگ دستآموزشان بستگی داشت. پس از سال ۶۵۱ میلادی که امپراتوری ساسانیان به دست اعراب بیابانگرد نابود شد، فرهنگ و آیینهای بومی ایرانیان تا مدتها به حاشیه رانده شد و سرکوب گردید. اما فرهنگ غنی پارسیان به آرامی بر اشغالگران چیره شد و در خاورمیانه و فراتر از آن گسترش یافت. از قرن هجدهم میلادی به بعد اروپاییان بار دیگر به فرهنگ ایرانیان دلبستگی پیدا کردند و هنوز آثار دو شاعر بزرگ پارسی به نام مولانا و حافظ شیرازی، الهامبخش هنرمندان و فرهیختگان اروپایی است.