فرهنگستان

بدر سغدیانه

برای سال‌مرگ دکتر بدرالزمان قریب، چهره ماندگار فرهنگ ایران

بدرالزمان قریب دانشمند سغدی‌شناس نامی، استاد گروه فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، چهرۀ ماندگار و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی یکم شهریور ۱۳۰۸ در تهران در خانواده‌ای فرهنگی، دیده به جهان گشود و در بامداد سه‌شنبه ۷ مردادماه ۱۳۹۹ بر اثر ابتلا به بیماری کوید و سندرم حاد تنفسی در تهران درگذشت و در مقبرۀ خانوادگی قریب در حرم شاه‌عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

برای سالمرگ دکتر بدرالزمان قریب چهره ماندگار فرهنگ ایران

استاد قریب بانی نخستین کرسی مستمر آموزش زبان سغدی در ایران (از سال ۱۳۵۰)، زندگی خود را در خدمت به فرهنگ و زبان‌های ایران باستان، به‌ویژه زبان سغدی و گسترش زبان فارسی گذرانید و آثار پژوهشی متعدد و یگانه‌ای تألیف کرد و دانشجویان بسیاری پرورد.

دانشی‌بانوی فرزانه‌ای که جایگاهی ویژه و بسیار تأثیرگذار در حوزۀ مطالعات ایران باستان داشته و با همتی بلند به پژوهش دربارۀ زبان سغدی، حوزه‌ای کم‌شناخته از فرهنگ کهن این مرز و بوم پرداخته و مطالعات فرهنگ و زبان‌های باستانی و میانه ایران را والایی بیشتری بخشیده است.

زبان سغدی یکی از زبان‌های گروه شرقی ایرانی میانه، زبان ناحیۀ حاصلخیز سغد، واقع در میان دو رود سیحون و جیحون بوده است. این زبان در طول ده قرن (سده‌های دوم تا دوازدهم میلادی مهم‌ترین زبان ایرانی در آسیای مرکزی، زبان میانگان (linguafranca) جادۀ ابریشم و از دیرباز ابزار ارتباط و پیوند فرهنگ‌های سرزمین‌های شرقی و غربی آسیا بوده است. زبان سغدی بر اثر نفوذ و توسعۀ تدریجی زبان فارسی میانه (برخوردار از پشتیبانی دولت ساسانی) و نیز زبان ترکی (ارمغان هجوم قبایل ترک زبان به آسیای مرکزی) از رواج افتاد و سیر نابودی آن از سدۀ یازدهم میلادی به بعد، همزمان با رواج زبان فارسی (با فرمانروایی امرای فارسی‌زبان در خراسان و فرارود)، از یک سو، و نفوذ زبان عربی و ترکی، از دیگر سو، شتاب بیشتری یافت. هرچند امروز گویش دورافتادۀ یغنابی (رایج در درۀ رودخانه یغناب) در جمهوری تاجیکستان یگانه یادگار زنده از زبان سغدی است، لیکن تأثیر مستقیم زبان سغدی بر ادبیات فارسی، به‌ویژه در دوران متقدم آن، انکارناپذیر است.

زمانی که شادروان قریب نخستین کرسی مستمر زبان سغدی را در ایران بنا نهاد، از زبان سغدی مفهومی گنگ و مبهم در ذهن همگان، حتی دانشگاهیان ایران بود و اکنون پس از گذشت نیم قرن، این دانش چنان پا گرفته است که امروز متخصصان معتبر و متعددی در زبان و فرهنگ سغدی به پژوهش در این حوزه مشغول‌اند که اغلب از دانشجویان استاد بوده‌اند. اینک به اختصار به یکی از جنبه‌های تأثیرگذاری این بانوی دانشمند بر دانش زبان‌های باستانی و میانه ایرانی اشاره می‌شود:

تألیف اثری فراملی، فرهنگ سغدی

اثری که در پاسخ به نیازی جهانی پدید آمده است؛ واژه‌نامه‌ای سه زبانه (سغدی – فارسی – انگلیسی) که در جهان زبان‌شناسی تاریخی، اثری منحصربه‌فرد است. کتاب گنجینه عظیمی از واژه‌ها و ترکیبات زبان سغدی را در اختیار پژوهشگران این زبان و دیگر زبان‌های کهن ایرانی و رشته‌های وابسته قرار می‌دهد و می‌توان آن را به مثابه ابزار اصلی برای مطالعۀ بسیاری از زبان‌های ایرانی به کار برد.

«فرهنگ سغدی» با بهره‌گیری از جدیدترین روش‌های علمی فرهنگ‌نویسی در آن زمان و با نگرش به آخرین آرا و دستاوردهای ایران‌شناسان جهان تدوین شده است. افزون بر ایران‌شناسان، پژوهشگران و دانشجویان زبان‌های ایرانی در ایران و دیگر نقاط جهان، ادیبان و پژوهندگان زبان و ادبیات فارسی، به جهات گوناگون به‌ویژه در امر واژه‌گزینی و واژه‌سازی، بازشناسی واژه‌های مهجور و شاذ و درک امکانات گوناگون خوانش واژه‌ها نیز می‌توانند از آن بهرۀ فراوان َبَرند.

یادآور می‌شود که زبان سغدی پیش از کشف گنجینۀ تورفان در ترکستان چین، در اوایل سدۀ بیستم میلادی که مشتمل بر دست‌نوشته‌هایی به زبان‌های گوناگون ایرانی میانه است، زبانی تقریباً ناشناخته بود. نخستین کسانی که پرده از راز زبان خاموش سغدی برگرفتند، پژوهشگران آلمانی بودند که در نخستین سال‌های سدۀ بیستم با مطالعۀ متنی مکشوف از تورفان، این زبانِ تا آن روز ناشناخته را، سغدی نامیدند. گرچه ابوریحان بیرونی در حدود هزار و اندی سال پیش با ذکر نام روزها و ماه‌ها و جشن‌های سغدی، تلویحاً به این زبان اشاره کرده بود، در آغاز سدۀ بیستم است که زبان سغدی تولدی دوباره می‌یابد.

طی بیش از یک‌صد سال گذشته، با کوشش هیئت‌های اکتشافی متعدد، آثار مکتوب این زبان، به صورت پراکنده، از نواحی نزدیک شهر سمرقند (موطن اصلی سغدیان) تا یکی ازبرج‌های داخلی دیوار بزرگ چین و از مغولستان شمالی تا درۀ علیای رود سند در شمال پاکستان کشف شد. با انتقال این اسناد و مدارک به موزه‌ها و کتابخانه‌های شهرهای برلین، پاریس، لندن و سن پترزبورگ (لنینگراد پیشین)، زبان‌شناسان و ایران‌شناسان اروپایی و امریکایی به مطالعۀ این دستنوشته‌های کهن پرداختند. بسیاری از این متن‌ها به زبان‌های گوناگون اروپایی ترجمه شدند. زبان‌شناسان ویژگی‌های صرفی و نحوی زبان سغدی را مشخص و حقایق بسیاری را دربارۀ آن آشکار کردند. اما جای خالی واژه‌نامه‌ای جامع از زبان سغدی در میان آثار متعدد ایران‌شناسان جهان دربارۀ زبان‌های ایرانی به‌واقع نمایان بود. شادروان بانو بدرالزمان قریب، مؤلف فرهنگ سغدی، پس از بیست سال تلاش خستگی‌ناپذیر در گردآوری و تدوین مطالب این کتاب، موفق شد با فراهم آوردنِ این واژه‌نامه که از نظر علمی و پژوهشی از ارزشی جهانی و بین‌الملی برخوردار است، حاصل تلاش و کوشش یکصد سالۀ ایران‌شناسان و زبان‌شناسان کشورهای مختلف دنیا را درباره زبان سغدی گردآوری کند و واژه‌نامه‌ای جامع برای زبان سغدی همراه با معادل‌های فارسی و انگلیسی فراهم آورد. به عبارت دیگر صدها مقاله و کتاب در قالب یک واژه‌نامۀ قابلِ دسترس و قابل استفاده برای دانش‌جو و دانش‌پژوه، یک‌جا و در یک جلد، در اختیارِ فارسی‌زبانان قرار گرفت. ازاین‌رو، این کتاب ارزشمند توانست در سال ۱۳۷۶ جایزۀ کتاب سال جمهوری اسلامی را از آن خود کند.

تلاش ارزشمند این بانوی دانشمند را ارج می‌نهیم که زبان فراموش شدۀ سغدی را از نو به فارسی‌زبانان شناساند و آموزش آن را باب کرد و سپس به‌آسان ساختن دست‌یابی به این زبان نویافته و بازیافته و گنجینۀ واژه‌های غنیِ آن پرداخت.

شادروان قریب افزون بر فراهم آوردن فرهنگ زبان سغدی که از نظر علمی و پژوهشی از ارزشی جهانی و بین‌المللی برخوردار است و تمامی سغدی‌پژوهان عالم در آثار پژوهشی خود به آن رجوع می‌کنند به تألیف ده‌ها مقالۀ پژوهشی و علمی پرداخت. این مقالات که به زبان‌های فارسی، انگلیسی و فرانسوی دربارۀ زبان‌های گوناگون ایرانی، نظیر فارسی باستان، فارسی میانۀ مانوی، پهلوی اشکانی، سغدی و گویش‌های معاصر ایران است، بسیاری از مشکلات ریشه‌شناختی و دستوری این زبان‌ها را برطرف می‌نماید.

گفتنی‌ها دربارۀ مراتب والای فضل و فضیلت استاد قریب، این «چهرۀ ماندگار» ایران زمین (برگزیده در سال ۱۳۶۱) بسیار است. همچنین شرح آثار و تألیفات علمی گرانقدر استاد، که همواره مورد توجه محافل علمی داخل و خارج کشور بوده و جوایز بسیاری را ازجمله جایزۀ کتاب سال جمهوری اسلامی برای کتاب «زبان‌های خاموش» در سال ۱۳۶۶، نیز برای ایشان به ارمغان آورده است، در این مختصر نمی‌گنجد و فرصتی دیگر می‌طلبد.

اینک جای آن دارد که دکتر بدرالزمان قریب را «بدر سغدیانه» بنامم. او را بزرگ می‌دارم و از او سپاسگزارم که نیرو و همت و عمر سودمند خود را در این راه صرف کرد و آرزو می‌کنم که روانش شاد باشد که پربار زیسته است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا