بادبان– نیما نوربخش– ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ همان روزی بود که به گواه تاریخ، بزرگترین مانع بر سر راه ملی شدن نفت ایران برداشته شد. رزمآرا نخستوزیر وقت ایران ترور شد و کمتر از دو هفته بعد در ۲۹ اسفند، لایحه ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی به تصویب رسید و دست غربیها که مستقیم در جیب ملت بود کوتاه شد. آن گونه که روایات و شاهدان متعدد و معتبر میگویند، نخستوزیر ایران برای شرکت در مجلس ترحیم آیتالله فیض به مسجد شاه تهران (مسجد امام خمینی) میرود و همان جا در حیاط مسجد با گلولهای که به خلیل طهماسبی نسبت داده شد، به قتل میرسد.
اما برای ذهن بیدار، پشت پرده ترور رزمآرا هنوز تاریک و معماگونه مانده است. چه آنکه روایات متفاوتی از آن وجود دارد و گویی این قصه سر دراز دارد. به هر روی غالب روایات تاریخی میگویند عامل ترور حاجعلی رزمآرا کسی نبود جز خلیل طهماسبی و گروه فداییان اسلام. آنچه در ادامه میخوانید مصاحبهای کمتر دیده شده با خلیل طهماسبی در شهریور ۱۳۳۰ است؛ زمانی که او در زندان بود. این مصاحبه توسط روزنامه «اسرار ایران» تهیه و انتشار یافت. گزیده این گفتوگو در شماره ۱۰۶- سال یازدهم مجله «خواندنیها» منتشر شد و حالا رسانه بادبان، متن آن را در اختیار مخاطبان میگذارد. مجله خواندنیها ابتدای مطلب مینویسد: «مخبر روزنامه اسرار ایران مصاحبه جدیدی با استاد خلیل طهماسبی بعمل آورده که چون حاوی نکات جالب و تازهایست خلاصهای از آنرا نقل میکنیم.»
🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈چرا دختر امیرکبیر در تاریخ بدنام شد؟
س: چه شد که شما با مرحوم رزمآرا مخالفت کردید؟
ج: دیکتاتورمنشی و دخالتهای ناروا در زمان ریاست ستاد ارتش در ارکان مملکت و مخالفت او با زعمای قوم و مردانی که مظهر روحانیت و ملیت ما بودند و گرفتاریهایی که در دوره نخستوزیری عمداً برای مردم پیش میآورد و بالاخره حمایت از بیگانگان که حتی آن را در خانه ملت یعنی مجلس شورای ملی با وقاحت تمام علنی کرد. اینها و هزاران موضوع دیگر که شرح آن از حوصله این مقوله خارج است سبب شد که همه وجودش را مضر بدانند. رزمآرا خیال داشت یک باره هستی کشور را به باد دهد و خدا میداند که تا چه درجه وسیله کودتا را هم فراهم کرده بود. حالا از شما میپرسم، چنین شخصی آیا مستحق مجازات نبود؟ و با در نظر گرفتن قوانین ناقص دادگستری ما و قدرت مطلق او که امکان هرگونه محاکمهای را از چنین شخصی سلب میکند و با توجه به این که او نمیگذاشت صدای ملت به گوش شاهنشاه برسد و مجلس شورای ملی را هم در اختیار داشت و با تمام مخالفتهای شدید ملت بدون مقدمه با ۹۸ رأی اعتماد به حکومت ننگین خود ادامه میدهد. آیا لازم نبود که ۳ رأی هم من با هفت تیر خود به او بدهم و آیا چارهای جز ترور او بود؟
س: چرا مسجد شاه را برای ترور او تعیین نمودی؟
ج: شب پیش از واقعه شنیدم که فردا رزمآرا برای ختم حضرت آیتالله فیض به مسجد میآید. صبح آن شب ساعت هشت و نیم در مسجد شاه حاضر شده کمتر با کسی صحبت میکردم و جای خود را هم هر چند دقیقه عوض مینمودم. چقدر به من سخت گذشت که دیدم دفتری و رزمآرا جدا جدا وارد مسجد شدند و نشد که هر دو را باهم راحت کنم. در سر ساعت ۱۱ او به خیال خود به مسجد آمد و خیال میکرد همه جا میتواند با سرنوشت و قضا و قدر بجنگد. زیرا پس از خوردن تیر اول که شانه چپ او را سوراخ کرد میخواست برگردد و مرا با تیر بزند که تیر دوم شانه دیگرش را از کار انداخت. سربازان احاطهام کردند تیر دیگر مغزش را متلاشی نمود.
س: چگونه از صف جمعیت خارج شدید و با این مهارت تیراندازی نمودید؟
ج: این دست خدا بود که مرا از صف خارج کرد. رزم آرا در مسجد نزدیک سکوی بزرگ هنگامی که از دو قدمی من میگذشت هنوز سه قدمی بیشتر دور نشده بود که من با دست راست خود پاسبان جلویم را به کنار زدم و دست چپم پس از گفتن بسماللهالرحمنالرحیم ماشه را کشید و وضع ایران را عوض کرد.
س: قانون کیفری شما را محکوم کرده است. نظریه شما در اطراف آن محاکمه و دادگاه چگونه است؟
ج: (پس از جنبانیدن سر و لبخند تمسخر) من اسم دادگاه را که میشنوم و منظره آن محیط درهم و برهم قیافه هیئت قضایی را که میبینم خندهام میگیرد. نه تنها من بلکه خدا و ملائکه نیز از این قضاوتهای ناقص بشری به خنده میآیند. فرشته عدالت به قضاوت انسانی به خصوص قضاوت ما میخندد شما را به خدا به من بگویید اگر این دادگستری به وظائف خود عمل میکرد آیا یک فرد جانی پیدا میشد؟ بله اگر این دادگستری رزم آرا را قبلاً محاکمه میکرد دیگر من مجبور نبودم که خار راه آزادی و سعادت و پیشرفت و ترقی ملت ایران را بدین وسیله از میان بردارم. من در محاکمه عدل الهی و در پیشگاه قضاوت مردم تبرئه هستم. من مستحق مدال و نشان افتخارم. شما میدانید که ملت ایران با کمال بی صبری منتظری آزادی کسی است که به خاطر نجات آنها جان به کف سر در راه مبارزه مقدس ملی و دینی نهاده است. من حاضر به محاکمه شدن در این دادگاه نیستم. این دستگاه حق محاکمه من تنها را ندارد. زیرا که من در این کار تنها نبودم. من به فرمان ملت ایران(۱۵ میلیون) علیه سیاست بیگانه پرستی اقدام کردهام. شما اگر میخواهید مرا محاکمه کنید بهتر است ملت را محاکمه نمایید تا هرکس به نوبه خود بیاید و خیانتهای رزم آرا و امثال او را بشمارد. در هر حال اکنون که مرا به سیاه چال زندان دچار کردهاند، حالا که مرا از هر نوع فعالیت در اجتماع به نفع ملت ایران محروم کردهاند از قول من به مردم بگویید دیگر اجازه ندهند که خائنین بر روی خرابههای کاخ ظلم از نوه قلعه محکمتری بنا کنند، شما با پیشوایان مذهبی و ملی خود کمک کنید، شما از حکومت ملی امروزی پشتیبانی نمایید. شما پشتیبانی خود را تنها به حرف نگذرانید. همیشه بیدار باشید و به خصوص مظاهر روحانیت و ملیت خود حضرت آیتالله کاشانی و جناب آقای دکتر مصدق را در مبارزات تنها نگذارید تا بتوانید همیشه آقا باشید و سرنوشت خود را به دست گیرید.