فرهنگستان

چرا روزنامۀ اطلاعات توقیف شد

جلال رفیع در شماره اخیر ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات نوشت: سال ۱۳۶۲ هجری، ساختمان سابق روزنامه اطلاعات، خیابان خیام، اتاق سرپرستی. تازه توانسته بودم از حالت افقی یک ماهه به حالت عمودی یکروزه درآمده (!) و برای خبرگیری وارد دفتر کار آقای دعایی شوم. جایی که به عنوان دفتر «نماینده امام خمینی و سرپرست مؤسسۀ اطلاعات و شرکت ایرانچاپ» شناخته می‌شد. داشتیم از روزنامه و ویژه‌نامه‌های چاپ شده به مناسبت روز کارگر، روز معلم و روز شهادت استاد مطهری سخن می‌گفتیم که تلفن زنگ زد:
ـ بله؟… تعطیل؟ توقیف؟… ببینید. آقای… الو… الو؟!
آشکارا چهرۀ آقای دعایی به سرخی گراییده بود. گوشی را برداشت و شمارۀ مستقیم دفتر جماران را گرفت.
ـ هیچکس پاسخگو نیست. خود آقای … هم که تلفن زد، رفته است. حاج احمدآقا را هم هرچه تلاش کردم نیافتم. چه کنیم؟…

چرا روزنامۀ اطلاعات توقیف شد
یکی از اعضای دفتر امام خمینی تلفن زده و گفته بود که امام دستور دادند تا اطلاع ثانوی، روزنامه اطلاعات توقیف است. آقای دعایی پس از آن که توفیق تماس مجدد تلفنی به دست نیامد، برخاست و عازم جماران شد. چهاردهم و پانزدهم خرداد، سال‌های سال است که در تقویم انقلاب به نام امام خمینی ثبت شده است. به همین خاطر می‌خواهم به اجمال واقعه‌ای را شرح دهم که تاکنون فرصت تشریحش فراهم نیامده است. واقعه‌ای که حداقل دو نکتۀ قابل تأمّل در آن نهفته است. سرسختی نشان دادن و انعطاف ورزیدن. شرح واقعه نشان خواهد داد که چگونه.
تا آخرین لحظه‌ای که ممکن بود، انتظار کشیدیم. غیر از اعضای شورای سردبیری روزنامه که در آن ایّام احمد شیرزاد و احمد ستّاری هم بودند کسی دیگر اطلاع پیدا نکرد. اما به هرحال «رنگ رخساره گواهی دهد از سر ضمیر». هرکس به کار هر روزه‌اش سرگرم بود. شاید روزنامه منتشر می‌شد، شاید هم نمی‌شد. آقای دعایی در آخرین تماس تلفنی از جماران، با صدایی محزون و بغض گرفته گفت: «متأسفانه حاج احمدآقا هم در دسترس نیست. خبر تعطیل یا توقیف درست است. اما هنوز علتش روشن نشده است. بعضی می‌گویند چاپ مقاله‌ای از کتاب اقتصادی استاد مطهری موجب این وضعیّت شده است. بعضی هم می‌گویند همراه نبودن صفحات لایی روزنامه با صفحات رویی، این حالت را پدید آورده است. برای پیگیری، به دفتر رئیس مجلس و رئیس جمهور می‌روم.»
روزنامه منتشر نشد. خبر همه جا پیچید. شایعات آغاز شد. چندی پیش سران حزب توده را دستگیر کرده بودند. دو سه چهرۀ نسبتاً معروف هم به عنوان اعضای مخفی و نظامی این حزب بازداشت شده بودند. گفته می‌شد که این حزب با تشکیلات مجهّزش نقشۀ نهایی کودتا به نفع دولت کمونیستی شوروی را پیگیری می‌کرده است. مدتی بود که رادیو‌های خارجی نیز بعضی از مدیران و مسؤولان نظام جمهوری اسلامی و حتی برخی از روحانیون سرشناسی را که به اتخاذ مواضع اقتصادی چپ شهره شده بودند، متهم می‌کردند و از عضویت‌شان در حزب کمونیستی و ماتریالیستی وابسته به روسیۀ شوروی خبر می‌دادند.

جلال رفیع - چرا روزنامۀ اطلاعات توقیف شد
جلال رفیع نویسنده و طنزپرداز

آن روز‌ها بیشتر از چهار روزنامه نبود. اطلاعات که درنیامد، شایعات شدت گرفت و موسسه اطلاعات تلفن‌باران شد. غالباً به بچه‌های روزنامه می‌گفتند: می‌گویند (؟!) محاصره شده‌اید، دستگیر شده‌اید، زندانی شده‌اید! چه خبر است؟ چه کسی دستور توقیف داده است؟ می‌گویند (؟!) جرم شما چاپ مقاله‌ای از کتاب اقتصادی استاد مطهری است؟ درست است؟ چه کار کرده‌اید؟
احتمال می‌رفت که اعضای شورای سردبیری روزنامه دستگیر شوند اما هیچکس نمی‌دانست. حتی در جلسه هیأت دولت هم کسی چیزی نمی‌دانست. گویا یکی از وزرا خبردهی قبل از دستور را با اعلام شایعه کشف چند عضو حزب توده در روزنامه اطلاعات آغاز کرده بود (!) و وزیر دیگر به او گفته بود: چرا «خطی» خبر می‌دهی؟! اول از شایعات و خبر‌های مشابه در حوزۀ کار خودت بگو!
انصاف را، رئیس جمهور و رئیس مجلس وقت با همۀ توان در پی حل و فصل موضوع برآمدند. اما امام همۀ دیدار‌ها را لغو کرده بود و با کسی ملاقات نداشت. تدریجاً در طول آن روز و فردای آن روز معلوم شد حادثۀ دیگری هم رخ داده است. رهبر انقلاب، روز قبل از واقعه، هرچه روزنامه اطلاعات را ورق می‌زند «صفحات لایی»‌اش را موجود نمی‌بیند! به احمدآقا دستور می‌دهد که همۀ نسخه‌های روزنامه را در بخش‌های مختلف دفتر جمع‌آوری کند و به اتاق پدر ببرد. چنین می‌شود ولی باز هم هیچ کدام از نسخه‌ها حاوی صفحات لایی نبوده است!
کسانی را به دکۀ روزنامه‌فروشی در منطقۀ جماران و نیاوران و تجریش می‌فرستند. روزنامه‌های این مناطق هم فاقد صفحات لایی بوده‌اند! سرانجام پس از تکاپو، در قلهک موفق می‌شوند نسخه‌ای از روزنامۀ اطلاعات را همراه با به اصطلاح «لایی»‌هایش پیدا کنند و به جماران برسانند.
رهبر، حاج احمدآقا را مخاطب قرار می‌دهد و می‌گوید به آقایانی که موضوع را پیگیری می‌کنند از طرف من بگو: «خمینی لنین نیست که استالین فقط یک نسخه از روزنامه پراودا را مخصوص او چاپ می‌کرد و در ایام بستری بودن برایش می‌فرستاد و همان موقع روزنامه پراودای دیگری را با محتوای دیگری برای بقیه مردم در سراسر روسیه شوروی چاپ و منتشر می‌کرد! اگر روزی خدای ناخواسته کسی با من بخواهد چنین کند، هرکس باشد جوابش را می‌دهم. من با هیچ کدام از دوستان و عزیزانم هم شوخی نخواهم داشت».
یکی از تیتر‌های روزنامۀ اطلاعات آن روز (روز جست‌وجوی صفحات لایی) در صفحۀ اول این بود: نظریات استاد مطهری دربارۀ سرمایه‌داری و مارکسیسم. با حرف‌هایی (به اصطلاح سوتیترهایی) هم به تساوی دربارۀ هر دو موضوع، هم سرمایه‌داری و هم مارکسیسم. ولی صفحاتی که باید اصل مقالات و نظریات مشروح استاد شهید را نشان می‌داد از صحنه غایب بود! چرا؟ و چرا فقط در منطقه جماران؟ آن هم درست در همان روزگار که لیست اسامی «نفوذی»‌های حزب تودۀ وابسته به «کا‌گ‌ب»‌ روسیۀ شوروی در برخی مراکز حساس، به دست آمده بود؟
«حزب توده»‌ای که از مقالات اقتصادی چپ (عدالت‌خواهی اقتصادی از موضع سوسیالیستی) حمایت می‌کرد. «حزب توده»‌ای که یکی دو تن از نفوذی‌های سرشناس نظامی‌اش همه را به اقامۀ نماز اول وقت دعوت می‌کردند! شاید بدین ترتیب هرکسی حق داشت به غایب بودن «صفحات لایی» روزنامه اطلاعات شک کند و چنین شد که روزنامه منتشر نشد و ادامۀ حکایت امروزش به فردا افتاد. (فردایی که در شمارۀ بعد این ضمیمه خواهد آمد.)

نویسنده : جلال رفیع


🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈باباشمل جزیره‌ای در دریای نشریات فارسی


Related Articles

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button