بادبان – صدرالدین فلاح – «ندیمهها» یا «لاسمِنیناس» (۱۶۵۶) یکی از برجستهترین آثار دیهگو ولاسکز (Diego Rodríguez de Silva y Velázquez) نقاش اسپانیایی و نمونهای بیبدیل از نقاشی باروک است. این تابلو صحنهای پیچیده و چندلایه را به تصویر میکشد. در نگاه اول، شاهد پرترهای از اینفانتا مارگاریتا، دختر خردسال شاه در مرکز تابلو هستیم که توسط ندیمهها، یک کوتوله و یک سگ احاطه شده است. در پیشزمینه، خود ولاسکز با قلمموی نقاشی در دست دیده میشود. اما آنچه این تابلو را متمایز میکند انعکاس تصویر پادشاه و ملکه – شاه (فلیپ چهارم) و ملکه (ماریانای اتریش) – در آینهای کوچک در پسزمینه است که حسی از حضور نادیدنی اما محوری به آنها میبخشد.
نوئل کارول (Noël Carroll) فیلسوف هنر معاصر، نظریهای در باب روایتگری در هنرهای تجسمی مطرح میکند. او معتقد است یک اثر هنری تصویری، زمانی روایتگر است که بتواند از طریق نشانههای تصویری یا مفهومی، روایت یا داستانی را به ذهن بیننده منتقل کند. کارول بر این باور است که برای روایتگری، نیاز به توالی زمانی یا عمل مستقیم نیست بلکه کنشها، نگاهها و حالات چهرهها میتوانند به شکل تلویحی داستانی را القا کنند. بر این اساس «لاسمِنیناس» یکی از بهترین نمونههای روایتگری غیرمستقیم در هنر است. این تابلو به جای روایت خطی و مستقیم، مخاطب را دعوت میکند تا به تفسیر و کشف معانی پنهان بپردازد.
در این نقاشی، نگاهها و حرکات شخصیتها بهگونهای سامان یافته که بیننده احساس میکند در لحظهای خاص از یک رویداد متوقف شده است. نگاههای متقاطع و جهتهای مختلف توجه هر شخصیت، روایتهای گوناگونی را به ذهن میآورد. برای مثال، نگاه مستقیم ولاسکز به سوی بیننده، این پرسش را ایجاد میکند که او در حال نقاشی چه کسی است؟ حضور آینه در پسزمینه و انعکاس تصویر شاه و ملکه پاسخ احتمالی را فراهم میکند؛ شاید آنها سوژههای اصلی هستند.
چندلایگی معنا و پرسش از واقعیت و بازنمایی
کارول بر آن است که آثار هنری روایتگر میتوانند چندین سطح معنایی را به طور همزمان بیان کنند. در اینجا ولاسکز همزمان نقش نقاش، ناظر و بخشی از داستان را بازی میکند. این پیچیدگی سبب میشود مخاطب با پرسشهایی درباره ماهیت بازنمایی، واقعیت و توهم روبهرو شود.
روایتگری تصویری در برابر روایتگری کلامی
به تعبیر کارول، «لاسمِنیناس» نیازی به کلمات ندارد تا داستان خود را بیان کند بلکه هر جزء آن به طور نمادین بخشی از روایت را آشکار میکند. تضاد میان فضای واقعی و بازتابی و جایگاه مخاطب به عنوان بخشی از داستان، همگی از عناصر کلیدی روایت تصویری در این اثر به شمار میآیند.
🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈چرا وارهول از قوطی سوپ نقاشی میکشید؟