بادبان: کت و شلوار سهتکه برای مردان شامل کت، جلیقه و شلوار از اواخر سده هفدهم در دربار چارلز دوم پادشاه انگلستان مد شد. پوشیدن شلوار بلند به شکل امروزی آن نیز ریشه در انقلاب فرانسه دارد. مردان طبقه کارگر که توان خریدن نیمشلواری و جوراب ابریشمی نداشتند شلوار بلند به پا میکردند. این رسم کمکم میان طبقات متوسط و بالا نیز عمومیت پیدا کرد. تحولات اقتصادی و اجتماعی سده نوزدهم و همچنین ساده و کاربردی بودن، کت و شلوار را با پیراهن و کراوات یا پاپیون به لباس رایج مردان بورژوا تبدیل کرد. در دوران مشروطه برای این پوشش مردان در ایران اصطلاح «فُکُل» برگزیده شد که ریشه فرانسوی داشت.
در ایران تا دوران فتحعلیشاه قاجار پوشیدن جُبههای کمرباریک با دامن بلند همراه با کفشهای پاشنهدار و ترمههای خوش نقش و نگار که با مروارید و جواهر تزیین میشد برای مردان رایج بود. در این دوره لباس مردان اروپایی تابع سادگی بود و از کابرد رنگهای روشن و نقش و تزیین در آن خودداری میشد. این تضاد سلیقه در پوشش سبب میشد سیاحان و محصلان ایرانی در اروپا شاهد تناقض فاحشی میان ظاهر خود و فرنگیان باشند و در انظار عمومی به شدت مورد توجه مردم قرار بگیرند که احساس خوشایندی به همراه نداشت. به همین دلیل بسیاری از آنها به پوشیدن لباسهای فرنگی رو آوردند و حتی آن را لازمه پیشرفت دانستند.
اما لباس رسمی مردان در ایران تا به تخت نشستن ناصرالدینشاه قاجار بیتغییر ماند. تغییر پوشش مردم ایران نخست متوجه مردان بود و تا مدتها بعد زنان همچنان سبک پوشش سنتی را حفظ کردند. نخستین بار عباسمیرزا ولیعهد فتحعلیشاه قاجار بود که با وجود مخالفت علما تصمیم گرفت جامههای گشاد ایرانیان را با پوتین و کت نظامی اروپاییها جایگزین کند. توجیه آن نیز مانع تحرک بودن لباس ایرانیان در میدان نبرد بود. عباسمیرزا در تمجید از لباس ساده و کاربردی اروپاییان، مردانی را که خود را با زر و زیور میآراستند به باد سخره میگرفت. از زمان محمدشاه قاجار به بعد پوشیدن لباس بلند توسط مردان نشانه تکبر قلمداد و تقبیح شد.
از اواخر قرن سیزدهم هجری قمری لباس مردان ایرانی برخلاف میل روحانیون کوتاهتر شد و پوشیدن کتی به نام «سرداری» میان مردان رواج یافت. مردان شلواری با بُرش اروپایی و کفشی اروپایی نیز همراه با سرداری به تن میکردند. میرزاحسین خان سپهسالار صدراعظم نوعی سرداری را که کتی بلند با دامن چیندار و یقه ایستاده بود و به پالتوی اروپاییها شباهت داشت همراه با شلواری تنگ و کلاهی کوتاه به جای تنبان گشاد ایرانی به تن سربازان کرد. این نوع لباس که ابتدا «رخت نظامی» نامیده میشد به سرعت از سوی شهروندان عادی نیز مورد استقبال قرار گرفت. از آن پس لباسهای قدیمی درباری مانند جبه بلند از ترمه کشمیری یا کرمانی تنها در مراسمهای رسمی در تن مردان دیده میشد.
تجددگرایان و به فرنگرفتهها نخستین مردان ایرانی بودند که ملبس به پوشاک اروپایی شدند. از آنها کسانی مانند میرزا آقاخان کرمانی شدیدا از پوشش ایرانی انتقاد کرده آن را تقلید از فرهنگ تازی میدانستند. تقیزاده از دیگر روشنفکرانی بود که برضرورت تغییر پوشش ایرانیان تأکید زیادی داشت. این طبقه جدید قصد داشتند الگوبرداری از طبقه مذهبی و اشرافی را براندازند و الگوی نویی برای مردم ایران پدید بیاورند. به تدریج طبقه بازاری نیز که به دنبال تعامل با جهان بیرون بود این سبک پوشش را پذیرفت. در اواخر دوره قاجار به دلیل گسترش شهرنشینی مردم بیش از پیش شاهد حضور اروپاییها و فرنگرفتهها در خیابانها بودند و اندکاندک تمایل خود به حفظ پوشش سنتی تحت نفوذ روحانیت را از دست دادند. عمامه گذاشتن که پیشتر میان همه مردم رواج داشت در این دوره منحصر به روحانیون و سیدها شد. در این دوره برخی خیاطان نیز آگهی پذیرش سفارش دوخت پیراهن فُکُل یا پاریسی را در نشریات منتشر کردند.
از سوی دیگر ابتدا مدارس میسیونری و سپس مدارس نوینی که در ایران تأسیس شدند کودکان و نوجوانان را با آداب پوشاک و سبک زندگی اروپایی آشنا کردند. در این مدارس دانشآموزان سرداری یا کتوشلوار یا پالتو با الگوی اروپایی به تن میکردند. محصلان برگزیدهای که به اروپا اعزام میشدند پس از بازگشت همچنان از آخرین مد پوشاک در ممالک اروپایی پیروی میکردند. در میان آنان میرزا ملکمخان و امینالدوله از جمله افراد بسیار شیکپوش شناخته میشدند. پس از مشروطه حتی لباس عادی سیاستمداران و نمایندگان مجلس سبک اروپایی به خود گرفته بود.
در دوره احمدشاه آخرین سلطان قاجار علاوه بر خیاطان زیادی که پیراهن و کت و شلوار اروپایی میدوختند، لباسهای مردانه تولیدشده در اروپا نیز در بازارهای ایران عرضه میشد. کارمندان دستگاه اداری همگی فکلکراواتی شدند و حتی آرایش موی سر و ریش و سبیل خود را نیز اروپایی کردند. در اوایل مشروطه نابسامانیهای اقتصادی و سیاسی به مخالفان مشروطه و به خصوص روحانیون امکان داد که طبقات فرودست مانند لوطیها و پیشهوران را علیه تجددمآبان بشورانند. در این زمان «فُکُلی» به اصطلاحی توهینآمیز برای تجددگرایانی تبدیل شد که یقه جدا و کراوات میبستند. در محلات پایینشهر به این افراد حمله و توهین میشد. اما در نهایت با روی کارآمدن حکومت پهلوی و تدوین دستورالعمل اجباری برای پوشش مردان و بعدها زنان، کتوشلوار جای پای خود را در ایران محکم کرد و سکه لباس سنتی برای همیشه از رونق افتاد.
منبع: دوفصلنامه تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی