محسن آزموده– سالهای پایانی دهه شصت بود. جنگ تازه تمام شده بود و به نظر صدا و سیما بنا داشت، برنامههایی غیر از اخبار سیاسی و گزارشهای هفتگی تولید و پخش کند. البته هنوز تلویزیون دو شبکه بود و برای تماشای یک سریال مثل گرگها (ساخته داوود میرباقری، ۱۳۶۷) باید یک هفته صبر میکردی، به شرط آنکه برق نمیرفت و هزار و یک مشکل دیگر پیش نمیآمد. سال ۱۳۶۷ شبکه یک آینه عبرت را پخش کرد، سریالی اجتماعی به کارگردانی محسن شاهمحمدی با موضوع اعتیاد و مصرف مواد مخدر. آن زمان هفت-هشت سال بیشتر نداشتم و احتمالا تماشای آن سریال مناسب سن و سالم نبودم! اما گزینه دیگری نبود!
اسم واقعیاش را نمیدانستم. برای من و فکر میکنم بیشتر آدمها، اسم او «آتقی» بود. درستتر بگویم، فقط اسم او آتقی نبود، اسم همه معتادها آتقی بود! او شمایل (آیکون) اعتیاد بود، مردی لاغر و نحیف و خمیده و چروکیده که به نظر ۶۰-۵۰ ساله میآمد (اگرچه بازیگرش در واقع فقط چهل سال داشت)، با موهای جوگندمی انبوه و سبیلی نسبتا پرپشت و ظاهری پریشان و صدایی تو دماغی و همیشه خمار. در اتاق مندرس خانهای قمرخانمی روی پیراهن سفید یقه پهنش، جلیقهای مشکی میپوشید که لبههای پیراهن از زیر جلیقه بیرون میزد و با پیژامهای گل و گشاد و راهراه، کنار علاءالدین بساط میکرد. از خانه هم که بیرون میزد، در کوچههای پیچ در پیچ و تنگ پامنار و درخونگاه و آب منگل، یک کت گل و گشاد هم روی دوشش میانداخت و با کلاه شاهپویی بر سر، افتان و خیزان با کفشهای پاشنه خوابیده راه میرفت و هر از گاهی دستمال یزدی را از جیبش در میآورد و مفش را پاک میکرد.
هیچکس انتظار نداشت او تریاک را ترک کند. میگفتند اگر بچلانیش، یک کیلو تریاک پس میدهد. تنها امید تماشاچیان مشتاق تلویزیون این بود که علی را از راه به در نکند، جوانی با معیارهای زیبایی شناختی آن سالها مقبول طبع همگان، بالا بلند و تنومند، با ریش و موی پر سیاه که آن را به عقب شانه میزد، با کاپشن چرمی مشکی و شلوار سیاه خمرهای و کفش کتانی سفید و بسیار پر جنب و جوش. البته تا قبل از آنکه به دام آتقی گرفتار شود و با او به دام سیاه اعتیاد بیفتد. البته که همیشه هم علی گرفتار میشد و بعدا طی ماجراهایی به راه راست باز میگشت.
سریال میخواست به جامعه درباره بلای خانمانسوز اعتیاد انذار بدهد و انصافا در این کار هم موفق بود. بخش عمدهای از این کامیابی بدون شک مدیون بازی درخشان و نقشآفرینی به یادماندنی جواد گلپایگانی در نقش آتقی و محمود دینی در نقش علی بود. «آتقی» ضد قهرمانی دوستداشتنی که همزمان در مخاطبان احساسات مهر و کین بر میانگیخت. بعد از آن اما خیلی زود به حاشیه رفت. با شروع دهه هفتاد، در یکی، دو فیلم سینمایی -عمدتا با کاراکتری مشابه آتقی- ایفای نقش کرد و از نظرها محو شد. حضورش در سریال آینه عبرت آنقدر تاثیرگذار بود که برخی شایعه کردند، سرنوشتی مشابه آتقی پیدا کرده و همین حرف و حدیثهای بیربط، باعث اذیت و آزار خودش و خانوادهاش شد.
در سالهای بعد مصایب بیشتر از راه رسید و روزگار با او خوب تا نکرد. آخرین خبرسازیاش در سال ۱۳۹۶ بود که برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶، ثبتنام کرد و حالا که خبر آمده در هفتاد و دو سالگی به علت سکته قلبی در گذشته. در سالهای بعد از سریال آینه عبرت، معنا و مفهوم اعتیاد و دراگ و مواد مخدر و… تغییراتی اساسی کرد، اما با گذر سی سال، آتقی همچنان به عنوان شمایل معتاد سنتی در خاطره جمعی دهه شصتیهاست. یادش گرامی.
منبع: روزنامه اعتماد