بادبان: جشن هنر شیراز که در سالهای پایانی حیات رژیم پهلوی برگزار میشد همواره از زوایای گوناگون مورد واکاوی منتقدان و مورخان قرار گرفته و دیدگاههای مثبت و منفی متعددی پیرامون چرایی و چگونگی برگزاری آن در دهه ۵۰ خورشیدی پدید آمده است. در همین ارتباط یکی از روایتهای جالبی که درباره جشن هنر شیراز مکتوب شده، کتابی است تحت عنوان «غرور و سقوط» -خاطرات آنتونی پارسونز سفیر سابق انگلیس در ایران- که به واسطه روابط صمیمانهاش با شاه ایران یکی از مهمانان این جشن بود.
به گزارش بادبان، پارسونز در این کتاب با شگفتی خود از اوج ابتذال این مراسم در فاصله یک سال پیش از پیروزی انقلاب مینویسد: «در سال ۱۹۷۷ از نظر کثرت صحنههای اهانتآمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان از جشنهای پیشین فراتر رفته بود. به طور مثال یک شاهد عینی صحنههایی از نمایشی را که موضوع آن آثار شوم اشغال بیگانه بود برای من تعریف کرد. گروه تئاتری که این نمایش را ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابانهای پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً میخواستند برنامه خود را به طور کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند. صحنه نمایش نیمی در داخل مغازه و نیمی در پیادهرو مقابل آن بود. یکی از صحنهها که در پیادهرو اجرا میشد تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) به وسیله یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار ـ درست به خاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده میشد در مقابل چشم همه صورت میگرفت. صحنه مسخره دیگر پایان نمایش هم این بود که یکی از هنرپیشگان اصلی نمایش باز هم در پیادهرو شلوار خود را کنده، هفتتیری در پشت خود میگذاشت و به این ترتیب تظاهر به انتحار میکرد. این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر وینچستر انگلیس اجرا میشد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمیبردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت».
ناگفته نماند که اجرای نمایشهای مبتذل اینچنینی آن هم در خیابان و جلوی چشم کودکان، در آن سالها آنچنان آش شوری شده بود که فارغ از نقد سفیر انگلیس و دیگر اهالی سیاست حتی مطبوعات حامی شاه نیز واکنش محکمی به آن نشان دادند و خواستار حذف تئاترهایی که اعمال جنسی در ملاعام را عادی سازی میکردند شده بودند.