بادبان – امید خاکپورنیا – برای من که از همان نوجوانی، شیفته سینمای ایران بودم کتاب «تاریخ سینمای ایران» تالیف مسعود مهرابی یکی از مهمترین منابع مکتوبِ تحلیلی به حساب میآمد و هر نامی که در این کتاب به آن اشارتی رفته بود بدون آنکه فیلمها را دیده باشم، در گوشه ذهنم قرار میگرفت. مهرابی در جایی از کتاب پیرامون فیلم «بلوچ» (۱۳۵۱) ساخته مسعود کیمیایی به نقل تکههایی از نقد بهمن مقصودلو بر این فیلم با عنوان «از داشاکل تا بلوچ – بلوچ آغاز انحطاط» پرداخته و در پایان عنوان کرده بود «مقصودلو پس از اشاره به جعلی بودن داستان فیلم، فیلمبرداری نه چندان خوب، عدم تسلط کیمیایی بر تکنیک، بازی خوب امرالله صابری و موزیک بسیار بد منفردزاده، چنین نتیجه میگیرد که «بلوچ» با اغلب فیلمهای مبتذل فارسی وجه اشتراک دارد.»
فارغ از درستی یا نادرستی نظر مقصودلو درباره «بلوچ»، برای من که آن زمان (سال ۱۳۶۵) فیلم را ندیده بودم، در میان این میزان بدگویی از فیلم، اشاره به بازی خوب امرالله صابری باعث شد تا نام او در یادم بماند. پس از آن او را در فیلم «ترن» (۱۳۶۶) به کارگردانی امیر قویدل بر پرده سینما دیدم ولی در آن فیلم پربازیگر، جایی برای جلوه حضور او در نقشی کوتاه نبود. اما «هامون» (۱۳۶۸) ساخته داریوش مهرجویی بود که او را به من و همنسلانم شناساند. مخصوصا آن دیالوگ معروفِ تقوی (شخصیتی که صابری در هامون ایفا کرد) به حمید هامون که «دست از این بدویت تاریخی کپکزدت وردار، بدبخت!» جملهای بود که لقلقه دهان من و یکی از دوستانم، کورش بود.
مروری کلی بر کارنامه کمحجم صابری، یادآور دو نکته میشود. از طرفی همکاری با فیلمسازانی همچون داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی، نشان از وسواس او در انتخاب نقش داشته و از طرفی حضور در آثار ضعیفی همچون «ضربه آخر» و «مستاجر»، احتمالاً تداوم حضور در صحنه را یادآوری کرده اما هرچه بود، صابری بازیگری همیشه درخشان بود که فارغ از کیفیت فیلم، نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا میکرد. جالب آنکه تقریبا نیمی از کارنامه کاریاش به همکاری با سه کارگردان مربوط میشود.
از نیمه دوم دهه هفتاد، حضور او بر پرده سینما کمرنگ شد که چرایی آن را نمیدانم تا جایی که پس از گذشت بیش از دو دهه، وقتی او را در فیلم «لامینور» دیدم نشناختم تا زمانی که لب به سخن گشود. چهرهاش، آن صابری که در یادم مانده بود، نبود اما صدایش که یکی از نقاط قوت بازیگریاش بود همچنان زنده و سرحال بود.
یادش همیشه به یاد.