«بانو» با نقشآفرینی بیتا فرهی و کارگردانی داریوش مهرجویی
تنها یک ســال بعد از فیلم تحسین شــده و جریانساز «هامون» بود که داریوش مهرجویی، اینبار سراغ روایت تنهایی یک کاراکتر زن رفت. او که در هامون به خوبی توانسته بود سرگشتگیهای یک مرد در میانه تعارضات موجود در زندگی شــخصی و اجتماعیاش را به تصویر درآورد، در فیلم «بانو» ســراغ روایت تنهایی پرهیاهوی یک زن میرود که به واسطه بیماری همسرش، در بزنگاهی تلخ قرار گرفته و حالا تلاش دارد با دعوت از افرادی غریبه بــه خانهاش، خود را از محاق تنهایی برهاند. کاراکتر بانو، در این فیلــم، بعد از آنکه با تصمیم همسرش برای زندگی مشترک با زنی دیگر مواجه میشود، تصمیم میگیرد در خلوت خود با تنهاییاش کنار بیاید. او برای آرامش بیشــتر خود، از یک زوج باغبان برای حضور در خانهاش دعوت میکند اما از جایی به بعد متوجه خیانت اطرافیان این زوج به خود میشود. مهرجویی در جایی اعلام کرده بود که «بانو» همان نسخه زنانه «هامون» است. بیتا فرهی که با فیلم «هامون» بازیگری حرفهای در ســینما را آغاز کرده بود یک ســال بعد در نقش اصلی فیلم «بانو» حضور پیدا کرد تا تجربه همکاریاش با داریوش مهرجویی ادامهدار شود. تجربهای که همین اواخر با «لامینور» یادآوری شد.
«غزل» با نقشآفرینی پوری بنایی و کارگردانی مسعود کیمیایی
حجت (فردین) و زینالعابدین (فرامرز قریبیان) قرقبان جنگل هستند و در تنهایی روزگار میگذارنند. آنها روزی متوجه میشوند که چند نفر مخفیانه درختهای جنگل را قطع میکنند. حجت به دنبال مهاجمان میرود و با غزل (پوری بنایی) روبه رو میشود و به کلبه بازمیگردد. زینالعابدین به غزل دل میبندد اما حجت نیز درمییابد که گرفتار عشق غزل شده است. داستان فیلم از اینجا به بعد به شدت غیرقابل پیشبنی و غافلگیرکننده میشو؛ شاید به نوعی میشود گفت این یک عاشقانه واقعا متفاوت در سینمای ایران است. پوری بنایی که نقش غزل را در این فیلم بازی میکند هم بازی بسیار خوبی در این فیلم دارد و هم زیباییاش بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
«نرگس» با نقشآفرینی عاطفه رضوی و کارگردانی رخشان بنیاعتماد
«نرگس» یکی از نقاط عطف در کارنامه فیلمسازی بنیاعتماد است. فیلمی که بسیار تحسین شد و جایگاه بنیاعتماد به عنوان یک فیلمساز صریح با دغدغههای اجتماعی را تثبیت کرد. این فیلم در سال ۷۰، روایتگر یک عشــق نامتعارف میان یک جوان خلافکار و دختری از طبقه پایین جامعه بود که عشقشــان ســرانجامی تراژیک پیدا میکند. شاید بتوان از منظری کاراکتر محوری فیلم «نرگس» را آفاق با بازی فریماه فرجامی دانست اما از آنجایی که داستان فیلم پس از دلبستگی عادل با بازی ابوالفضل پورعرب به نرگس، شکل میگیرد نام او بر روی فیلم گذاشته شده است. به تعبیری میتوان گفت نرگس در مقام یک معشوق، موتور پیش برنده داستان است که وضعیتی نمادین در زندگی عادل پیدا میکند. ایفای نقش نرگــس در روایت این فیلم سینمایی را عاطفه رضوی برعهده داشته است.
«نازنین» با نقشآفرینی گوگوش و کارگردانی علیرضا داوودنژاد
نّیر، دختر یتیمی است که عمه پیرش عفت از او مراقبت میکند و از جوانی به نام مرتضی، آبستن است. مرتضی جوان آس و پاس و لاابالی است که بارها از خدمت سربازی متواری شده و بر مدت خدمتش افزوده شده است او بار دیگر از خدمت میگریزد و به زادگاهش بندر انزلی میرود و پس از اطلاع از مشکل نّیر او را مجاب میکند که سقط جنین کند. آنها به تهران میروند و… . نقش نیر را در این فیلم فائقه آتشین که با نام هنری گوگوش شناخته میشود بر عهده داشت که از ابتدای کار خود از محبوبیت قابل توجهی برخوردار بوده و به یک نماد فرهنگی تبدیل شد.
«سارا» با نقشآفرینی نیکی کریمی و کارگردانی داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی در ســال ۷۱ و با اقتباس از نمایشنامه «عروسک» نوشته هنریک ایبســن، فیلم سینمایی «سارا» را کارگردانی کرد. فیلمی که بسیار از ســوی منتقدان و علاقهمندان سینمای مهرجویی موردپســند قرار گرفت و تا همین امروز هم جزو آثار محبوب در کارنامه این فیلمساز محسوب میشود. داســتان فیلم درباره زنی است که هزینههای درمان همســرش را به هر طریقی تأمین میکنــد اما زمانی که همســرش بعد از درمان، متوجه کمــک گرفتن همســرش از فردی به نام گرشاسب میشود، او را از زندگیاش طرد میکند. کاراکتر ســارا، موقعیتی دوگانه در روایت فیلم دارد. او در فضای ذهنی خود تمام تلاشش را کرده تا جان همسرش را نجات دهد و بابت تأمین هزینه مالی درمان او، به دور از چشــم همسرش به سختی کار میکند اما زمانی که در موضع یک اتهام قرار میگیرد حداقل اعتمادی از سوی همسرش مشاهده نمیکند و تلختر اینکه از سوی او طرد میشود. نیکی کریمی در اولین تجربه همکاریاش با داریوش مهرجویی، در فیلم «ســارا» ایفاگر نقش اصلی بود. نقشــی که نامزدی بهترین بازیگر نقش اصلی زن از جشــنواره فیلــم فجر را برای او به همراه آورد.
«بیتا» با نقشآفرینی گوگوش و کارگردانی هژیر داریوش
همسانی بیتا و کبوترها در تیتراژ آغازین فیلم، لُب کلام اثر است؛ بی تا، این موجود پر از عشق، مثل همان کبوترها، پاک و معصوم است و این همسانی، شروع خوبی ست برای ورود به دنیای فیلم و آشنا شدن با دختری که به آن چیزی که دارد راضی ست و حتی با دیدنِ سوسکی کنار دیوارِ اتاقش به جای ترسیدن، ذوق زده میشود و با او حرف میزند. رفتار کودکانه و معصومانه ی این دختر از همان آغاز، بیننده را با شخصیت بیآلایش او آشنا میکند که بعدها به شدت عاشق یک روزنامهنگار روشنفکر (کوروش) است اما این عشق یک طرفه است و کوروش علیرغم تلاشهای بیتا میگوید به هیچ عنوان قصد ازدواج ندارد. با مرگ پدر و ناپدید شدن کوروش، دنیای بیتا تیره میشود و تن به ازدواجی اجباری میدهد. بهطور تصادفی کوروش را دوباره پیدا میکند اما کورش آخرین امید بیتا را از بین میبرد. بیتا شیدا و آوارهٔ خیابان میشود و … . چهره معصومانه و بازی مناسب فائقه آتشین در به ثمر نشستن بیتا، نقش اساسی ایفا میکند.
«گیلانه» با نقشآفرینی فاطمه معتمدآریا و کارگردانی رخشــان بنیاعتماد
سه سال بعد از فیلم تحسین شده و تأثیرگذار «زیر پوست شهر»، رخشــان بنیاعتماد یکی از متفاوتترین تجربههای کارنامه فیلمســازیاش را به ثبت رســاند. فیلمی که در ابتــدا قرار بود تکاپیزودی از یک روایت ســهگانه درباره زندگی زنانی باشد که متأثر از جنگ بودهاند اما در نهایت تبدیل به روایتی مستقل شد. «گیلانه» یکی از موفقترین تجربههای سینمای ایران در زمینه ارائه روایتی از تأثیر جنگ بر زندگی زنان محسوب میشود. داستان فیلم از سالهای ابتدایی جنگ روایت میشــود. جایی که ننه گیلانه تنها پســرش را عازم میدان جنگ میکند. گیلانه در واقع نمادی از مادران چشمانتظار در سالهای جنگ محسوب میشود. او که فرزند جوانش را راهی میدان جنگ میکند پس از آسیب دیدن پســرش در جنگ، زندگیاش را وقف پرستاری از او میکند و آنچه در این فیلم به تصویر کشیده شده، روایتی تأثیرگذار از عمق ایثار یک مادر اســت. مادری که سایه شوم جنگ، همه آرزوهای او برای فرزندش را به باد داده است. بیتردید ایفای نقش «گیلانه» را میتوان یکی از شــاهنقشهای کارنامه فاطمه معتمدآریا محسوب کرد. نقشی ماندگار که نامزدی دریافت سیمرغ فجر را هم برای او به همراه آورد.
منبع : برترینها