سفرفرهنگستان

ایستگاه محبوب من، ایستگاه کرج

بادباننعیم نوربخش

تا امروز با احتساب فلسطین، واتیکان و نادیده گرفتن تایوان، ۱۹۵ کشور از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده‌اند. اما جالب است بدانید از این تعداد کشور در سیاره ما، تنها نزدیک به شصت کشور هستند که در شهرهای بزرگ خود از سامانه حمل‌ونقل زیرزمینی یا همان مترو برخوردار می‌باشند. در میان این کشورها، پایتخت انگلستان بیش از صدوپنجاه سال پیش یعنی در ۱۲۴۲ خورشیدی مقارن با پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار به این موهبت دست یافت و در سال ۱۲۶۹ خورشیدی آن را برقی کرد. با این وجود در کشور بزرگ و پیشرفته‌ای مانند استرالیا، ساکنان بزرگترین شهر آن یا همان سیدنی، دو سال بیشتر نیست که از این نعمت بهره می‌برند.

نخستین کشور مسلمان که به استفاده از حمل‌ونقل زیرزمینی روی آورد ترکیه است که با فاصله کمی پس از انگلستان، به عنوان دومین کشور جهان کار احداث تونل را آغاز کرد. در خاورمیانه افتخار نخستین بهره‌برداری از مترو، گویا به قاهره پایتخت مصر می‌رسد و سال افتتاح آن ۱۳۶۶ خورشیدی است. اما با غرور به اطلاع شما می‌رسانم که در حال حاضر بزرگترین متروی خاورمیانه متعلق به تهران، پایتخت دوست‌داشتنی ماست که در اسفندماه سال ۱۳۷۷ کارش را شروع کرده است. نخستین خط متروی ایران، پایتخت را به چهارمین کلانشهر کشور یعنی کرج متصل کرد و به این ترتیب فرصت‌های شغلی بی‌شماری را برای ساکنان این شهر فراهم آورد. اکنون بیش از ۲۰ سال است که این خط بی‌وقفه با خدمت‌رسانی خود، خوان نعمتی را گسترده که صدها هزار نفر معیشت خود را با تکیه بر آن تأمین می‌کنند.


🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈آن‌چه درباره ایران باستان نمی‌دانستید


من نیز مانند بسیاری از ساکنان کرج، در تهران شاغل هستم. از اقبال خوشم خانه‌ام فاصله زیادی با ایستگاه متروی کرج ندارد و با فاصله چند دقیقه پیاده‌روی می‌توانم سوار قطار تندرو شده و یک ساعت بعد به محل کارم در مرکز تهران برسم. هزینه‌ ناچیز، تلف نشدن وقت در بزرگراه و دقیق بودن زمان حرکت و رسیدن به مقصد برای من و بسیاری دیگر، انگیزه اصلی برای استفاده از مترو است. چه بسا در نبود این موهبت، بسیاری از شاغلان قید کار کردن در پایتخت را می‌زدند؛ هرچند پیدا کردن شغلی مشابه در محل سکونت یا سایر شهرهای مجاور ناممکن به نظر می‌رسد.

در اوج شیوع بیماری کرونا در رسانه‌ها زیاد می‌شنیدم که مسئولان شهری خواستار تعطیلی مترو شده‌اند اما خوشبختانه این کابوس حقیقت نیافت. تصور تعطیل شدن مترو به خصوص متروی تهران-کرج برای بسیاری از ساکنان این دو کلانشهر به چیزی شبیه فاجعه می‌ماند. از این رو بر خود فرض می‌دانم که صمیمانه و خاضعانه از تمام کارکنان زحمتکش و فداکار «شرکت بهره‌برداری راه‌آهن شهری تهران و حومه» و البته زیرمجموعه‌های آن سپاسگزاری کنم؛ چرا که با وجود تنگنای بودجه‌ای و فشار مضاعف از ناحیه تحریم‌های اقتصادی و دردسر ویروس کووید ۱۹ همچنان خدماتی بیشتر از توان عادی خود به شهروندان ارائه می‌کنند.

بر کسی پوشیده نیست که متروی تهران-کرج با گذشت بیست سال از خدمت‌رسانی، نیاز به ترمیم و نوسازی دارد. جای تردید نیر ندارد بهای اندکی که بابت بلیت دریافت می‌شود، پاسخگوی هزینه‌های تحمیلی برای نگهداری این خط ریلی نمی‌باشد چه برسد به نوسازی آن. از طرفی اوضاع نابسامان اقتصادی نیز امکان دریافت مبالغ بیشتر از مسافران را مقدور نمی‌سازد. از همین رو مسئولان قطار شهری همواره تلاش داشته‌اند تا نقصان بودجه خود را از طریق دریافت کمک‌های دولتی یا انتشار اوراق مشارکت پوشش دهند. متأسفانه مشاهده وضعیت قطارها و ایستگاه‌ها آشکار ‌می‌کند که در نیل به این هدف هرگز موفق نبوده‌اند. اگر با انصاف باشیم باید اعتراف کنیم که تداوم خدمت‌رسانی متروی تهران و حومه تا حد زیادی مرهون تلاش خستگی‌ناپذیر کارکنان آن در تعمیر و نگهداری بوده است.

با تمام این تفاسیر من به عنوان مسافر کهنه‌کار و کارکشته متروی تهران-کرج و عضو جمعیت متروسواران پایتخت (البته این جمعیت به عنوان یک نهاد مستقل حقوقی وجود خارجی ندارد) معتقدم مسافران و کارکنان مترو با همدلی و همراهی می‌توانند نقایص موجود را رفع کنند تا هم کارکنان مترو از محیط کاری خودشان رضایت خاطر بیشتری بیابند و هم مسافران سفر لذت‌بخشی را تجربه کنند یا دست‌کم برخی ایرادهای ناچیز موجب کدورت خاطرشان نشود. به همین منظور قصد دارم با برشمردن برخی معایب و نقایص، راهکار ساده و کم‌هزینه‌ای برای رفع عیب و نقص پیشنهاد بدهم.

ابتدا باید بگویم که هر یک از مسافران مترو، یکی از ایستگاه‌های آن را پیش خود محبوب دانسته و به آن علاقه بیشتری دارد. ایستگاه محبوب من در میان ایستگاه‌های متروی تهران-کرج، همان ایستگاه کرج است اما دلیلش این نیست که نزدیکترین ایستگاه به منزل من است و چاره‌ای ندارم غیر از آنکه در این ایستگاه سوار قطار بشوم. این ایستگاه در ضلع جنوب‌غربی پل فردیس و ابتدای جاده ملارد قرار گرفته است. ایستگاه بسیار بزرگی است. محوطه‌ای سرسبز، بزرگ و دلباز در هر دو ضلع شمالی و جنوبی آن وجود دارد. در بدو ورود به ایستگاه نخستین منظره‌ای که نگاه را جلب می‌کند، تعدادی درختان کاج سبز و مطبق است و بعد هم یک واگن قطار در کنار ورودی شمالی که به کافه تبدیل شده است. نیمکت‌هایی که در کنار فضای سبز نصب شده‌اند، محوطه ایستگاه را به مکان مناسبی برای دیدار‌های دوستانه و عاشقانه تبدیل کرده و برای ساکنان محلی نیز به نوعی کمبود فضای سبز و پارک را در مناطق مجاور جبران می‌کند.

ایستگاه مترو کرج
ساختمان ایستگاه مترو کرج تهران

سکوهای ایستگاه کرج مانند تمام ایستگاه‌های خط تهران-کرج و برخلاف ایستگاه‌های داخل شهر تهران، در زیرزمین تعبیه نشده‌اند و همکف محوطه هستند اما جای تعجب دارد که طوری ساخته شده‌اند که برای رسیدن به هر یک از دو سکوی شمالی یا جنوبی تنها می‌توان از ضلع شمالی وارد ایستگاه شد و برای این منظور نیز یک بار باید بعد از ارائه بلیت در گیت ورودی، با پله ساده یا برقی یا آسانسور به یک طبقه زیر زمین رفت و سپس دوباره از همین طریق به طبقه بالا برگشت. به همین دلیل برای کسانی که مانند من از ضلع جنوبی وارد ایستگاه می‌شوند (محوطه‌ای که پارکینگ بزرگ ایستگاه نیز همانجا واقع است و محل ورود عابران پیاده و خودروها مشترک است) زیرگذری تعبیه شده که از زیر خطوط ریلی گذشته و مسافران را به ضلع شمالی می‌رساند تا از آنجا وارد ایستگاه شوند. این نقیصه به خصوص در روزهای بارانی و برفی برای مسافران زحمت ایجاد می‌کند.

محوطه بیرونی ایستگاه مترو کرج
فضای سبز ایستگاه مترو کرج

ورودی مشترک مسافران پیاده و خودروها در ضلع جنوبی علاوه بر آلودگی ناشی از دود خودروها، در تاریکی شب که روشنایی کافی در محوطه جنوبی موجود نیست می‌تواند خطرساز نیز باشد. در دو سوی شرقی و غربی محوطه شمالی، دو سرویس بهداشتی نسبتا بزرگ ساخته شده است اما سرویس بهداشتی ضلع کم رفت‌وآمد را بی‌استفاده گذاشته و درش را قفل کرده‌اند. شاید برای روز مبادا آن را کنار گذاشته‌اند. در نقشه ایستگاه نیز که روی دیوارها نصب شده تنها به یک سرویس بهداشتی اشاره شده است.

یکی از امتیازهای ایستگاه کرج این است که هم در کنار و هم میان سکوهای شمالی و جنوبی، خطوط ریلی قرار گرفته‌اند به طوری که یک ریل مختص سکوی شمالی، یک ریل مختص سکوی جنوبی و میان مسیر مشترک دو سکو، دو ریل رفت‌وبرگشت برای هر یک از سکوها وجود دارد. به این ترتیب بر روی هر یک از سکوها مسافر می‌تواند از هر دو طرف سوار قطار شود. از این امتیاز در ساعات شلوغی مترو استفاده می‌شود که ریل جانبی برای سوار کردن مسافران در قطار عادی و ریل میانی برای سوار کردن مسافران در قطار تندرو اختصاص می‌یابد.

ازدحام مسافرانی که منتظر رسیدن قطار هستند بیشتر وقت‌ها تنها در سکوی جنوبی ایستگاه دیده می‌شود زیرا تعداد مسافرانی که به سمت انتهای خط یعنی ایستگاه گلشهر می‌روند از مسافران تهران بسیار کمتر است. همین شلوغی در ایستگاه جنوبی باعث شده منظره زشتی در ریلی که در  ضلع جنوبی ایستگاه قرار گرفته به وجود بیاید. منظور من از این منظره زشت، تعداد بی‌شمار ته‌سیگارهایی است که مسافران هنگام انتظار کشیدن برای رسیدن قطار دود کرده و روی ریل انداخته‌اند. وقتی به ریل جنوبی نگاه بیندازید تصور می‌کنید که ریل‌ها به جای قرار گرفتن روی خرده‌سنگ‌ها، بر روی انباشته‌ای از ته‌سیگار قرار گرفته‌اند. چندی پیش خبری در روزنامه خوانده بودم درباره گروهی از دوست‌داران محیط زیست که در قطعه‌ای از خیابان ولیعصر تهران به طول چند صد متر، بیست کیلو ته‌سیگار از روی زمین جمع کرده بودند. فکر می‌کنم اگر این افراد به ضلع جنوبی ایستگاه کرج بیایند، چند برابر آن ته‌سیگار جمع خواهند کرد و حتی شاید رکوردی جهانی به جای بگذارند. به نظر می‌رسد مأموران روی سکوها نیز علاقه‌ای به تذکر دادن به افراد خاطی ندارند. به نظر من نصب تابلوهای بزرگ‌تر ممنوعیت استعمال سیگار با پیامی آمرانه‌تر می‌تواند به کمرنگ شدن این عادت بد کمک کند.

ته‌سیگارها اطراف ریل قطار
ته‌سیگارهایی که اطراف ریل ریخته شده‌اند

موضوع دیگری که هنگام انتظار روی سکو دست‌کم من را آزار می‌دهد پخش صدای رادیو در محوطه ایستگاه است که مثلا اخبار را پخش می‌کند یا خواننده‌ای در حال خواندن است. اما باید از مسئولان ایستگاه پرسید این رادیو برای چه کسانی پخش می‌شود. یک مسافر مگر چند دقیقه در ایستگاه می‌ماند. برای خودم اتفاق افتاده که گاهی خواسته‌ام به خبری که توجه من را جلب کرده گوش کنم اما در حساس‌ترین قسمت از حرف‌های گوینده ناگهان پخش خبر قطع شده و متصدی، ورود قطار به ایستگاه را اعلام می‌کند. یا مثلا در اوج لذت بردن از صدای یک خواننده، غرش قطار در حال ورود به ایستگاه مانع شنیدن اوج آهنگ شده و بیشتر باعث شده که اوقاتم تلخ بشود. به همین دلیل پیشنهاد من این است که یا اصلا چیزی از بلندگوها به غیر از اعلانات مربوط پخش نشود یا به جای پخش ایستگاه‌های رادیویی و ترانه‌ها، موسیقی بی‌کلام از نوازندگان شهیر ایرانی و خارجی پخش شود تا دست‌کم شنیدن همان قسمت ناکامل از یک قطعه موسیقی آرامش‌بخش، موجب رضایت خاطر باشد. من معتقدم پخش موسیقی فاخر و بی‌کلام حتی بر رفتار مسافران و کارکنان در سطح ایستگاه اثر مطلوب می‌گذارد.

مشکلی که پیش از این نیز بود و تازگی‌ها به واسطه شرایط شیوع بیماری کرونا و مقررات قرنطینه دوچندان شده است، واضح نبودن ساعات حرکت قطارها به ویژه برای مسافرانی است که مرتب و دائم از مترو استفاده نمی‌کنند. جداول حرکت قطارها یا به تعداد کم با اندازه کوچک روی دیوارها نصب شده یا گاهی اوقات اصلا وجود ندارد. گاهی نیز شده که ساعت واقعی ورود و حرکت قطار با جدول همخوانی نداشته است. گواه این ادعا نیز مواجه شدن مکرر با پرسش‌های سایر مسافران است که در غیاب مأموران روی سکو یا بی‌حوصلگی آنها در پاسخ دادن، از ساعت حرکت و رسیدن قطار به مقصد می‌پرسند.

قطار کرج تهران
مسافری که روی صندلی‌های قطار به خواب رفته است

واگن‌های قطار متروی تهران-کرج بر خلاف قطارهایی که داخل شهر استفاده ‌می‌شوند بزرگ‌جثه و دوطبقه هستند و به علت وزن زیاد هنگام شتاب گرفتن یا ترمز کردن، تکان‌های شدیدی دارند. البته این قطارها نسبت به قطارهای درون‌شهری که هنگام ترمز کردن در ایستگاه جیغ کرکننده‌ای از آنها برمی‌خیزد، دست‌کم هنگام ورود به ایستگاه بی‌سروصداتر هستند. اما تردیدی نیست که اندازه بزرگ این قطارها و وزن سنگینی که دارند خود عاملی در افزایش استهلاک است و هزینه‌زایی می‌کند. هرچند در کوتاه‌مدت انتظار تغییر این قطارها معقول نمی‌نماید اما امیدوارم در آینده این قطارها با قطارهایی شبیه به آنچه در خطوط ریلی حومه‌ای مانند خط تهران-قزوین کار می‌کنند جایگزین شوند که حرکت بسیار نرمی روی ریل دارند و تجربه‌ای دل‌انگیز برای مسافران باقی می‌گذارند.

اما نشستن داخل قطار نیز داستان خود را دارد. سفر با قطار عادی از کرج تا تهران حدود ۴۵ دقیقه زمان می‌برد و بدیهی است طی این مدت ممکن است مسافر بی‌حوصله شود. یک دل‌مشغولی طی این مدت برای مسافران این است که از پنجره قطار مناظر بیرون را تماشا کنند. اما چه پنجره‌هایی! باوجود بزرگ بودن، بیشتر آنها به علت بخارگرفتگی مات و کدر شده‌اند و گاهی اوقات به سختی می‌توان تشخیص داد قطار در کدام ایستگاه متوقف شده است. این مشکل به فصول سرد سال اختصاص ندارد و در تابستان نیز این وضعیت هرچند کمتر قابل مشاهده است. نمی‌دانم علت اصلی بروز این مشکل چیست و آیا رفع آن کاری دشوار و هزینه‌بر است یا خیر اما بی‌گمان پنجره‌های شفاف و تمیز تأثیر زیادی بر روحیه مسافران دارد.

پنجره قطار کرج
پنجره‌ای در یکی از واگن‌های قطار

صحبت از روحیه شد. این روزها شاهدیم معاونت فرهنگی مترو دست به ابتکار بسیار جالب و پسندیده‌ای زده است. قضیه از این قرار است که این نهاد با الصاق بریده‌ای از کتاب‌های شناخته‌شده و شاهکارهای ادبی بر بدنه قطارهای مترو اقدام به ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی کرده است. این بریده‌ها با صلاحدید این معاونت یا با معرفی و پیشنهاد چهره‌های سرشناس یا حتی شهروندان عادی برگزیده شده‌اند و انصافا حال انسان را برای دقایقی هرچند کوتاه خوب می‌کنند. خودم شاهد بوده‌ام که برخی مسافران با دوربین تلفن همراه از آنها عکس می‌گیرند یا نام کتاب و نویسنده را یادداشت می‌کنند تا سر فرصت کتاب یادشده را تهیه و مطالعه کنند. پیشنهاد من این است که در گزینش بریده‌ها به نشریات عادی مانند روزنامه‌ها و مجلات نیز مراجعه شود چه آنکه فرهنگ روزنامه‌خوانی و مجله‌خوانی نیز شدیدا کمرنگ شده است و تقویت آن نیاز مبرم امروز جامعه ماست.

یک مسأله دیگر که برخلاف میل باطنی ناچار به اظهار آن هستم، کار ناپسند برخی مسافران قطار متروی تهران-کرج است که با بی‌ملاحظگی تمام به خصوص در این ایام شیوع بیماری‌های ویروسی، آشغال‌های خود را در سطح قطار رها می‌کنند. هنگام نشستن در یک واگن بسیار پیش می‌آید که ببینیم لابلای صندلی‌های بهم چسبیده، تکه‌ای دستمال کاغذی مستعمل یا لفاف یک بیسکوییت با ظرافت خاصی پنهان‌سازی شده است. گویی مچاله کردن و تا حد امکان کوچک کردن این آشغال‌ها، عیب جای گذاشتن لابلای صندلی‌ها را می‌پوشاند. نیاز به توضیح ندارد که مشاهده چنین صحنه‌ای چه احساس انزجاری در انسان برمی‌انگیزاند. شاید راه‌حل این معضل نیز چسباندن تابلوهای هشداردهنده بزرگ‌تر و بیشتر در داخل واگن‌ها باشد. مسافران هنوز باید رفتار صحیح و آداب متروسواری را بیاموزند زیرا باوجود سابقه طولانی‌مدت مترو در امر فرهنگ‌سازی، بارها شاهد رفتار زشت برخی مسافران بوده‌ایم. قدر و ارزش متروی تهران-کرج هر روز در چشم مسافران برجسته‌تر می‌شود. باید دریابیم که شرایط خاص اقتصادی مملکت مقتضی آن است که نگاهداری و مراقبت از این موهبت را وظیفه وجدانی خود بدانیم. با این اوصاف جای خوشبختی است که متروی تهران-کرج با همه کاستی‌ها خدمات قابل قبول و با کیفیتی را به ما ارزانی می‌دارد. از این نیز باید خرسند بود که در سایر کلانشهرهای ایران عزیز ما، ساخت و توسعه خطوط مترو با جدیت دنبال می‌شود. امروز مردم مشهد، اصفهان، تبریز و شیراز از این نعمت برخوردار شده و مردم سایر شهرها مانند کرمانشاه و اهواز به زودی به این جرگه می‌پیوندند.

 

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا