عباس بلوکیفر یکی از مردمیترین و ماهرترین هنرمندان در میان نقاشان خیالیساز یا قهوهخانهای بود و در طول حیاتش نزدیک به هزار تابلو رزمی و بزمی و مذهبی آفرید. مضمون آثار این نقاش، بیشتر برگزیده از حماسههای مذهبی است. قلم او، شیوه هنری و ریزهکاریهای ویژه دو استادش، حسین قوللر آغاسی و محمد مدبر را با خود دارد. در ساخت و پرداخت و ترکیببندی و آمیزه رنگها، از هر دو استاد مایههایی گرفته است. او که نقاشیهای نخستین سالهای هنریاش را، زندهترین و جذابترین آثار خود میدانست در پنجاه سال گذشته، تابلوهای نقاشی فراوانی به سفارش مردم از هر سنخ و گروه کشید.
تابلوهای او در خانهها، سقاخانهها، قهوهخانهها، زورخانهها و بعضی از مکانهای عمومی پراکنده است. بعضی از تابلوهایش نیز در موزههای هنرهای تزیینی، رضا عباسی و موزه هنرهای معاصر نگهداری میشود. او یک مورخ توانمند ازحکایت نقاشی مردمی با حافظهای شگفتانگیز است و تنوع نقشها، تمرکز نقاشی و آشنایی با ادبیات حماسی ایران مهمترین ویژگیهای آثار او است. کاملترین دوره نقاشی او مربوط به دهه شصت است. بلوکیفر، پرسپکتیو صحیح را میشناخت و برای مهارت پیداکردن در آناتومی تمرینها و جستجوهای زیادی میکرد. از اواخر دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد، دغدغه آموزش نقاشی قهوهخانهای برایش مهم شد.
محیط کارش را از قهوهخانهها به کارگاه آورد تا به نسل جدید بیاموزاند که برای کشیدن نقاشی قهوهخانهای حتماً نباید در جاهای پردود و شلوغ بود. او هر یک از تابلوهایش را با اشعاری از خودش میآراست که به مناسبت همان اثر سروده شده بودند. بلوکیفر یکی از صاحب نظران نقاشی قهوهخانهای و همواره به سبب قدرت قلم و توانایی به کارگیری رنگ در پردههایش مورد تحسین بود. از میان کارهای اولیه او تابلوهای جنگ خیبر، رستم و سهراب، و واقعه مختار در موزه هنرهای زیبا محفوظاند که نشان از تلاش و کوشش او در دستیابی به مهارت در نقشپردازی و رنگ گذاری دارد.
نقاشی ساختمان و یک اتفاق تعیین کننده
استاد بلوکی فر در سال ۱۳۰۳ خورشیدی در خانوادهای سنتی و فقیر چشم به جهان گشود. فرصت تحصیل نیافت چرا که از ۷ سالگی مجبور شد برای امرار معاش خانوادهاش کار کند. به عنوان شاگرد یک نقاش ساختمان، نقاشی زیرشیروانی و ساختمانی را به عهده گرفت و با رنگ و قلممو آشنا شد و همزمان به مکتب رفت. اما تنها به نقاشی ساختمان بسنده نکرد و به کار تزئینات داخلی ساختمان نیز پرداخت. هوش سرشار و ممارست باعث شد طی دو سال به رموز و فنون این کار آشنا شود. یک اتفاق باعث شد که در ۹ سالگی با نقاش معروف و پیشکسوت نقاشی مکتب قهوهخانه، حسین قوللر آغاسی آشنا شود. خودش میگوید که گمشدهاش را یافت. به مکتب هم که میرفت به نقشهای کتاب توجه داشت و از روی عکسها و نقشها نسخه برمیداشت و نقاشی میکشید. کار نقاشی ساختمان را به عنوان شغل ادامه داد اما از همان نوجوانی به سفارش دیگران تابلو هم میکشید.
دکترای هنر و ۴۰ پرده برای دراویش
در ۲۱ سالگی به مشهد رفت. در آنجا با محفلی از دراویش آشنا شد و به آنها پیوست. طی ۵ سالی که در مشهد بود به کار نقاشی قهوهخانهای پرداخت. دراویش از او خواستند تا پردههای کهنه و رنگ و رو رفتهشان را دوباره نقاشی کند. طی ۵ سال، چهل پرده برای دراویش و نانواها و قهوهچیها نقاشی کرد. این دوره کار مستمر او را به پختگی و کمال رساند. در سال ۱۳۲۹ خورشیدی به تهران بازگشت و تمام وقت و زندگیاش را به نقاشی اختصاص داد. بعدها به عنوان طراح در دانشگاه مکاتبهای فعالیت میکرد و در اواخر خدمت با عنوان هنرمند درجه یک معادل دکترای هنر شناخته شد.
برگزاری نمایشگاههایی از آثار این سبک در جشنواره توس و جشنوارههای هنرهای مردمی و سنتی موجب توجه همگانی به این نوع نقاشی شد و باعث شد که این آثار از محلهای طبیعی و سنتی خود خارج شود و به عنوان یک اثر هنری مورد توجه قرار گیرد و به این ترتیب بود که کارهای بلوکی فر، در کنار آثار قوللر و مدبر، به دیوار موزهها و نگارخانهها راه یافت. نمایشگاه پاریس، نمایشگاه هنر ایران در آلمان و نیویورک به محل ارائه و عرضه این آثار بدل شد و سپس به موزهها راه یافت. بسیاری از پردههای او در موزه رضا عباسی، هنرهای زیبا، هنرهای تزئینی و موزه هنرهای معاصر تهران محفوظ است و جزئی از میراث هنرهای تجسمی ایران محسوب میشود. بلوکیفر، پس از یک دوره بیماری طولانی، روز ۵ مهرماه ۱۳۷۹ چشم از جهان فروبست. او نزدیک به ۷۰ سال برای اعتلای نقاشی قهوهخانهای کوشید. با مرگ او مکتب نقاشی قهوهخانهای یکی از مهمترین هنرمندانش را از دست داد.
منبع : هنرآنلاین