بادبان – نیما نوربخش – طناز عدلی متولد سال ۱۳۶۵ در تهران است و از همان اوان کودکی پایش به جهان نقاشی باز شده است. او از جمله هنرمندانی است که در حوزه نظر، تحصیلات هنر را از ابتدا تا انتها در تمام مقاطع تحصیلی با موفقیت پشت سر گذاشته و در عرصه عمل هم فعالیتهای هنری متعددی داشته است. از جمله این موارد میتوان به عضویتش در شورای کتاب کودک، تصویرسازی برای مجلات «بادبادک» و «رشد» و همچنین تصویرسازی چند کتاب کودک همچون «به عروسی من بیا» و «بانو گشسب» اشاره کرد. او که علاوه بر حضور در نمایشگاههای گروهی مختلف، موفق به کسب دو جایزه معتبر در مسابقه طراحی پوستر محیط زیست تهران و جشنواره رنگها در موزه امام علی شده، نخستین نمایشگاه انفرادی خود را زمستان ۱۴۰۲ در گالری اکنون برپا کرد. طناز عدلی این روزها پرکارتر از همیشه، درگیر برگزاری دومین نمایشگاه انفرادیاش با عنوان «پردیسگون» این بار در گالری کاما بود که با کیوریتوری هلیا سلمانی از ۱۴ تا ۲۴ تیرماه پیش چشم مخاطبان هنرهای تجسمی قرار گرفت. در همهمه و شلوغی این ایام به سراغ وی رفتیم تا هم آثارش را ببینیم و هم از جهان نقاشیهایش سردربیاوریم. این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
خانم عدلی چه شد که از فضای زندگی معمول و درس و تحصیل به دنیای هنر نقاشی راه پیدا کردی؟
من از کودکی به هنر علاقه خیلی زیادی داشتم و نقاشی را هم از داییهایم آموختم. درواقع از همان کودکی در یک محیط هنری بزرگ شدم و هنر با زندگی خانوادگی ما همسو بود. بعدتر و از ۱۴ سالگی وارد هنرستان شدم و ورود به هنرستان برایم همانند رویارویی با دنیایی شیرین و اتفاقهایی پر از شور و هیجان هنری بود. پس از آن هم که وارد دانشگاه شدم و ابتدا در مقطع کارشناسی در رشته گرافیک تحصیل کردم و بعد هم در مقطع کارشناسی ارشد از رشته تصویرسازی فارغالتحصیل شدم. در مجموع برای من تمام لحظاتی که نقاشی میکنم بهترین اوقات هستند به ویژه وقتی همان طوری که دلم میخواهد کارم پیش میرود.
از چه زمانی احساس کردی که هنر نقاشی، محور و موضوع حرفهای زندگی شما شده؟
نقاشی کردن برای من همیشه شبیه یک کار روتین روزانه میماند مثل غذا خوردن، راه رفتن و خوابیدن. هیچ وقت احساس نکردم که زمان نقاش کشیدن باید به خودم فشار مضاعفی بیاورم. مثلا یادم است در کلاسهای دانشگاه، من به راحتی و بدون نگرانی یا عدم تمرکز کارم را میکردم و همکلاسیهایم از من میپرسیدند که چجوری این اثر را در همین لحظات کشیدی چون ما که از دور تو را میدیدیم فکر میکردیم داری خط خطی میکنی!
با توجه به اینکه خود شما تحصیلات هنری را از دوران دانشآموزی تا دانشجویی و فارغالتحصیلی طی کردی، فکر میکنی تحصیلات دانشگاهی هنری چقدر میتواند به هنرمند شدن افراد کمک کند؟
به نظر من، هنر خیلی حرفه عملی و تجربی است. داشتن آگاهی به منظور درک و تحلیل تاریخ هنر و مکاتب هنری الزامی و مطلوب است ولی اینکه ما علم هنر را بر عمل آن ارجح بدانیم درست نیست. درست مثل ورزشکاری که فقط راجع به ورزش مطالعه میکند و هیچ فعالیت شایانی نداشته باشد.
به نظر شما آیا مردم کشورمان، آثار هنری را در سبد خریدشان قرار دادهاند؟
به نظر من، جدیدا مردم علاقه بسیار زیادی به هنر نشان میدهند و این قضیه در حال رشد و پیشرفت بیشتری به نسبت گذشته است.
فکر میکنی چرا آثار تقلبی و کپی اینقدر در فضای هنرهای تجسمی کشورمان در حال گسترش است؟
شاید در هر کاری کپیبرداری و تقلب وجود داشته باشد ولی به نظرم اگر هنرمند به درک مثبتی از درون خودش و شناخت بهتری از استعدادها و تواناییهایش برسد هرگز راضی به تکرار و کپیکاری از آثار دیگران نمیشود.
آیا هنر نقاشی میتواند به لحاظ اقتصادی یک زندگی معمول را تامین کند؟
اینکه هنر میتواند اوضاع اقتصادی را بهبود ببخشد تنها بستگی به طرز فکر هنرمند دارد. هر کاری در دنیا میتواند نیازهای مالی ما را برطرف کند به شرط اینکه به کارمان ایمان داشته باشیم و آن را جدی بگیریم و دنبال کنیم.
برای خلق آثارت بیشتر به علاقه و سلیقه خودت معطوف میشوی و یا اقتضای بازار هنر و مخاطبان؟
من در نقاشیهایم معمولا به علایق خودم رجوع میکنم و خودم را از کارهایم جدا نمیکنم و سوا نمیدانم. برای همین اگر کسی با روحیات من آشنا باشد میتواند آثارم را از بین کارهای هنرمندان دیگر به راحتی تشخیص بدهد.
در هنگام نقاشی کشیدن آیا شرایط خاصی را برای خودت فراهم میکنی؟ برای مثال برخی هنرمندان مدیتیشن انجام میدهند و برخی موسیقی را شرط واجب میدانند. برای شما چگونه است؟
من زمان نقاشی کردن حتما شمع روشن میکنم و گاهی اوقات موسیقی و کتاب صوتی گوش میدهم. البته چون متریال کار من اکرلیک است و زود خشک میشود زمانی را برای کار انتخاب میکنم که چند ساعتی نیاز نباشد از اتاق کارم بیرون بیایم. مدیتیشن هم برای من یک نوع عادت است و وقتی توی نقاشی سوژه مطلوبم را پیدا نمیکنم معمولا با مدیتیشن راه حلش پیدا میشود.
تاثیر روحیات و عوامل محیطی مانند رخ دادن یک اتفاق خوشایند یا ناگوار تا چه حد میتواند روی آفرینش آثار شما تاثیر بگذارد؟
حتما محیط و عوامل بیرونی روی نقاشی ما تاثیر دارد. حتی ممکن شما در هنگام خشم یا عصبانیت بهتر کار کنید و لزوما نمیشود گفت که خوب یا بد است. اما چیزی که خیلی مهم است انگیزه هنرمند است برای آغاز و خلق و اتمام تابلو. چون نقاشی واقعا صبوری میخواهد و برای خودم بارها پیش آمده که وسط کار دیگر نمیدانستم باید اثر را چگونه پیش ببرم ولی بعدش انگار یک صدایی از درونم میگفت که از خود تابلوی نقاشی بپرس! و من از خود تابلو پرسیدم و راه را نشانم داد.
اصولا روند آفرینش یک اثر هنری برای شما از ابتدا تا انتها چه مسیری را طی میکند؟ از انتخاب سوژه تا ابعاد و اندازه و تکنیک و احساس و …
تصاویر برای من همان طور که حس میشود نقاشی میشود. گاهی اوقات برای بیان احساساتم یک کادر کوچک کافی است و گاهی اوقات یک اثر بزرگ نقشی از تمامی آنچه را که باید بگویم و نمایش بدهم ایفا میکند. البته رسیدن به سوژه نقاشیهایم خیلی اتفاقی است. ممکن است تصویری خیلی ساده و حتی کودکانه برای من ورود به یک فضای موهوم باشد و در این مسیر، بهرهمندی از تکنیک همواره در راه بیان هرچه بهتر احساسات من بوده است.
عکسها: مریم اکبری