وقتی صحبت از داستانگویی و نوشتن فیلمنامه میشود، فیلمساز کارکشته فرانسیس فورد کاپولا زبدهترین ذهن را دارد. این کارگردان که آثاری مانند «مکالمه»، «سهگانه پدر خوانده» و «اینک آخرالزمان» را در کارنامه دارد، بی هیچ تردیدی به خوبی میداند که چگونه قوه تخیل بیننده را در چنگ بگیرد و رؤیاهای خود را روی پرده نقرهای به تصیر بکشد.
اما جالب است که کاپولا روش منحصربفرد خود در نوشتن فیلمنامه را در جریان یکی از قسمتهای برنامه تلویزیونی «بهترین کارگردانان سینمایی هالیوود» که سال ۲۰۰۹ روی آنتن رفته بود توصیف کرده است.
کاپولا روش فیلمنامهنویسی خود را با عملکرد یک بازیگر هنگام بداههگویی قابل مقایسه میداند. او میگوید وقتی پشت میز مینشیند تا چیزی بنویسد، خودش را در حال تماشای فیلمی که در ذهنش پخش میشود تصور میکند. او صحنهها را میبیند، دیالوگها را میشنود و سپس همه آنچه دیده و شنیده را روی کاغذ میآورد. اما این بخش ویژه عملکرد او نیست.
کاپولا مدعی است که گاهی اوقات هنگام نوشتن، ایدههای نویی به ذهنش خطور میکند و او این ایدهها را نیز به کار میافزاید. او تا پایان کار روزانه از خواندن آنچه نوشته خودداری میکند چرا که نمیخواهد از خواندن آن مأیوس یا متنفر شود. روز بعد کار نوشتن را از همانجا که متوقف شده ادامه میدهد و تکنیک بداههپردازی را از سر میگیرد. بعد از چند روز نوشتن به این سبک و سیاق، کاپولا مشتی کاغذ در اختیار دارد که هنوز از خواندن آن خودداری میکند اما بابت حجم کار انجام شده خودش را تشویق و تحسین میکند.
وقتی تراوشات فکریاش متوقف میشود صرفا برای خارج نشدن از فضای کار یک طرحواره مینویسد. او تأکید میکند که این طرح نباید زیاد از حد وارد جزئیات شود و تنها به اندازهای باشد که یک ایده کلی برای ادامه داستان به او بدهد. کاپولا معتقد است که این کار اساسا مانند خیالپردازیهای روزمره برای تهیه پیشنویس ابتدایی یک فیلم سینمایی است.
کاپولا میافزاید: «من جریان آزاد و رهای این روش را دوست دارم زیرا سبب میشود کارها سریعتر پیش برود. حتما به ویرایش و بازنویسی نیاز هست اما آوردن تمام ایدههای خام روی کاغذ، بیشتر کمک میکند. من بررسی تمام ایدهها بدون قضاوت را میپسندم. فقط باید به ذهنم اجازه بدهم که تمام آنچه در خود دارد را روی کاغذ بیاورد و بعد ببینم این روال من را به کجا میکشاند».
منبع: nofilmschool.com