یادداشت میهمان – فرید دهدزی*
بنیاد جبهه ملی ایران در آبان ۱۳۲۸ یک نقطهعطف در تاریخ ایرانزمین است. جبهه ملّی ایران بر خلاف انجمنها، تشکلها و احزابی که تا آن تاریخ پدیدار گشته بودند، دو اصل استقلال و آزادی را مکمل دیگری میدانست. بههیچ عنوان استقلال یا آزادی را مقدم بر دیگری نمیدانست. به درستی میپنداشت که بدون آزادی نه استقلال ملّی امکانپذیر است و بدون استقلال هم آزادی ممکن نیست. این دو، ستونپایه تحقق حاکمیت ملّی بودند.
اما جبهه ملّی ایران در بِستر چه فضایی بنیاد گرفت. بدون شناخت رویدادهای انقلاب مشروطه و کودتای سوم اسپند ۱۲۹۹ و رویدادهای بیستسال پس از آن کودتا، نمیشود چرایی و چگونگی بنیاد جبهه ملّی ایران را فهم کرد.
نیک پیداست که کودتای سوم اسپند از یک سو، یک استبداد مطلق را به ارمغان آورد که چیزی جز اختناق و خفقان ایجاد نکرد. تمام آمال و آرمانهای جنبش مشروطه را به طاق نسیان کوبید و مانع از پیشروی جنبش و جوشش ملّت ایران، پس از مشروطه شد. بنابراین رضاشاه مهمترین دستاورد انقلاب مشروطه یعنی آزادی را سرکوب کرد.
رضاشاه از سویی استقلال ملّی کشور را تحتشعاع قرار داد؛ کودتای سوم اسپند و تأسیس سلطنت پهلوی با اراده امپراتوری استعماری بریتانیا بود.
مهمترین دستاورد بریتانیا، انعقاد قرارداد ننگین نفتی، شرکت نفت ایران و انگلیس در ۱۳۱۲ بود. این قرارداد گستره استیلای انگلستان را در کشور تثبیت کرد. همین قرارداد یکی از عواملی بود که اصناف، احزاب و سازمانهای وطنخواه در سال ۱۳۲۸ را گردهم آورد و موجبات تشکیل جبهه ملّی ایران فراهم شد.
رضاشاه نه تنها آزادی و استقلال ملّی را به طاقنسیان کوبید که با بیکفایتی در شهریور ۱۳۲۰ مسبب حمله متفقین به ایران شد. خودش همچون آلتی بیاراده تحتالحفظ انگلیس از کشور گریخت و کشور را تحت اشغال و تجاوز متفقین قرار داد. این اشغال حتی زمینههای تجزیه را در غرب و به ویژه شمالغربی ایران فراهم کرد.
استبداد رضاشاه، فقدان استقلال و حاکمیت ملّی، تحقیر عزت ملت و آن قرارداد ننگین نفتی (۱۳۱۲) موجبات تشکیل جبهه ملّی ایران را در آبان ۱۳۲۸ فراهم کرد.
میراثداران رضاشاه، چهار سال از تشکیل جبهه ملّی ایران نگذشت که بر علیه دولت برآمده از جبهه ملّی ایران کودتا کردند. رهبر جبهه ملّی ایران و نخستوزیر دولت ملّی را روانه زندان و تبعید کردند و پیشنهاد دهنده تشکیلات جبهه ملّی ایران و ملّی شدن صنعت نفت، چهره درخشان تاریخ ایران و جوان رعنای نهضت ملّی ایران دکتر حسین فاطمی را به شهادت رساندند.
حکایتی عجب است این! ندیدهای که چهسان
به تیغِ کینه فکندندِمان به کوی و گذر؟
چراغِ علم ندیدی به هر کجا کُشتند
زدند آتش هر جا به نامه و دفتر؟
***
دکتر مصدق در دادگاه خطاب به مجسمه رضاشاه گفت: باید بر چنین تندیسی گریست که با آن قرارداد نفتی زمینههای استیلای انگلیس و تثبیت استبداد مطلق را فراهم کرد. خطاب به تندیس محمدرضا شاه هم گفت: و ایشان با یک کودتا دست در دست قدرتهای خارجی، بر علیه نهضت ملّی نفت و حاکمیت ملّی ایستاد.
*متن سخنرانی فرید دهدزی در هفتاد و چهارمین سالگرد بنیاد جبهه ملّی ایران