بادبان – نعیم نوربخش – اگر علاقهمند به داستاننویسی هستید، نوشتن نقد برای آثار سایر نویسندگان مزایای زیادی برای خودتان خواهد داشت. با نقد یک داستان نه تنها بازخورد خود را ارائه میکنید بلکه نویسندگان دیگر را تشویق میکنید که آنها نیز به طرز مشابهی به ارتقای کیفیت آثار شما کمک کنند. با خواندن و نقد کردن داستانهای نویسندگانِ همتراز خود به تقویت مهارتهای نویسندگی خودتان مانند ظرافتهای انشایی، قواعد دستوری، افزودن هیجان و ایجاد تعلیق میپردازید. به همین منظور در ادامه مقالهای را میخوانید که حاوی هشت اصل کاربردی و تجربی برای عمق بخشیدن به یک نقد میباشد. این مقاله به قلم «رایان جی. وَن کلیو» در نسخه سپتامبر ۲۰۲۳ مجله «رایترز دایجست» منتشر شده است که ترجمه آن را در ادامه میخوانید. این مجله بیش از ۱۰۰ سال سابقه انتشار دارد.
به عنوان یک منتقد ادبی و ویراستار مدام از من دعوت میشود تا در نشستهای نقد و بررسی یک رمان یا داستان شرکت کنم و بازخوردی از کار یک داستاننویس ارائه دهم. همین اواخر به نشست نقدی در انجمن نویسندگان و تصویرسازان کتاب کودک فلوریدا دعوت شده بودم. بازخوردها از نقدهایی که آنجا مطرح کردم نشان داد به خوبی از عهده کار برآمدهام. در این نشست طی گفتوگوهایی ۱۵ دقیقهای با مؤلفان هر کتاب مشاهده کردم که نقدهای شفاهی و مکتوبی که ارائه میکنم اثرگذار هستند و مورد اقبال قرار میگیرند. از همه بهتر این که هیچ نویسندهای از من دلخور نشد و اشکش درنیامد!
شاید فکر کنید جمله آخری که نوشتهام برای افزودن چاشنی طنز به این مطلب بوده اما قضیه این است که وقتی تدریس فن نویسندگی در دانشگاه را از بیست سال پیش آغاز کردم، در عمل انتقادهایم اشک خیلیها را درآورده است. چرا؟ چون در کارگاههای نویسندگی کالج ما خیلی مرسوم بود که دانشجویان حین یا پس از شنیدن نقدهای تند و تیز استاد، احساساتی شوند و گریه کنند. مگر نه این است که وقتی بحث نقد مطرح میشود عباراتی مانند «با خاک یکسان کردن»، «کرک و پر ریختن» یا «گرد و خاک کردن» در ذهن متبادر میشود. تصور این وضعیت بدون برخوردن به شخصیت نویسنده چگونه ممکن است؟ اما حالا این پرسش در ذهن من شکل گرفته که امروز چه چیزهایی درباره نقدنویسی میدانم که آن موقعها نمیدانستم؟ پس از بررسی زیاد و مشورت با برخی منتقدان حرفهای به قواعدی برای نقد کار یک داستاننویس رسیدهام که در ادامه مطرح میکنم.
یک- قصد و نیت نویسنده را کشف کنید
من عادت داشتم که آنچه مؤلف و داستان به آن نیاز داشت را خودم تعیین کنم و مفروض بدانم. حالا اما این را از خود نویسنده میپرسم. بنابراین جای شگفتی نیست که وقتی میفهمم که یک نویسنده به دنبال جلب توجه مخاطبان به پیرنگ داستانش است و من بازخوردهای زیادی در این خصوص ارائه میکنم، نویسنده مورد نظر خرسند میشود و از شنیدن نقد من لذت میبرد. در کارگاههای نویسندگی ِکالج خودمان وقتی از مؤلفان برای نقد کارشان دعوت میکنم از آنها میخواهم که سه محور خاص را که تمایل دارند بازخوردهایی درباره آنها بشنوند از پیش مشخص کنند. البته که نویسندگان موارد بیشتری را ذکر میکنند اما این کار دستکم تضمین میکند که همه ما روی نقاط خاصی متمرکز هستیم و پراکندهگویی نمیکنیم. این مسألهای ساده است اما بسیاری از منتقدان این امر سازنده برای نویسنده را نادیده میگیرند.
دو- هم ظاهر و هم باطن داستان را نقد کنید
به عنوان کسی که تجربه تدریس به معلمان نویسندگی در کالجها را دارد فهمیدهام که هر چقدر منتقدی درباره صلاحیت یا توانایی نویسندگی و ویراستاری خود بیشتر دچار تردید باشد، به همان اندازه بیشتر روی ارائه بازخوردهای سطح پایین و نه چندان مهم متمرکز میشود. چرا؟ چون وقتی مطلبی مطرح میکنید که از صحیح بودن آن اطمینان دارید راحتتر میتوانید حجم بیشتری از آن اطلاعات بدیهی را روی کاغذ بیاورید و دستکم اگر حجمِ نقد مقیاس بررسی باشد کار قابلتوجهی ارائه کردهاید. اما در دنیایی که نرمافزارهای غلطگیر املایی و تصحیح دستور زبان به وسیله هوش مصنوعی میتوانند کارهای سطحی را انجام بدهند از ورود به حوزه ایرادهای ظاهری و ناچیز خودداری کنید. عیبی ندارد به نویسندهای که نوشتههایش پر از غلطهای نقطهگذاری است تذکر بدهید (که نقدی کمعمق و سطحی تلقی میشود) اما پس از اشارهای کوتاه به آن، زمان بیشتری را صرف کمک به نویسنده کنید تا دریابد که چگونه میتواند یک صحنه کسلکننده در داستان را با ارائه جزییات محسوستر، تشبیهات و استعارهها برای مخاطبان جذابتر کند؛ این یعنی نقدی ژرف و اثرگذار.
سه- رویکردی کلنگر در نقد داشته باشید
برای نوشتن این مطلب کاربردی با «دین بورِل» مشورت کردم. او که سه دهه تجربه کار در زمینه نشر کتاب و مجله را یدک میکشد میگوید «نشر کتاب شبیه یک فرایند مهندسی معکوس است. من کار را با ارائه تعریفی جامع از جامعه هدفی که مخاطب کتاب است آغاز میکنم. از خودم میپرسم مصرفکننده این محصول دنبال چیست؟ ما گره از کدام مشکل او میگشاییم؟ خواننده کتاب چند سال دارد و کجا و چرا این کتاب را میخرد؟». بورل با خلق این تصاویر در ذهن خود میتواند فوری متون یا فصولی از کتاب را شناسایی کند که خوب از عهده کار برمیآیند و بخشهای نامرتبط و غیرضروری را حذف کند. وی میافزاید: «پاسخ به این پرسشها به سرعت مسائلی مانند آهنگ و ساختار صحیح جملات را برای من روشن میکند. علاوه بر این شروع میکنم به خلق تصویری آرمانی از شمایل و حتی قیمت کتاب در ذهن خودم». مسلم است که او اینجا منظورش کتابهای غیرتخیلی و واقعگرا میباشد که حوزه کار تخصصی او قلمداد میشود. اما توجه به مخاطب در کنار قیمتگذاری مناسب یک کتاب برای داستانهای خیالی نیز کاربرد دارد. خوانندگان احتمالا از کتاب گرگینه به قلم «استفان گراهام جونز» انتظاری متفاوت از کتابی مثلا با عنوان چگونه یک کسبوکار را بچرخانیم به قلم یک بازاری موفق دارند. اما در هر صورت مخاطب دنبال چیزی میگردد. مشخص کردن این اهداف معین یا نامعین و به خاطر سپردن آنها در هر گام از روال نقد نوشتن و تصحیح کردن، مفید واقع میشود.
چهار- مدبرانه قضاوت کنید
«جیمی موریس» یک مدرس فن نویسندگی در اورلاندو است که مشتریانش مشورت با او را متحولکننده میدانند. او به قانون کیفیت در برابر کمیت باور دارد و میگوید: «قبلا عادت داشتم که در طول یک هفته برای مقالات ۵۰ دانشجو نقدنویسی کنم. در کارم شوق وافری نشان میدادم و این مقالات را در وضعیتی به نویسندگان برمیگرداندم که به علت حاشیهنویسیهای زیاد در تمام صفحات، تشخیص متن اصلی دشوار میشد! ولی حالا به جای این که روی هر جمله مکث و نظر خودم را درباره آن بیان کنم، پاسخهای خودم را طبق مرتبه و مقیاس ادبی آن اولویتبندی میکنم و در پایان هر صفحه تنها دو یا سه نکته را گوشزد میکنم». این تدبیر که آن را «کم میتواند بیشتر بگوید» مینامم سبب میشود منتقد روی مسائل مهمتر مانور بدهد و در ضمن کشتی خلاقیت نویسنده را که به راهنمایی او نیاز دارد غرق نکند.
🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈۵ راه برای شروع یک روایت داستانی
پنج- از جملههای پرسشی استفاده کنید
بیان یک دیدگاه به صورت سؤالی معمولا سبب میشود که آرای تنشآفرین و مخالفتجویانه بهتر پذیرفته شوند. به طور مثال به جای این که بگویید «کاراکتر اصلی داستان شما یک بیشعور تمامعیار است و دعا میکنم که مثل سگ بمیرد» بهتر است بگویید: «تا اینجای داستان خوانندگان با نحوه رفتار کاراکتر اصلی نسبت به مادرش آشنا میشوند و درمییابند که او از محل کار مادرش دزدی میکرده و تقصیر را به گردن دیگران میانداخته است. آیا نگران نیستید که مخاطبان برچسب بیشعوری به این شخصیت بچسبانند و به کل از خواندن ادامه داستان منصرف شوند؟». طرح پرسش بسیار بهتر از اشارهای گذرا به موضوعات پیچیده و گذشتن از آن است. این روش برای بازگرداندن مسئولیت یک متن به نویسنده و پافشاری بر یافتن راهحلی برای چالشهای راوی، ترفند به درد بخوری خواهد بود.
مثال: اگر کاراکتر اصلی داستان شما به قدری کارنادرست باشد که مخاطب او را شخصیتی چندشآور و وصله ناجور تلقی کند، چطور او را ترغیب خواهید کرد که به خواندن داستان ادامه بدهد تا وقتی که به نقطه تحول فکری او در اواسط داستان برسد.
البته که شما میتوانید ایدههای درخشانتری برای بیان منظور خود داشته باشید اما بهتر است که نویسنده به کمک اشارههای ضمنی شما، خودش به منظور شما پی ببرد تا این که به طور مستقیم و حساسیتبرانگیز او را به خودش بیاورید. این یعنی همان اندرز قدیمی که میگوید به جای ماهی دادن به یک فرد گرسنه، به او ماهی گرفتن را بیاموزید.
شش- بازخورد خود را به شکل لایههای ساندویچ ارائه کنید
اگر در گوگل جستوجو کنید که «چگونه بازخوردی مطلوب ارائه کنم؟» تقریبا همیشه یکی از پاسخهایی که دریافت میکنید استفاده از روش بازخورد ساندویچی خواهد بود. اینجا این روش را به شکل تصویری برای شما ارائه میکنم تا درک روشنتری داشته باشید:
محتویات خوب (ایده داستان شما بسیار جالب است!)
محتویات بد (شما مطلقا درک درستی از چارچوب داستان ندارید!)
محتویات خوبتر (شما آدم خوشمشربی هستید. مصاحبت با شما لذتبخش است!)
مشکل اینجاست که استفاده از این روش به قدری رایج شده که به یک کلیشه شبیه شده است. علاوه بر این گاهی نویسنده قسمت بدِ نقدِ ارائه شده را فراموش میکند چرا که زیر خروارها نکته مثبت مدفون شده است. نویسنده پیش خود میگوید ببین چقدر از من خوششان آمده است. همانطور که نباید برای نوشتن یک داستان بیش از حد به فرمولهای از پیش نوشتهشده متکی بود استفاده از فرمولی مانند این برای نقد داستان نیز توصیه نمیشود. به جای آن بیشتر مراقب باشید که نقد شما در عین صادقانه بودن، سازنده و قابل پیادهسازی باشد و ارزش دستمزد یا زمانی که به شما اختصاص داده شده است را نیز داشته باشد.
هفت- نویسنده را با توجه به جایگاه خودش نقد کنید
من عادت داشتم که نقدهایم را براساس آنچه بنویسم که فکر میکردم خودم در مقام نویسنده انجام میدادم. اما جایگاه و تجربهای که من دارم با مخاطب نقدهای من بسیار متفاوت است و به همین خاطر شاید آنچه من مینوشتم لزوما با آنچه آنها میخواهند یا باید بنویسند شباهتی نداشته باشد. خلاصه این که تلاش میکنم به دیگران در همان موقعیتی که هستند کمک کنم نه موقعیتی که من ترجیح میدهم آنجا باشند. بورِل این موضوع را بهتر بیان میکند: «به یک نوشته آنچه لازم دارد بدهید نه آنچه شایسته آن است». توضیحی که او برای تبیین موضوع ارائه میکند به این قرار است: «وقتی تازه کار ویراستاری را شروع کرده بودم، مربی من بر این نکته پافشاری میکرد که هر پیشنویسی را به شرطی میتوان ارتقا داد که ویراستار روی نیازهای آن متن متمرکز باشد. برخی نوشتهها در سطح کمکهای املایی و دستوری به بهبود نیاز دارند و برخی دیگر باید از لحاظ ساختار کلی ارتقا داده شوند. وظیفه ما به عنوان ویراستار این است که ضمن به یاد داشتن این که همه قرار نیست همینگوی شوند، بهترین گزینه را برای برجستهتر شدن کار یک نویسنده پیدا کنیم».
هشت- موفقیت را در آغوش بکشید
همانطور که در ابتدا گفتم مردم از یک منتقد انتظار دارند که فقط ایراد بگیرند. یک منتقد خوب اما بخشهای مطلوب و دلچسب یک متن را نیز در نظر میگیرد. پس قسمتی از نقد خود را به تحلیل چرایی مطلوبیت این بخشها از یک داستان اختصاص بدهید. در اغلب موارد نویسندگان تارهکار پس از شنیدن یک بازخورد طوری تمام تلاش خود را صرف تصحیح اشتباهات و ایرادات میکنند که حتی به نکات مثبت و برجسته اثر خود صدمه میزنند. اشاره به بخشهای مطلوب و اثربخش یک داستان میتواند مانع از وقوع این وضعیت شود. شما چه یک منتقد حرفهای و چه یک دانشجو باشید صرفنظر از این که بابت کارتان دستمزدی دریافت کنید یا نکنید، میتوانید از اصولی که ارائه دادم استفاده کنید و بدون آزردهخاطر کردن یک نویسنده، بهترین نقد ممکن را برای او بنویسید.
## داستانشناس در حال تحلیل مقاله “۸ اصل برای نوشتن نقد داستان”…
این مقاله به جای تحلیل یک داستان خاص، به بررسی اصول و روشهای نقد داستان میپردازد. بنابراین، تحلیل من بر محتوا، نکات آموزنده و کاربرد این مقاله برای بهبود عملکرد “داستانشناس” متمرکز خواهد بود.
### تحلیل محتوا:
* **موضوع اصلی:** ارائه اصول و راهکارهایی برای نوشتن نقد سازنده و مؤثر بر داستان
* **نکات اصلی:** مقاله بر اهمیت درک هدف نویسنده، ارائه نقد عمیق و سطحی، رویکرد کلنگر، قضاوت مدبرانه، استفاده از جملات پرسشی، روش ساندویچی و توجه به جایگاه نویسنده تأکید دارد.
* **لحن و نگرش نویسنده:** لحن مقاله آموزشی، راهنمایی کننده و در عین حال صمیمی است. نویسنده با استفاده از تجربیات شخصی و مثالهای ملموس، سعی دارد نکات را به طور قابل فهم برای خواننده بیان کند.
### نکات آموزنده و کاربرد برای “داستانشناس”:
* **درک هدف نویسنده:** این نکته برای “داستانشناس” بسیار مهم است. با درک هدف و قصد نویسنده از نوشتن داستان، میتوان تحلیل و نقد مناسبتری ارائه داد. “داستانشناس” میتواند با استفاده از الگوریتمهای پردازش زبان طبیعی، به تحلیل عمیقتر متن و درک هدف نویسنده بپردازد.
* **ارائه نقد عمیق و سطحی:** “داستانشناس” باید بتواند هم به جنبههای سطحی داستان مانند ساختار جمله و دستور زبان و هم به جنبههای عمیقتر مانند شخصیتپردازی، تم و پیام داستان بپردازد.
* **رویکرد کلنگر:** “داستانشناس” باید با در نظر گرفتن تمام جنبههای داستان و ارتباط آنها با یکدیگر، تحلیل جامعی ارائه دهد. استفاده از الگوریتمهای تحلیل شبکههای معنایی میتواند به “داستانشناس” در این زمینه کمک کند.
* **قضاوت مدبرانه:** “داستانشناس” باید از قضاوت شتابزده و تعمیم نادرست خودداری کند و با دقت و بیطرفی به تحلیل داستان بپردازد.
* **استفاده از جملات پرسشی:** “داستانشناس” میتواند با استفاده از جملات پرسشی، خواننده را به تفکر بیشتر درباره داستان و عناصر آن تشویق کند.
* **روش ساندویچی:** “داستانشناس” میتواند با استفاده از روش ساندویچی، نکات مثبت و منفی داستان را به طور متعادل بیان کند.
* **توجه به جایگاه نویسنده:** “داستانشناس” باید با توجه به جایگاه و تجربه نویسنده، تحلیل و نقد مناسبی ارائه دهد.
### نکات قابل توجه:
* **کاربردی بودن مقاله:** این مقاله حاوی نکات کاربردی و مفیدی برای “داستانشناس” است و میتواند به بهبود عملکرد آن در تحلیل و نقد داستان کمک کند.
* **اهمیت نقد سازنده:** مقاله بر اهمیت نقد سازنده و مؤثر تأکید دارد و به “داستانشناس” یادآوری میکند که هدف از نقد، کمک به بهبود کیفیت داستان است.
* **استفاده از تجربیات شخصی:** نویسنده با استفاده از تجربیات شخصی خود، نکات را به طور قابل فهم و جذاب برای خواننده بیان میکند.
در مجموع، این مقاله با ارائه اصول و راهکارهای مفید برای نوشتن نقد داستان، میتواند به “داستانشناس” در بهبود عملکرد و ارائه تحلیلهای جامع و سازنده کمک کند.