۲۹ مهرماه زادروز و ۳۰ مهرماه سالمرگ فیلمساز بزرگی است که فاصله تولد تا مرگش، ۷۸ سال و یک روز است. ساموئل خاچیکیان نخستین فیلمسازی است که با کارگردانی فیلم «چهارراه حوادث» توانست در نخستین جشنواره فیلمهای سینمایی ایران که در سال ۱۳۳۴ برگزار شد با دریافت جایزه بهترین کارگردانی، نامش را در تاریخ سینمای ایران جاودانه سازد. او از معدود فیلمسازانی بود که سالها با هنرپیشههای غیرتئاتری کار کرد و با چهرههای جدید، فیلم ساخت و برای سینمای ایران بازیگر حرفهای تربیت کرد. بسیاری از بازیگران مشهور و حتی تعدادی از کارگردانان بنام سینمای ایران، کارشان را با زندهیاد ساموئل شروع کردهاند. او در تاریخ سینمای ایران نقش بسیار مهمی ایفا کرد و اگر کسی این واقعیت را انکار کند به تاریخ، دروغ گفته است. در این گزارش برای نخستین بار در رسانههای ایران نگاهی میاندازیم به جمعی از معروفترین هنرمندانی که با او پا به سینما گذاشتند. نکته نخست اینکه خاچیکیان چند بانوی بازیگر را هم به سینما معرفی کرد همچون پروین غفاری و زهره صفوی که در مجال دیگری به آنها میپردازیم. نکته دوم اینکه برخی از این افراد حضور کوتاهی در سینما داشتند و از این رو به آنها هم نمیپردازیم. شاید معروفترین افراد در این گروه، امامعلی حبیبی قهرمان اسبق کشتی جهان باشد که سال ۱۳۴۷ با بازی در فیلم «ببر مازندران» پا به سینما گذاشت و البته عزیز اصلی دروازهبان دهه ۴۰ پرسپولیس و تیم ملی که نخستین بار سال ۴۴به پیشنهاد خاچیکیان در فیلم «بیعشق هرگز» بازی کرد. از برخی دیگر هم اطلاعات دقیقی در این زمینه موجود نبود جز روایتهای متناقض که به دلیل مستند نبودن از آوردن نامشان در این فهرست پرهیز کردم.
۱- بهروز وثوقی: او از جمله بازیگرانی است که حضورش در سینما را مدیون خاچیکیان است. بهروز ابتدا کار خود را با نقش کوتاهی در فیلم « طوفان در شهر ما » با خاچیکیان شروع کرد و هفت سال بعد دوباره با فیلم «خداحافظ تهران» و بعدتر با فیلمهای «هنگامه» و «من هم گریه کردم» در قاب دوربین خاچیکیان جای گرفت. او در این مسیر به تدریج معروف شده بود و جواب اعتماد و امتحان استادش را هم به خوبی داده بود. بهروز کمکم بدل به ستایششدهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران و به عقیده بسیاری از سینماگران و منتقدان، بهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران شد. وثوقی پیش از انقلاب به آمریکا رفت تا در فیلم «گربه در قفس» ساخته تونی زرین دست بازی کند که اقامت او با انقلاب اسلامی مصادف شد و دیگر به کشور بازنگشت. درباره آقا بهروز و زندگی و زمانهاش در گزارشهای دیگر به تفصیل مینویسم.
۲- مسعود کیمیایی: کارگردان مولف سینمای ایران زمانی دستیار خاچیکیان بود.درباره چگونگی آشنایی این دو پیشنهاد میکنم روایت فرامرز قریبیان از این اتفاق را با هم مرور کنیم: « ۱۵ ساله بودیم راه افتادیم سمت دفاتر سینمایی. یک فیلمنامه نوشته بودیم به اسم «زخمیها». هیچکس تحویلمان نمیگرفت تا رسیدیم به آژیرفیلم .آنجا ساموئل خاچیکیان گفت فیلمنامهتان را میخوانم. قرار شد یک هفته بعد به ما جوابش را بدهد. چند هفته گذشت و همهاش میگفت فیلم بعدی از شما استفاده میکنم ولی هیچ وقت این اتفاق نیفتاد. یک روز رفتیم سر صحنه «خداحافظ تهران» که میخواست برای برادران اخوان (صاحبان سینمای مولن روژ) بسازد. آقای خاچیکیان چون ارمنی بود دیالوگهای فارسی را با اشکال مینوشت. در یک پلان آقای کیمیایی گفت بازیگرتان این دیالوگ را این طوری بگوید بهتر است. همان جا گفت بیا دستیار من باش…» البته خود کیمیایی هم در مصاحبهای همین حرفهای قریبیان را تعریف کرد و به بیان چگونگی آشناییاش با خاچیکیان و بهروز وثوقی پرداخت و گفت: «من در فیلم خداحافظ تهران که دستیار ساموئل خاچیکیان بودم آقای وثوقی در آن بازی میکرد. ابتدا آقای وثوقی با دیدن من تصور کرد که برای بازی در فیلم آمدهام. به من نزدیک نمیشد. بعد که فهمید من دستیارم، رفاقت کرد. آنجا به بهروز گفتم تو بازیگر خوبی هستی اما بازیگر این سینما نیستی. با تو میشود یک کار دیگری کرد. یک کار اساسی. من سناریوی «قیصر» را برای او تعریف کردم…».
۳- ایرج قادری: شاید برایتان جالب باشد بدانید یکی از مهمترین کشفهای خاچیکیان در عرصه بازیگری زندهیاد ایرج قادری بود. بازیگر و کارگردان فقید سینما که فعالیت هنریاش را با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «چهارراه حوادث» اثر معروف خاچیکیان در سال ۱۳۳۳ آغاز کرد. فیلمیکه در اولین جشنواره فیلمهای سینمایی ایران نمایش داده شد و جایزه بهترین کارگردان و بهترین بازیگر را کسب کرد. قادری که اولین فیلم خود را سال ۱۳۴۴ با نام «داغ ننگ» کارگردانی کرد همواره در فیلمهایی که میساخت چشمههایی از مکتب فیلمسازی خاچیکیان را به نمایش میگذاشت و سینمای او را تحسین میکرد. او در دو فیلم دیگر خاچیکیان به نامهای «مرگ در باران» و «کوسه جنوب» نیز به نقشآفرینی پرداخت و در نزدیک به ۶۰ سال حضور در سینما کارگردانی بیش از ۴۰ فیلم سینمایی و نقشآفرینی در بیش از ۷۰ اثر را در کارنامه خود ثبت کرد.
۴- رضا بیک ایمانوردی: ستاره سالهای دور سینمای ایران همچون بسیاری از همنسلانش توسط خاچیکیان کشف شد. خاچیکیان در مصاحبهای چگونگی هنرپیشه شدن آقا رضا را اینگونه شرح داده:« آن جوان مرا آقای خاچیک خطاب کرد و به زبان ترکی شروع به حرف زدن کرد که من از همین جسارت او خوشم آمد و دلم نیامد خواهشش را زمین بیندازم و به رانندهام گفتم کارت استودیو را به وی بدهد تا در اولین فرصت در آنجا ملاقاتش کنیم. البته گفتم که فعلا در میانه فیلمبرداری فیلم «فریاد نیمه شب» هستیم و امکان اینکه او در آن فیلم بازی کند وجود ندارد. ولی به فکرم رسید برای امتحان هم که شده در یک صحنه کوتاه از او بازی بگیرم. به این ترتیب بیک ایمانوردی به نقش یکی از افراد باند خلافکار، در حالی که به نشانه همراه داشتن اسلحه دستش را از داخل جیبش بالا گرفته بود بدون ادای هیچ دیالوگی تنها چند لحظه مقابل دوربین فیلم «فریاد نیمه شب» قرار گرفت و نخستین بازی سینمایی خود را انجام داد.» ساموئل از همان چند لحظه بازی به این باور میرسد که رضا آرتیست، میتواند خوشآتیه باشد از این رو بیک را به رخ هنرپیشههای معروفی که در «فریاد نیمه شب» بازی داشتند میکشد. خاچیکیان ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «وقتی فیلمبرداری آن صحنه تمام شد، آرمان و فردین و دیگران در سالن پایین استودیو میثاقیه نشسته بودند. به آنها گفتم این رضا، زمانی از همه شما پیشی میگیرد. آنها هم حسودیشان شد و رفتند نزد میثاقیه علیه من حرف زدند و باعث شد میان من و میثاقیه شکر آب بشود که سرانجام به حال قهر استودیو را ترک کردم. ولی به آنها گفتم من از خیابان آدم میآورم و هنرپیشهاش میکنم و بدون همه شما فیلم بعدیام را پرفروشترین فیلم میکنم.» این تهدید ساموئل به واقعیت میانجامد و فیلم بعدی وی به نام «یک قدم تا مرگ» با بازیگران آماتور و همان رضا آرتیست به پرفروشترین فیلم سال تبدیل میشود. ایفای نقش در فیلم «ضربت» ساخته دیگر خاچیکیان محبوبیت بیک ایمانوردی را دوچندان کرد.
۵- جمشید هاشمپور (آریا): اولین نقشآفرینی سینمایی او را در سال ۴۷ و با نقش منفی کوتاهی در فیلم «جهنم سفید» با خاچیکیان آغاز شد. هاشمپور قبل از ورود به این عرصه ورزشکار بود و سالها در بدنسازی و کشتی و ورزشهای رزمی فعالیت میکرد. خودش درباره چگونگی ورودش به سینما میگوید: «تقریبا تصادفی و حادثه ای بود. تصمیم و انگیزه خاصی برای ورود به عرصه سینما نداشتم. توسط دوستی که در اکیپ ساموئل خاچیکیان کار میکرد به ایشان معرفی شدم، همین! نام آن دوستم هم شریفی بود.» هاشمپور که آن سالها با نام هنری جمشید آریا شناخته میشد در سالهای ۶۳ و ۶۴ باز هم از سوی خاچیکیان دعوت به کار شد و در فیلمهای «عقابها» و «یوزپلنگ» آنچنان خوش درخشید که تا سالها، تنها سوپراستار سینمای ایران به حساب میآمد.
۶- عبدالله بوتیمار: مردی که فعالیت هنریاش را در سال ۱۳۳۰ در«تئاتر پارس» آغاز کرد و سپس به صورت تدریجی روی به بازی در سینما آورد. او با بازی در فیلم «یک قدم تا مرگ» ساخته خاچیکیان در نخستین نقش سینمایی خود ظاهر شد و پس از آن در ۴۷ فیلم به ایفای نقش پرداخت. زندهیاد بوتیمار در سال ۱۳۳۸ کار خود را در عرصه دوبله آغاز کرد و از جمله بازیگرانی که صدای آنها را دوبله کرده میتوان به برت لنکستر و گریگوری پک اشاره کرد. جالب است بدانید او از سال ۱۳۶۰ به بعد در آلمان به کار دوبله به زبان آلمانی مشغول بود تا اینکه پس از بازگشت به کشور در اواخر دی ماه ۱۳۹۰ از دنیا رفت. خیلیها بوتیمار را به خاطر چهره زیبا و جذابش دوست داشتند اما او همواره از این مساله میرنجید و موفقیت هنریاش را نقشآفرینی در هفت فیلم از خاچیکیان عنوان میکرد. او با بازی در فیلمهای «یک قدم تا مرگ، دلهره،ضربت، عصیان، بیعشق هرگز، قصه شب یلدا و اضطراب» رکورددار بیشترین تعداد بازیگری در آثار خاچیکیان است. ناگفته نماند آن سال «یک قدم تا مرگ » در نظرسنجی مطبوعاتی بهترین فیلم سینمایی سال انتخاب شده بود و فیلم «ضربت» نیز در جشنواره فیلمهای سینمایی ایران در سال ۱۳۴۴ برنده جایزه شیر نقرهای شده بود.
۷- رضا رویگری: فیلمهای «عقابها» و «یوزپلنگ» اولین و دومین فیلمی بودند که رویگری را به سینمای ایران معرفی کردند. تجربه همکاری خاچیکیان و رویگری بعدتر در فیلمهای «مردی در آیینه» و «بلوف» نیز ادامه پیدا کرد و از این رو چهار تجربه همکاری موفق را با هم سپری کردند. رویگری درباره چگونگی آشناییاش با خاچیکیان و حضورش در فیلم عقابها میگوید: « او محله بهداشت را از تلویزیون دیده بود و به تهیهکننده گفته بود که من این بازیگر را میخواهم. شاید اصلا اسمم را هم نمیدانست. رفتم پای قرارداد. مبلغ قراردادم ۱۵ هزار تومن بود. آن موقع هنوز آنقدر پول مطرح نبود و من اصلا برایم جا نیفتاده بود که باید چقدر پول بگیرم. بعد از این کار با خود مرحوم خاچیکیان فیلم یوزپلنگ را کار کردم.» او میگوید: «اولین باری که تصویر خودم را دیدم، در تیزر «عقابها» بود. چون بازیگر تلویزیون بودم و همیشه تصویر کوچکی از ما دیده میشد برایم جذاب بود که یکدفعه عکس بزرگی از خودم را ببینم.» رویگری که در فیلم «شب بیست و نهم» یکی از بهترین فیلمهای ژانر وحشت سینمای ایران نقشآفرینی کرده درباره این فیلم و نقش مهم خاچیکیان در تدوین حرفهای آن میگوید: «اولین بار که در سالن سینما فیلم را دیدم، یکی دو جا حتی ترسیدم و جا خوردم. فکر کنید حالا فیلم را خودم بازی کرده بودم. اتفاقا مرحوم خاچیکیان هم آن را تدوین کرد. یادم هست روی اتوبوسهایی که تبلیغ میکردند، اسم کارگردان را کوچکتر از اسم تدوینگر نوشته بودند.»
۸- امیر قویدل: این کارگردان فقید سینمای ایران که با فیلمهای «ترن» و «گالان» نامش را در سینمای ایران جاودانه ساخت از دیگر شاگردان مکتب خاچیکیان بود. زندهیاد قویدل با نگارش فیلمنامه «مرگ در باران» کارش را با خاچیکیان و سینما شروع کرد. دو سال بعد در سال ۱۳۵۵ بار دیگر در مقام فیلمنامهنویس، اثری به نام «اضطراب» را مینویسد و آن را برای کارگردانی در اختیار خاچیکیان میگذارد. این فیلم جلوی دوربین میرود و او بار دیگر دستیار آقای کارگردان میشود. سومین همکاری قویدل و خاچیکیان، فیلمی بود به نام «کوسه جنوب» که فیلمنامه آن را قویدل با همکاری بهمن زرینپور نوشت و در زمان اجرا همراه اصغر هاشمی (کارگردان مطرح سینما) دستیاری خاچیکیان را بر عهده گرفت. خودش میگفت به خاطر شاگردی در محضر خاچیکیان بود که توانست به این جایگاه برسد: «من شاگرد کوچک ساموئل خاچیکیان بودم. کار ساموئل فقط این نبود که بازیگران و چهرههای ناشناخته را به سینمای ایران معرفی کند، فیلمسازان بزرگی که الان نامشان برده میشود همه با فیلمهای ساموئل سینما را شناختند. من در آغاز نوجوانی، سینما را با فیلمهای او آموختم. زمانی که روزنامهنگار بودم با خاچیکیان در هتل باختر مشهد آشنا شدم و در سالهایی خیلی نزدیک، به عنوان نویسنده فیلمنامههایش و به عنوان دستیار کارگردان، سینما را از او آموختم. من از او زندگی کردن و مبارزه با مشکلات را آموختم. او فوتبال را فوق العاده دوست داشت و همیشه مواقع استراحت فوتبال بازی میکرد. میگفت پولی که دستم میآید عین توپ فوتبال از دست میرود و نمیماند. اگر قویدل شدم، به خاطر اوست.»
۹– محمد متوسلانی: این هنرپیشه قدیمی سینما برای نخستین بار با فیلم پرفروش «طوفان در شهر ما» اثر خاچیکیان پا به سینما گذاشت. استقبال مردم از این فیلم در روز اکران (۲۴ فروردین ۱۳۳۷) موجب شد تا چند خیابان آنورتر از سینما ایران لاله زار ازدحام جمعیت به مرز غیر قابل کنترل برسد و مسوولان شهر را به دردسر بیندازد.متوسلانی به همراه ویدا قهرمانی، حسین دانشور، پروین غفاری و سوسن بازیگران این فیلم بودند. فیلمی که شهرت و اعتبار بسیاری را برای متوسلانی و قهرمانی به ارمغان آورد. محمد آقا درباره همکاریاش با خاچیکیان میگوید: «در آن زمان او مطرحترین کارگردان بود و چون من به کارگردانی علاقمند بودم مرتب در کارها کنار او بودم و از او سوال میپرسیدم. او در تمام جزییات دخالت میکرد و تنها کارگردانی بود که با فیلمبردار نور را تنظیم میکرد، دقیق بود و همه چیز آن حساب شده بود.»
۱۰- حسین یاریار: بازیکن تیم فوتبال بانک ملی و برق شیراز در سال ۷۵ با فیلم «چاووش» به کارگردانی ساموئل خاچکیان وارد سینما شد. حسین آقا در فیلمهای دیگری از او همچون «مردی در آینه» و «بلوف» علاوه بر ایفای نقش، تجربه تهیهکنندگی را نیز به دست آورد. او که این سالها مدیر دفتر تهیه و تولید «میثاق فیلم» و مدیر باشگاه ورزشی هنرمندان ایران است درباره این فیلمساز بنام میگوید: «من سه فیلم با خاچیکیان کار کردم و میخواهم درباره نجابت او صحبت کنم چیزی که حلقه گمشده و مفقود در جامعه و شاید هم سینمای ما است. آنچه در خاچیکیان هویدا بود این بود که بسیار دوستداشتنی است. من زمانی با او آشنا شدم که پنج سال ممنوعالکار بود. در آن زمان من رابطه تنگاتنگی با او داشتم و روزهایی را با او میگذراندم که ۲۰ تومان در جیبش داشت که ۱۰ تومان آن را به من میداد و میگفت به خانه برو. این مرد نجیب این حرفها را در هیچ کجا مطرح نکرد. گاهی بغضی در گلوی او میدیدم که به خاطر بزرگیاش بروز نمیداد و گاهی میگفت حوصله هیچکس را ندارم. آن همه آدمها که زمانی کنار من بودند کجا هستند.»
۱۱- صفر کشکولی: عمو صفر سینمای ایران حالا به ۸۰ سالگی نزدیک شده است.او از جمله ورزشکارانی بود که در دهه ۴۰ از ورزش وارد سینما شد و همچنان به نقشآفرینی در تلویزیون و سینما ادامه میدهد. کشکولی در سال ۱۳۴۱ مقام اول قهرمانی آسیا را در رشته پرورش اندام کسب کرد و سال۱۳۴۳ وقتی برای حضور در بازیهای آسیایی آماده میشد توسط خاچیکیان وارد عالم سینما شد. خودش در این باره میگوید: « در آن زمان مدیران تدارکات، نقشهای فرعی و سیاهی لشگرها را انتخاب میکردند. حسن شریفی مدیر تدارکات سینما بود خاچیکیان را آورد سالن هفتم تیر که محل مسابقات پرورش اندام بود. آنجا مرا دید و از فیزیک و بدن من خوشش آمد و دعوت به همکاری کرد و این شد که وارد سینما شدم». کشکولی درباره نخستین نقشش در سینما میگوید: «اول راضی به بازی نمیشدم و به خاچیکیان گفتم که نمیتوانم بازی کنم یک جورایی خجالت میکشیدم از سینما. اولین نقش من در مقابل رضا بیک ایمانوردی در فیلم «بیعشق هرگز» در سال ۴۳ بود و نقشم هم این بود که در نقش یک بزن بهادر با چاقو به او حمله کنم.» درباره عمو صفر ناگفته نماند کسب سه مدال طلای آسیا در رشته پرورش اندام، مربیگری در تیمهای ملی پرورشاندام و وزنهبرداری ایران و مربی قدرتی بدنسازی تیم ملی فوتبال در زمان سرمربیگری برانکو از جمله افتخارات اوست.
۱۲- شهاب عسگری: هنرنمایی این بازیگر و دوبلور معروف کشورمان در سریال «کوچه اقاقیا» را هنوز به خاطر داریم. او که سال ۱۳۲۴ در تهران متولد شده، بازی در تئاتر را از سال ۱۳۵۹ در تئاتر نصر تجربه کرد. آقا شهاب بازیگری در سینما را از سال ۱۳۵۷ با فیلمی به نام «کوسه جنوب» کاری از خاچیکیان آغاز کرد و چند سال بعد نیز با نقشآفرینی در فیلم مطرح «عقابها» به سینمای خاچیکیان بازگشت. او که در ایفای نقشهای منفی تبحر دارد تاکنون در فیلمهای سینمایی دیگری همچون آقای رئیسجمهور، دستهای آلوده، جنجال بزرگ، تکیه بر باد و بسیاری دیگر به ایفای نقش پرداخته است. صداپیشگی وی در کارتونهای گالیور و جزیره گنج و سریال کرهای جواهری در قصر هم در خاطرهها ماندگار است. متاسفانه آقا شهاب سال ۱۳۹۲ با یک خطا از سوی پزشکان بیمارستانی در آلمان، دچار عفونت ستون مهرهها و کیست شده که موجب فلج شدن نیمی از بدنش شد. برایش آرزوی سلامتی داریم.
۱۳- رضا آشتیانی: او حالا دیگر فقط یک بازیگر نیست و بعد از درگذشت استادش به عنوان مجری طرح و تهیهکننده تلویزیون و سینما هم به فعالیت میپردازد. آقا رضا این بازیگر اهل زرند پس از گذراندن دوره یک ساله بازیگری در دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران فعالیت خود را در سینما آغاز کرد. او با بازی در فیلم «انفجار» ساخته خاچیکیان در سال ۵۹ وارد سینما شد و بازی قابل تحسینش در نخستین اجرای سینمایی موجب شد تا بعدتر هم به پیشنهاد خاچیکیان برای بازی در فیلمهای «عقابها» و«یوزپلنگ» دعوت به کار شود. از ابتدای دهه ۹۰ تابحال بسیار کمکار شده و خبر چندانی از او در دسترس نیست.
۱۴- بهزاد جوانبخش: استعداد ذاتی این هنرپیشه مطرح دهه ۶۰ سینمای ایران توسط خاچیکیان کشف شد. اولین کار سینمایی او فیلم «آشوبگر» بود که در سال ۱۳۵۱ اکران شد. او سپس در چهار فیلم بوسه بر لبهای خونین، مرگ در باران، اضطراب و عقابها به همکاری با خاچیکیان پرداخت و از این حیث پس از عبدالله بوتیمار، دارای بیشترین تعداد نقشآفرینی در فیلمهای خاچیکیان است. جوانبخش که پیش از ورود به سینما در قامت یک ورزشکار در رشتههای بوکس و سوارکاری صاحب مقام بود بعدتر در زمینه نویسندگی و تهیهکنندگی نیز به فعالیت پرداخت. این بازیگر توانمند سینما این سالها کم کار شده و در قبول نقشهای پیشنهادی حساسیت ویژهای دارد از همین رو آخرین نقشی که از او به خاطر مانده، فیلم «سربازهای جمعه» ساخته مسعود کیمیایی است.
۱۵- عباس محبوب: فارغالتحصیل رشته هنرهای دراماتیک و بازنشسته اداره تئاتر است و کار تصویری را از سال ۱۳۴۸ با نمایشنامهای به اسم «مردی با دو دل» شروع کرد. شروع کار سینماییاش هم با نقشآفرینی در فیلم «پشت دیوار شیشهای» خاچیکیان بود و بعد از آن هم در فیلم «جبار سرجوخه فراری» نقش مقابل شادروان فردین را ایفا کرد. البته بیشتر شهرتش برمیگردد به نقشآفرینی در برنامه «سیمای اقتصاد» که ده سال به طور مداوم از سال ۶۱ تا ۷۱ از شبکه یک سیما پخش میشد.او درباره خاچیکیان میگوید:«مرحوم خاچیکیان، استاد کشف بازیگر بود. اگر شما دقت کنید میبینید خیلی از بازیگران هم نسل من توسط خاچیکیان کشف شدند و به عرصه سینما وارد شدند. آقای خاچیکیان معمولا با بازیگرهای موجود کار نمیکرد و دوست داشت چهرههای جدید و تیپهای جدید را به سینمای ایران بیاورد».
*این گزارش در پاییز سال ۱۳۹۳ با اندک تغییراتی در روزنامه مردمسالاری منتشر شده بود.