میدان آزادی که این روزها در محاصره خیابانهای اصلی شهر و بزرگراههاست و کسی نیست که خاطرهای از آن نداشته باشد در سالهای دور پشت سرش، شاهد زاغهنشینی و زاغهنشینان بوده. این میدان که هنوز محل تفریح گردشگران ایرانی و خارجی است روزگاری متفاوت با سیمای امروزیاش داشته است. پس از ماجرای اصلاحات ارضی، مهاجران در زاغهها و گودهای جنوب شهر ساکن شدند چون هم ارزان و کمخرج بود و هم اینکه کسی به کارشان کار نداشت. اطرف میدان آزادی، انتهای شهباز جنوبی، میدان شوش و حوالی آن، میدان غار و چند جای دیگر جزو کانونهای پرجمعیت زاغهنشینی و زاغههای شهر تهران بودند.
به گزارش همشهری آنلاین، بر اساس تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در دهه ۵۰، شکلگیری زاغهنشینها و حاشیهنشینها معضلی یکشبه نبود بلکه ریشه در سالهای خیلی دور داشت. پس از پایان اصلاحات ارضی در ابتدای دهه۴۰ و بر هم خوردن نظام زراعتی، سیلی از آوارگان روستایی و به ویژه آنهایی که تکه زمینی گیرشان نیامده بود به امید زندگی بهتر به سوی شهرهای بزرگ سرازیر شدند. عمده بارانداز این فقرا اَبَر شهر تهران بود. شهری درندشت که کسی، کسی را نمیشناخت و آنچنان گسترده و وسیع بود که در هر دره و کوه و کمر آن میشد آلونکی و زاغهای بنا کرد.
در ایران بعد از وقوع اصلاحات ارضی در دوره رضاشاه، این پدیده خودش را نشان داد. در یک بررسی گسترده که سال ۱۳۵۱ در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران انجام گرفت مشخص شد که ۹۱ درصد از سرپرستان خانوادههای حاشیهنشین در تهران، روستایی بودهاند. ۷۲ درصد آنان قبلاً دهقان محسوب میشدند و ۵۹ درصد خرده مالک بودهاند. همچنین یافتههای پژوهشی مشابه در سال ۱۳۴۵ نشان داد که ۶۲ درصد از حاشینهنشینان تهران کارگر ساده، ۱۲ درصد کارگر نیمهماهر و ۱۴ درصد کارگر ماهر بودهاند. این موارد تا حدودی نشانگر ابعاد حاشیهنشینی پیش از انقلاب بود. در آن سالها به دلیل اصلاحات ارضی و همچنین عدم کارایی اقتصاد کشاورزی روستاها، موج مهاجرتهای گستردهای به شهرهای بزرگ رخ داد که به نمود یافتن زیست حاشیهای منجر شد.