بادبان– دورهای از تاریخ اروپا که بین عصر کلاسیک و عصر خردگرایی قرار میگیرد، عصر طلایی جادوگری قلمداد میشود. این مسأله عجیبی است چرا که در قرون وسطی و بخشی از دوران مدرن چنان وحشتی از جادوگری بر اروپا و قاره تازه کشفشده حاکم بود که هزاران نفر با همین بهانه تحت تعقیب قرار گرفته و به مرگ محکوم میشدند. اما همین وحشت خود حکایت از ایمان و باوری عمیق به حقیقت و کارایی دانش جادوگری دارد.
وحشت غرب از جادوگری و شاغلان به آن تا اندازهای ناشی از میراث برجا مانده از تفکر رومی-یونانی بود که اساس بخشی از ایدئولوژی غرب قرار گرفته و تا بخشی نیز از تعصب مسیحیت نشأت میگرفت. بنابراین جادوگران نه تنها طبق باور رومیان افرادی متقلب و شارلاتان قلمداد میشدند بلکه ملحدانی بودند که از پیروی از دستورات خداوند و کلیسا نیز سرپیچی میکردند.
🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈طلیعه جادوگری در تفکر بشری
در نتیجه اشتغال به جادوگری به فعالیتی زیرزمینی تبدیل شد و حتی وایکینگها به مسیحیت رو آوردند. ممکن است برخی شخصیتهای داستانهای قرون وسطایی، جادوگری را پیشه خود میکردند اما این عمل تحت تأثیر القائات نیرویی شوم و اهریمنی صورت میگرفت. جادوگر افسانهای «مرلین» موجودی نیمهشیطانی شناخته میشد و ملکههای خردمند و قدرتمند اسطورهای مانند داستان «ملازین و مورگان» دارای خون پریان در رگهای خود بودند.
شگفتآور است که در شرق چنین نگاهی به جادوگری وجود نداشت. «جن» به عنوان یک موجود ماوراءالطبیعهای در فرهنگ عرب ممکن است دارای خصایصی پنهان و جادویی بوده باشد اما در باور عموم آنها نیز مانند انسانها خواب، خوراک و خانواده داشتند، اجتماعاتی مانند انسانها تشکیل میدادند و از مذاهبی مشابه با مردم پیروی میکردند.
ذات جادویی این موجودات در واقعیت مسأله عوام نبود و با این که گفته میشد به خوردن گوشت فاسد علاقه دارند، از نظر امکان ارتکاب اعمال شیطانی توانی در حدود خود انسانها داشتند. استفاده درست و مصلحتی از قدرت این موجودات نیز تنها با تعلیمات مخصوص ممکن بود. برخی اصول علمی و عملی که در حوزه جادو قرار میگرفتند در نزد متفکران عرب و مسلمان در عصر طلایی اسلامی به علوم آموزشی رایج تبدیل شدند. به طور خاص دانش کیمیا که موضوعاتی مانند علوم خفیه مصر باستان و تبدیل فلزات به طلا و نقره را در بر میگرفت به شاخهای ارزشمند از تحقیقات علمی تبدیل شد.
ریشههای کیمیاگری به علوم دوران مصر هلنی در قرن چهارم پیش از میلاد بازمیگردد. این دانش آمیزهای از علوم مصر باستان و اوراد و طلسمهای دینی مصریان و فنون تفکر فلسفی یونانیان باستان است. نخستین کیمیاگران چه زن و چه مرد مذاهب متفاوتی اعم از یگانهپرستی و بتپرستی داشتند. آنها دارو و رنگهای طبیعی خلق میکردند و به مطالعه فلزات و مواد معدنی سرگرم بودند. کیمیاگری همواره رابطه تنگاتنگی با علم داشته است و دانش امروزی شیمی نیز نام خود را از کیمیا وام گرفته است.
این کیمیاگران در بستر مساعد یک جامعه دانشپرور میزیستند، افکار فلسفی مهم یونانی شامل فیثاغورثی، افلاطونی، رواقی و عرفانی را مطالعه کرده و با دیگر کیمیاگران متبحر و کنجکاو بحث و مجادله میکردند. عقاید آنها با آموزههای خدایان مصری مانند «توت» ربالنوع خرد، علم، فلسفه، دین و جادو مختلط بود. یونانیان بطلمیوسی آموزههای دینی خدایان مصر را با آموزههای خدایان مشابه در یونان یعنی «هرمس» درهم میآمیختند.
تا سال ۶۵۰ میلادی کیمیا کمتر دانشی مرتبط با بررسی مواد شیمیایی بود بلکه بستری برای درک قدرت علوم خفیه و آیینهای غریبه قلمداد میشد؛ یعنی رسمی رازگونه برای پی بردن به اسرار دنیا. در واقع تبدیل نظری سرب به نقره و طلا یا قدرتهای سنگ فیلسوف، استعاراتی برای اشاره به رشد و بلوغ شخصی، معنوی و جادویی بودند. آنها کلید رسیدن به قدرتهای پنهانی تلقی میشدند که تنها افراد تعلیمدیده و روشنضمیری که مسیر تحصیل پر رمز و رازی را به درستی طی کرده بودند، قادر به استفاده از آن بودند. کیمیاگری هرمسی و سحرآمیز در مسیر خود به سوی شرق جهان تا هند پیش رفت. راه و رسم مشابهی نیز به طور موازی در چین متبلور شد که بیشتر از فلزشناسی روی داروشناسی متمرکز بود و در نهایت به اختراع باروت منتهی شد.
داش کیمیاگری در سال ۱۱۴۴ میلادی توسط یک انگلیسی دوستدار فرهنگ عرب به نام «رابرت چستر» که در شبهجزیره ایبری میزیست وارد اروپا شد. او یک کتاب کیمیاگری را ترجمه کرد و به دنبال آن سیلی از این دست کتابها از سرزمین آندلس وارد اسپانیای مسیحی شد. این کتابها به زبان لاتین ترجمه و راهی سرزمینهای شمال اروپا شدند. متفکران برجسته علوم الهیات در اروپا تلاش کردند در برابر این نحله فکری وارداتی روی خردگرایی و آموزههای ارسطویی تأکید کنند اما در اروپای خرافهباور قرون وسطایی، مردم عادی خریدار این آموزهها نبودند.
🔥 ممکن است این مطلب نیز برای شما جالب باشد: 👈معرفی ۱۰ سریال برتر با موضوع جادوگری
کیمیاگران مشهور اروپایی که به وجه علمی کیمیاگری علاقهمند بودند شامل «آلبرتوس مگنوس»، «توماس آکویناس» و «راجر بیکن» میشوند. هر سه نفر افراد عالیرتبهای در دستگاه کلیسا بودند اما افکار عمومی در قرون وسطی آنها را کاهن یا ساحر به حساب میآورد. شایعه شده بود که بیکن سری برنزی ساخته است که میتواند حرف بزند و به پرسشها پاسخ بگوید. در آغاز دوران مدرن اروپا، صف این کیمیاگران عالیرتبه خیلی زود از مدعیان طلسمنویس و دعانویس جدا شد.
در دورهای از اوایل عصر مدرن که به دوره شکار جادوگران معروف است دهها هزار نفر به مرگ محکوم شدند که بیشترشان حتی توان نوشتن نام خود را نداشتند چه رسد به طلسمنویسی. اما برای افراد ظاهرالصلاحی مانند «جان دی» و پیروانش، جادوگری به مسیر مشروعی برای مطالعه علوم طبیعی تبدیل شد. دانش رنسانسی تازهای به نام «جادوی طبیعی» یا magia naturalis شکل گرفت که حوزههایی از قبیل شیمی، نجوم و گیاهشناسی را پوشش میداد. این علوم که طبیعت و نیروهای حاکم بر آن را مورد بررسی قرار میدادند هیچ ارتباطی با تعالیم شیطانی جادوگران تحت تعقیب در اروپا نداشتند. از این پس آن دسته از جادوگران بدطینت و شیاد، کار روی نیروهای شرور و قدرتهای غریب را به محافل زیرزمینی و دور از چشم عموم انتقال دادند. این گونه شد که رشته جدید و وهمگونهای از جادوگری به نام «جادوی سیاه» شکل گرفت.