برخی آن را شوم میدانند و برخی دیگر دروازهای به سوی ترس و وحشت. ما آن را به نام تخته ویجا یا تخته احضار روح میشناسیم. این وسیله ساده برای بازی و تفریح از طرفی عامل نگرانی بعضی از مردم است و از طرف دیگر توسط بعضیها یک سرگرمی پوچ و بیمعنا تلقی میشود اما در هر صورت بیش از صد سال است که کنجکاوی بسیاری را برانگیخته است. آیا تخته ویجا واقعا یک ابزار شیطانی است یا صرفا بازتابدهنده ترسها و تعصبهای شخصی خودمان است؟
چوب ذاتا ماهیت شروری ندارد با وجود این به نظر میرسد تخته ویجا از قدرت کافی برخوردار است تا مردم را متقاعد کند که باید برای محافظت از خود راهی برای خلاص شدن از شر آن بجویند. در داستانهای تخیلی زیاد دیدهایم که نابود کردن یک شیء راهی برای بیرون راندن موجودات پلید قلمداد میشود. در رمان «ارباب حلقهها» نوشته شده توسط تالکین، راه نجات زمینِ میانه نابود کردن یک حلقه ساده است.
اگرچه تاریخچه طولانی و هیجانانگیز تختههای احضار روح به زمانی پیش از رایج شدن نام ویجا برای این ابزار برمیگردد اما این شرکت Kennard Novelty بود که یک ابزار دستساز خانگی به نام «غیبگوی اسرارآمیز» را که نمونهای سادهتر از تخته ویجا بود به کالایی پرفروش تبدیل کرد. البته «ویلیام فالد» مبتکر این تخته نبود اما در سال ۱۸۹۲ با تصاحب این شرکت نامش را به شرکت Ouija Novelty تغییر داده بود. این شرکت تولیدکننده کالاهای لوکس در بالتیمور به سرعت رشد کرد اما دست تقدیر سرنوشت عجیبی برای بانی آن رقم زد. ویلیام فالد در نتیجه سقوط از پشتبام کارخانهاش جانش را از دست داد یعنی همان ساختمانی که تخته ویجا به او گفته بود که بسازد.
اما این نخستین بار نبود که بداقبالی به تختههای احضار روح نسبت داده میشد. سوزاندن یا شکستن این تخته، رسمی است که عمری به اندازه خود این ابزار دارد. در روزنامههای قدیمی زیاد گفته شده که مصرف مکرر یا دریافت پاسخهای قانعکننده به دفعات، موجب شکستن و خرد کردن این تختهها شده است. در تاریخ ۱۳ مارس سال ۱۸۸۶ نشریه Religio-Philosophical Journal خبر داد مردی به نام Jeremiah A. Long مقیم آکرون در ایالت اوهایو که خانوادهاش مدتی از یک تخته احضار روح استفاده کرده بودند شاهد بیخوابی و پریشانحالی فرزندان خود شد. لانگ در مصاحبه با روزنامه نیویورک تریبون گفته بود که «تا خودتان از این تخته استفاده نکنید باور نمیکنید چه پاسخهای متحیرکننده و کاملا مرتبطی به شما میدهد. تمام اهالی شهر از این ابزار استفاده میکنند اما من مال خودم را قطعهقطعه کردم». همان سال نشریه Democratic Northwest خبر داد که مردی به نام «جک» که فکر میکرد اعضای خانوادهاش زمان بیش از حدی را صرف بازی با تخته ویجا میکردند پیش از رفتن به مسافرت تخته را در آتش انداخت. اعضای خانواده که از این اتفاق خبر نداشتند تخته دیگری تهیه کردند و از آن پرسیدند که چه بر سر تخته قبلی آمده است. پاسخ تخته در قالب حروف انگلیسی این بود: J-A-C-K B-U-R-N-E-D I-T U-P که به معنی «جک آن را سوزاند» میباشد.
اما قضیه فقط به تجربههای معصومانه و سرگرمکننده ختم نمیشود. در ۲۱ نوامبر ۱۸۹۱ نشریه San Francisco Morning Call داستان تراژیک خانم Eugenie Carpenter 28 ساله اهل بریجپورت در ایالت کانکتیکت را روایت کرد. او که در نتیجه جدایی از نامزدش دچار افسردگی شده بود هنگام بازی با تخته ویجا همراه با یکی از دوستانش از تخته پرسید که آیا نامزدش بار دیگر پیش او برخواهد گشت. پاسخ تخته در قالب حروف هجی شده را بخوانید: “HE HAS CEASED TO LOVE YOU. HE WILL NEVER RETURN” یعنی «او دیگر تو را دوست ندارد. او هرگز برنمیگردد». تنها چند روز بعد همسایهها این خانم را در حال پرسه زدن در خیابانها میدیدند که با خودش میگفت «ویجا این طور گفته است و میدانم همین طور است». پزشک نیز او را روانی و قربانی تخته احضار روح خطاب کرد.
به گفته روزنامه New York Times زنی به نام Ruth Townsend اهل شیکاگو در فوریه ۱۹۲۱ پس از این که به پزشکانش گفت تخته ویجا او را متقاعد کرده است تا به مدت ۱۵ روز با جنازه مادرش در خانه بماند و سپس جنازه را در باغچه دفن کند، در یک بیمارستان روانی بستری شد. طی سده گذشته جانیان متعددی مدعی شده بودند که مجرم واقعی تخته ویجا بوده است. در هفتم مارس ۱۹۳۰ دو زن به نامهای Nancy Bowen و Lila Jimerson زن دیگری به نام Clothide Marchand را به قتل رساندند. دلیل آنها نیز این بود که روح همسر متوفای خانم Bowen از طریق تخته احضار روح به آنها گفته بود که قربانی یک جادوگر و قاتلش بوده است.
حالا که بحث از جادوگری شد این رویدادها را باید یادآور رفتارهای خصمانه مشابهی در طول تاریخ دانست که در اثر ترس و وحشت رقم خوردهاند و منظور همان برپایی محاکم شکار جادوگران در شهر «سِیلم» (Salem) از ایالت ماساچوست آمریکاست که به قرن هفدهم بازمیگردد. همانگونه که گناه ارتکاب اعمال وحشتناک و قتلهایی که ذکر شد بر گردن تخته ویجا انداخته شده است در سالهای ۱۶۹۲ تا ۱۶۹۳ گناه وقوع رویدادهای نامطبوع در شهر سیلم به گردن جادوگران انداخته شد. امروز ما درک میکنیم که آنچه در سیلم رخ داد نتیجه یک هیستری جمعی بود. همانطور که تختههای احضار روح را به خاطر پیامهای شوم آن میسوزانند در سیلم نیز مردمی بیگناه را متهم دانسته و به قتل رساندند.
باوجود تمام انتقاداتی که از تخته ویجا شده است این ابزار هنوز منبعی برای سرگرمی شناخته میشد. ولی در سال ۱۹۷۳ وقتی نخستین نسخه از فیلم سینمایی «جنگیر» منتشر شد همه چیز تغییر کرد. همان چند لحظه کوتاه از بازی کردن Regan با یک تخته احضار روح که در نهایت به اجرای مراسم جنگیری ختم شد باعث شد تکههای پازل ترسی که در ذهن مردم ایجاد شده بود به هم وصل شود. از آن به بعد تخته ویجا دیگر یک وسیله سرگرمی نبود بلکه ابزاری شیطانی قلمداد شد. این اعتقاد که در اثر ساخت یک فیلم در ذهن مردم تداعی پیدا کرد هنوز هم پابرجاست.
در گذشته رویدادهای ناگواری که یک تخته احضار روح نیز در آنها دخیل بود در انزوا و دور از چشم رخ میدادند. امروز اما همه چیز به گردن آنها میافتد. اکثریت جامعه باورمندان به رویدادهای ماورایی و پارانرمال هنوز این تختهها را نفرین میکنند. در اینترنت نیز زیاد به داستانهای برمیخوریم که میگویند «ویجا چطور زندگی من را نابود کرد» یا حتی «چطور موجب شد یک نفر توسط شیطان تسخیر شود».
پس آیا باید تخته ویجا را واقعا ابزاری شوم و شیطانی بدانیم؟ پیامآوری از عالم غیب؟ یا شاید صرفا ابزاری که افکار و نگرانیهای ذهنی خودمان را تقویت میکند؟ آیا این ما نیستیم که نیمه تاریک و ناپاک وجود خود را انکار میکنیم و ارتکاب اعمال ناشایست از ناحیه آن را به گردن تکهای چوب میاندازیم؟
منبع: weekinweird.com